مقاله عناوین و اسامی قرآن کریم

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

 عنوان :

مقاله عناوین و اسامی قرآن کریم

تعداد صفحات :۵۵

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

پژوهش حاضر در رابطه با عناوین و اسامی قرآن کریم است. کلام الهی یعنی قرآن کریم به اسامی وعناوین متعددی نامبردار است که از این اسامی نیز در قرآن کریم یاد شده است. میان این اسامی، چند نام دارای شهرت بیشتری می باشد که مورد اتفاق اکثر دانشمندان علوم قرآنی است که می توان آنها را بعنوان اسامی و نامهای قرآن تلقی کرد، و آنها عبارتند از: قرآن، فرقان، کتاب، ذکر و تنزیل .به عنوان نمونه درباره کتاب: کلمه کتاب در قرآن حدود دویست و پنجاه و پنج مورد بکار رفته که در موارد بسیاری، منظور از آن قرآن کریم می باشد و کتاب در اصل لغت بمعنی گردهم آوردن است و هر نبشته ای را از آن جهت کتاب می نامند، چون حروف و کلمات در آن گردهم آمده اند و قرآن را هم بدین جهت کتاب نامیدند که انواع آیات و قصص و احکام در آن گردهم آمده است.

و ما بعنوان نمونه آیه ای را یاد می کنیم که کلمه کتاب در آن آمده و منظور از آن، قرآن کریم می باشد چنانکه گوید: «الر تلک الکتاب و قرآن مبین».باید یادآور شویم که قرآن در میان منابع فقه اسلام بعنوان کتاب نام بردار است چنانکه گوید منابع فقه اسلام عبارتست از کتاب، (قرآن)، سنت، اجماع، و عقل.

در ادامه مقاله درباره معنی لغوی وحی و کیفیت نزول وحی و تاریخچه کوتاهی درباره نزول وحی بر پیامبراسلام (ص) توضیحاتی داده شده است.سپس در ادامه به تاریخچه نزول قرآن اشاراتی شده است. اگر چه قبلاً به این موضوع اشاره کردیم، ولی برای توضیح بیشتر یادآور می شویم: در باره اینکه آغاز نزول قرآن در چه روز و چه ماهی صورت گرفته است میان دانشمندان اسلامی اختلاف نظر وجود دارد، چنانکه در تاریخ بعثت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در میان مورخان و محققان اختلاف عقیده موجود است. و ما درباره آغاز نزول قرآن، آراء و اقوال زیر را از محققان اسلامی می بینیم:

بعضی از مفسرین معتقدند که نیمه شعبان، تاریخ آغاز نزول قرآن می باشد، و می گویند منظور از«لیلهٍ مبارکه » در آیه های «انّا انزلناه فی لیلهٍ مبارکهٍ،انّاکنّا منذرین، فیها یفرق کلّ امر حکیم » شب نیمه شعبان می باشد.

ولی اکثر محدثان و مفسران قرآن را عقیده بر آنست که آغاز نزول قرآن در ماه رمضان قرار دارد که عده ای از آنها روز یا شب آن را در هفته، مشخص کرده، و گروهی نیز بدون تعیین آن، برگزار نموده اند.

باید گفت که بطور کلی طبق صریح آیه «انّا انزلناه فی لیله القدر » بدون تردید، نزول قرآن در شب قدر آغاز شده است.

واژه های کلیدی: قرآن، ذکر، وحی، شب قدر، پیامبر اسلام

 فهرست مطالب

پژوهشی درتاریخ قرآن کریم   ۱
عناوین و اسامی قرآن کریم   ۱
وحی الهی   ۷
معنی لغوی وحی:   ۷
کیفیت نزول وحی:   ۱۱
تاریخچه کوتاهی درباره نزول وحی بر پیامبراسلام (ص):   ۱۵
نزول قرآن کریم   ۱۹
تاریخ آغاز نزول قرآن:   ۱۹
کیفیت نزول کتب آسمانی بر انبیاء و چگونگی نزول قرآن کریم:   ۲۲
حکمت نزول تدریجی آیات قرآن :   ۲۸
نخستین آیاتی که بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)نازل شد:   ۳۷
آخرین آیاتی که بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)نازل گردید:   ۴۰
بهترین راه حل برای شناسایی آخرین آیه قرآن :   ۴۶

عناوین و اسامی قرآن کریم

کلام الهی یعنی قرآن کریم به اسامی وعناوین متعددی نامبردار است که از این اسامی نیز در قرآن کریم یاد شده است. میان این اسامی، چند نام دارای شهرت بیشتری می باشد که مورد اتفاق اکثر دانشمندان علوم قرآنی است که می توان آنها را بعنوان اسامی و نامهای قرآن تلقی کرد، و آنها عبارتند از: قرآن، فرقان، کتاب، ذکر و تنزیل[۱].

قرآن: از این نام در قرآن حدود پنجاه و هشت مورد یاد شده است مانند «انه لقرآن کریم[۲] » و «فاذا قرات القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم[۳] » درباره معنی قرآن و مبدأ اشتقاق آن میان علما، اختلاف نظر وجود دارد:

شافعی می گوید: قرآن از هیچ مبدئی مشتق نشده است. بلکه ارتجالا و ابتداء برای کلام الهی وضع شده است و بنابراین مشتق از «قرء» نخواهدبود، و الا باید بتوانیم بر هر چیزی که قرائت می شود، لفظ قرآن را اطلاق نماییم. زجاج و لحیانی واژه قرآن را مهموز می دانند با این تفاوت که زجاج گوید: قرآن مشتق از «قرء» بمعنی جمع و گردآوری است، و کلمه قرء در جمله «قرات الماء فی الحوض» بهمین معنی است. و چون قرآن جامع ثمرات کتب پیشین آسمانی است آنرا قرآن نامیده اند. و قتاده نیز دارای همین رای و عقیده بوده است[۴]. ولی لحیانی را عقیده بر آن است که قرآن مشتق از قرء بمعنی قرائت و پیروهم آوردن و خواندن می باشد. و چون قاری قرآن بهنگام تلاوت آن حروف و کلمات آنرا بدنبال هم می اورد ، قرآنش نامیده اند. بنابراین قرآن مصدری است. بمعنی مفعول یعنی تلاوت شده و چنانکه کتاب بمعنی مکتوب است قرآن نیز بمعنی مقروء است . ابن عباس نیز همین سخن را تایید کرده است.[۵]

اشعری می گوید: کلمه قرآن از ریشه «قرن» بمعنی ضمیمه کردن و پیوستن و یا نزدیک ساختن چیزی به چیز دیگر است. و چون حروف و کلمات و آیات و سور قرآن، مقرون بهم هستند و با کیفیتی خاص با هم ارتباط و پیوستگی دارند آنرا قرآن نامیدند.

فراء گوید: قرآن مشتق از قرائن است و قرائن نیز جمع قرینه می باشد از این جهت که هریک از آیات قرآنی، قرینه و مؤید آیات دیگر می باشند آنرا قرآن گویند. بنابراین –طبق دو عقیده اخیر- واژه قرآن مهموز نخواهدبود[۶].

فرقان: این کلمه در هفت مورد از قرآن بکار رفته که منظور از آن در دو مورد  ؛ کتاب موسی است (توراه) و در دو مورد دیگر نیز قرآن است چنانکه گوید: «تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرا»[۷] و در موارد دیگر، معنای دیگری دارد. و چون قرآن، فارق میان حق و باطل است، و آن دو را از هم مشخص می سازد، به فرقان نامیده شد؛ چنانکه ابن عباس همین وجه تسمیه را پذیرفته است[۸]. و بعضی را عقیده برآن است که قرآن از آن جهت به فرقان موسوم گشت که این کتاب آسمانی، انسان را به نجات و موفقیت نائل می سازد و آیه «یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا»[۹] نیز موید همین معنی است. زیرا کلمه فرقان در این آیه بمعنی نجات دادن است.

کتاب: کلمه کتاب در قرآن حدود دویست و پنجاه و پنج مورد بکار رفته که در موارد بسیاری، منظور از آن قرآن کریم می باشد و کتاب در اصل لغت بمعنی گردهم آوردن است و هر نبشته ای را از آن جهت کتاب می نامند، چون حروف و کلمات در آن گردهم آمده اند و قرآن را هم بدین جهت کتاب نامیدند که انواع آیات و قصص و احکام در آن گردهم آمده است.

و ما بعنوان نمونه آیه ای را یاد می کنیم که کلمه کتاب در آن آمده و منظور از آن، قرآن کریم می باشد چنانکه گوید: «الر تلک الکتاب و قرآن مبین».[۱۰] باید یادآور شویم که قرآن در میان منابع فقه اسلام بعنوان کتاب نام بردار است چنانکه گوید منابع فقه اسلام عبارتست از کتاب، (قرآن)، سنت، اجماع، و عقل.

ذکر: این کلمه که از واژه های اصیل تازی است در موارد متعددی از قرآن مورد استفاده قرارگرفته که منظور از آن در بعضی از موارد، قرآن کریم می باشد. از قبیل: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون»[۱۱] ؛ «هذا ذکر مبارک»[۱۲] و ذکر – بمعنی شرف- نیز در قرآن بکاررفته است چنانکه گوید:

«و لقد انزلنا الیکم کتابا فیه ذکرکم»[۱۳]

باری، وجوه تسمیه قرآن به «ذکر» از آن جهت است که خداوند متعال با سخن خود بندگان خویش را به فرائض و احکام یادآور می گردد.[۱۴]

تنزیل: این کلمه که دارای اصالت در زبان تازی است چندین بار در قرآن مورد استفاده قرارگرفته است. مانند آیه »و انه لتنزیل رب العالمین»[۱۵] و قرآن از آن جهت به این کلمه نامبردار است که آیات آن از طریق وحی بتدریج بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نازل گردید. چون کلمه تنزیل غالبا از نزول تدریجی قرآن حکایت می کند و کلمه انزال در اکثر موارد نمایانگر نزول دفعی قرآن می باشد.

این اسامی و عناوین از نامهای شایع و معروف قرآن است ولی گروهی ازدانشمندان در تعداد نامهای قرآن دچار مبالغه شده اند. شیخ طاهر جزایری در کتاب «التبیان» خود آورده است که حر الی[۱۶]، اسامی قرآنت را به نود و اندی رسانده است و نیز سیسوطی بنقل از کتاب «البرهان» زرکشی می نویسد: قاضی شیذله[۱۷]، پنجاه و پنج نام برای قرآن یاد کرده است[۱۸] که عبارتند از:

کتاب، مبین، قرآن، کریم، نور، هدی، رحمه، فرقان، شفاء، موعظه، ذکر، مبارک، مرفوعه، علی، حکمه، حکیم، مبین، حبل، مطهره، صراط، مستقیم، قیم، قول، فصل، نبأ، احسن الحدیث، مثانی، متشابه، تنزیل، روح، وحی، عربی، بصائر، صحف، بیان، علم، حق، مکرمه، هادی، عجب، تذکره، عروه الوثقی، صدق، عدل، امر، منادی، بشری، مجید، نور، بشیر، نذیر، عزیز، بلاغ و قصص.[۱۹]

بدون تردید همه این عناوین نمی تواند اسامی قرآن باشند. بلکه اکثر آنها اوصاف قرآن هستند که قاضی شیذله و دیگران با اسمها و القاب قرآن خلط نموده اند. البته این اوصاف در آیات قرآن در مورد خود قرآن بکار رفته، ولی صرف استعمال این اوصاف در آبات قرآن نمی تواند دلیل آن باشد که آنها اسامی قرآن باشند.

باری، قرآن با هر تعبیری که از آن یاد شود عبارت از کلمات و آیات الهی است که از هر جهت اعجازآمیز بوده و بیانی است که از طریق وحی بر پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله) نازل گردیده و در مصاحف و دفاتر گردآمده و به تواتر به ما رسیده است و قرآن موجود، همان کلام الهی است که مردم، مامور به قرائت و عمل به مضامین آن می باشند و هیچگونه دستبرد و تحریف و زیادت و کاستی در آن راه نیافته است. و تعریف قرآن به این معانی، مورد اتفاق دانشمندان اسلامی می باشد.


وحی الهی

معنی لغوی وحی:

قبلا یادآور شدیم که قرآن از طریق وحی بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نازل گردیده ولی چون کلمه وحی در قرآن و جز آن، دارای معانی گوناگونی است بهمین مناسبت درباره آن، گزارش کوتاه زیر در توضیح معنای لغوی وحی نگارش می شود:

۱- الهام فطری به انسان: مانند الهام خداوند به مادر موسی (ع) که به وی شیر دهد و او را در میان صندوقی قرارداده، و به دریا افکند تا از شر فرعون – که دامنگیر اطفال ذکور بنی اسرائیل گردید- مصون ماند، و قرآن کریم نیز به این قضیه اشاره کرده و از کلمه وحی استفاده نموده است:

«و اوحینا الی ام موسی ان ارضعیه و القیه فی الیم…»[۲۰]

۲- الهام غریزی به حیوان: از قبیل الهام خداوند به زنبور در ساختن لانه خود، چنانکه قرآن می گوید: «و اوحی ربک الی النحل ان اتخذی من الجبال بیوتا و من الشجر و مما یعرشون».[۲۱]

۳- اشاره سریع و مرموز: چنانکه خداوند درباره زکریای پیامبر (ع) می گوید: «فخرج علی قومه من المحراب فاوحی الیهم ان سبحوه بکره و عشیا»[۲۲]

ضمن این آیه، نوشته اند که زکریا – بدون این که هیچگونه سخنی با قوم خود به میان آورده باشد- مقصد و منظور خود را به آنان تفهیم کرد.

۴- اشاره با جوارح و اعضاء: چنانکه شاعر می گوید:

نظرت الیها نظره فتحیرت                  دقائق فکری فی بدیع صفاتها

فاوحی الیها الطرف انی احبها             فاثر ذاک الوحی فی وجناتها[۲۳]

۵- وسوسه و فتنه انگیزی شیطان: چنانکه قرآن در این مورد می گوید:

«و کذلک جعلنا لکل نبی عدوا شیاطین الجن و الانس یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غرورا»[۲۴] یا می بینیم که قرآن در جای دیگر می گوید:

«… و ان الشیاطین لیوحون الی اولیائهم لیجادلوکم…»[۲۵]

بدیهی است که وحی خداوند متعال به انبیا (علیهم السلام) بر طبق هیچیک از معانی مذکور نیست بلکه وحی دارای همان رابطه نهانی پیامبر با خداوند می باشد که حقایق مربوط به جهان و مردم را از آن طریق دریافت می کند و رسولان خداوند، آنرا نیز به مردم ابلاغ می نمایند.

۶- القاء امری به فرشتگان: تا آنرا فورا فرمان برند، قرآن کریم در این مورد می گوید: اذا یوحی ربک الی الملائکه انی معکم فثبتوا الذین آمنوا ….»[۲۶]

اصولا القاء هر امری به دیگری با کیفیت خاصی که در قرآن مطرح است، مانند القاء آیات کتب آسمانی بوسیله جبرئیل بر پیغمبر (ص) – که از آن به وحی تعبیر شده است- با معنی وحی خداوند متعال به خود پیغمبر (ص) تناسب و ارتباط نزدیکی دارد ، وحی بهردو صورت یعنی وحی به جبرائیل (ع) و وحی به پیامبر، هر دو ایجاد وظیفه و رسالت می نماید یعنی فرشته موظف است با نقلی راستین، وحی الهی را به پیامبر برساند و پیامبر نیز با امانت ویژه خود، آنرا به مردم ابلاغ کند. و ایه «فاوحی الی عبده ما اوحی»[۲۷] ناظر بهمین نکته است ، زیرا منظور این است که خداوند به بنده خود جبرائیل (ع) – که فرشته امین وحی است- همان چیزی را وحی کرده که جبرائیل به پیغمبر رسانده است. و مفهوم وحی در این آیه با مدلول «تنزیل» در آیه «و انه لتنزیل رب العالمین، نزل به الروح الامین، علی قلبک لتکون من المنذرین»[۲۸] جدایی ندارد.

۷- سخن گفتن خداوند با انبیاء: چون در خود قرآن یادآوری شده است که سخن گفتن باریتعالی با بشر را – جزبعنوان وحی- بگونه دیگری نباید تلقی کرد چنانکه می فرماید: «و ما کان لبشر ان یکلمه الله الا وحیا…»[۲۹]

باید از ذکر این نکته دریغ نکنیم که اصل معنی لغوی وحی، اشاره سریع و نهانی است و مرحوم محدث قمی می نویسد: وحی در زبان تازی به این معنی است که انسان، مطلبی رابطور نهانی به دیگری القائ نماید. واصل وحی به معنی سخن پوشیده است. ولی بعدا بر هر سخنی اطلاق گردید که بطور پنهانی به دیگری القاء شود و بدو اختصاص یابد به گونه ای که دیگران از آن آگاه نشوند.[۳۰]

این نکته که اساس نخستین مفهوم واژه وحی را تشکیل می دهد با هریک از معانی که قبلا گزارش گردید، مناسباتی دارد و بعبارت دیگر: معنی لغوی وحی نیست به معنای دیگری که از قرآن و یا کلام عرب منظور شده است بیگانه نیست، چون سخن یا اشاره سریع و پنهانی- که معنی اصلی لغت وحی است- در تمام معانی دیگر وحی راه دارد. پس به این نتیجه می رسیم که رابطه غیبی و نهانی میان خداوند و برگزیدگان او – یعنی انبیا و فرشتگان بهر صورتی برقرار شود- وحی نام دارد. و این رابطه منحصر به انزال کتب بر انبیاء نیست بلکه این ارتباط ممکن است به سه صورت زیر برقرار شود:

۱-                    القاء معنی و مقصود بر قلب پیامبر بدون واسطه فرشته وحی.

۲-                    سخن گفتن با پیامبر از پس پرده، چنانکه خداوند از وراء شجره، با موسی (ع) سخن گفت و موسی (ع) هم ندای الهی را شنید.

۳-                    القاء امری به فرشته وحی تا او وحی الهی را از جانب خداوند به یکی از انبیاء ابلاغ نماید؛ و باید آنچه به وی تکلیف شده است بهمان صورت و با حفظ امانت به پیامبر اعلام و القاء کند، اعم از آن که این فرشته بصورت فردی از انسان عادی تجسم یابد و یا بگونه دیگری؛ و القاء فرشته به پیامبر نیز وجی نام دارد.

خداوند به این سه گونه وحی اشاره کرده و می گوید: «و ما کان لبشر ان یکلمه الله الا وحیا، او من وراء حجاب، او یرسل رسولا فیوحی بإذنه ما یشاء، انه علی حکیمٌ»[۳۱]

کیفیت نزول وحی:


۱- مقدمتان ص ۲۸۳٫ مقدمه مجمع البیان ج۱ ص ۱۴٫ مباحث فی علوم القرآن ص ۱۲، ۱۳٫

۲- سوره واقعه ، آیه ۷۷٫

۳- سوره نحل ، آیه ۹۸٫

۴- مقدمه مجمع البیان ج ۱ ص ۱۴٫ الاتقان ج۱ ص ۵۲٫

۵- همان مراجع و صفحات.

۱- برای اطلاع بیشتر در زمینه معانی قرآن و موارد اشتقاق آن بنگرید به : مباحث فی علوم القرآن ص ۱۷، ۱۸٫

۲- سوره فرقان، آیه ۱٫

۳- مقدمتان ص ۲۳۸٫ مقدمه مجمع البیان ج ۱ ص ۱۴٫

۴- سوره انفال آیه ۲۹٫

۵- سوره حجر، آیه ۱ ، ۲٫

۶- سوره حجر، آیه ۹٫

۷- سوره انبیاء آیه ۵٫

۸- سوره انبیاء آیه ۱۰٫

۱- مقدمه مجمع البیان ج ۱ص ۱۴٫

۲- سوره شعراء ، آیه ۱۹۲٫

۳- علی بن احمد بن حسن تجیبی، مکنی به، « ابوالحسن » و معروف به «حرالین (م ۶۴۷ هـ ) از مردم حراله بوده است، حراله از نواحی شهر. مرسیه اندلس (اسپانیا) است (رک : شذرات الذهب ج ۵ ص ۱۸۹، النجوم الزهره ج ۶ ص ۳۱۷، دایره المعارف (فرانسه) مقاله مورسیه ص ۷۸۳: Murcie Levi Perowsencal)

۴- ابوالمعالی عزیزی بن عبدالملک معروف به قاضی شیذله (م ۴۹۴ هـ ) فقیه شافعی، و مؤلف کتاب «البرهان فی مشکلات القرآن» بوده است (رک شذرات الذهب ج ۳ ص ۴۰۱٫ و فیات الاعیان ج ۱ ص ۳۱۸).

۵- الاتقان ج ۱ ص ۸۶٫

۶- برای اطلاع از آیاتی  که نامهای مذکور در آنها آمده است، بنگرید به : روض الجنان ج ۱ ص ۷-۱۰٫

۱- سوره قصص، آیه ۷: به مادر موسی الهام نمودیم که وی را شیر ده و به دریا افکن …

۲- سوره نحل آیه ۶۸: پروردگارا تو، به زنبور الهام نمود: که از کوهها خانه هایی برگیر، و از درخت و از آنچه برافرازند.

۳- سوره مریم، آیه ۱۱: پس زکریا با قوم خویش از محراب برون آمد و با اشاره سریع و مرموز به آنها رساند که در بامداد و شب هنگام، او را تسبیح نمائید.

۴- به وی نگریستم، و دقایق اندیشه ام در صفات بدیع و خوش آیند او متحیر ماند، با گوشه چشمِ خود بدو فهماندم که من او را دوست دارم، و این اشاره در وجنات و چهره او اثر گذاشت.

۵- سوره انعام، آیه ۱۱۲: و بدینسان برای هر پیامبری دشمنی از شیاطین انس و جن قرار دادیم، که برخی از آنان به برخی دیگر سخنان آراسته و بیهوده را برای فریب، وسوسه نمایند.

۶- سوره انعام ، آیه ۱۲۱: شیاطین دوستان خود را وسوسه کنند تا با شما بستیزند.

۲- سوره انفال آیه ۱۲، آنگاه که پرودگار تو به فرشتگان وحی می کند که من با شما هستم، پس مردمی را که ایمان آوردند استوار دارید.

۳- سوره نجم، آیه ۱۰٫

۴- سوره شعرا، آیه ۱۹۲-۱۹۴: قرآن فرو آورده پروردگار جهانیان است که روح الامین (فرشته امین وحی) آن را بر دل تو فرود آورده تا از بیم دهندگان باشی.

۵- سوره شوری، آیه ۵۱: نشاید بشری را که خداوند با وی سخن گوید مگر از طریق وحی و سروش.

۶- سفینه البحار ج ۲ ص ۶۳۸ بنقل از شیخ مفید.

۱- سوره شوری، آیه ۵۱: و نشاید بشری را که خداوند با وی سخن گوید مگر از طریق وحی و یا از پشت پرده و یا رسولی را فرستد تا به اذن و دستورش آنچه را خواهد وحی نماید، زیرا خداوند، فرازنده درستکار است.

 

50,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی: برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو پیشرفته

پیوندها

دسته‌ها

آخرین بروز رسانی

    پنج شنبه, ۱۳ اردیبهشت , ۱۴۰۳
اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.