مقاله غرب زدگی زندگی جلال آل احمد

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

عنوان :

مقاله غرب زدگی زندگی جلال آل احمد

تعداد صفحات : ۵۵

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

« جلال آل احمد» متفکری است که مهمترین دغدغه‌ او در دوران حیاتش ، « بررسی مسائل اجتماعی ایران» بوده است  انجام  این مهم را قالب داستانها ، مقالات وگزارشهای او می توان به وضوح مشاهده نمود. هر چند رشته‌ تحصیلی آل احمد « ادبیات فارسی » بوده ، تعریف او از « ادبیات» با دیگران متفاوت است.

او رسالت ادبیات را ،‌ شناخت وبیان مسائل حیات وزندگی اجتماعی انسانها و ارائه راه حل برای آنها می داند. کلیه داستانهای او حوزه‌ «اجتماعیات در ادبیات » می باشد. و در این کار مقدم برسایرین  است. وی مسأله یابی ، دقت وتیزبینی قابل توجهی دارد وبه معضلات حیاتی جامعه‌ ایران می پردازد.

جلال آل احمد روشنفکری بود که حتی مخالفانش در وطن پرستی و عشق او به فرهنگ ملی ایران تردید ندارند. نوشتن برای او عبادت بود. زبان و قلبش صریح بود و صراحتی که در کمتر کسی می‎توان سراغ گرفت.

زنده یاد جلال آل احمد با عشق به حقیقت زیست. زندگی ادبی و اجتماعیش سراسر است از این شیفتگی به حق و تا آخر عمر خویش اینچنین زیست. آثار جلال آل احمد و زندگی پرفراز و نشیبش آنچنان گسترده و گوناگونند که پرداختن به تمامی جنبه ها، در حوصله این صفحات نمی گنجد.

روزنامه نگار» بودن آل احمد نیز از شاخصهای پایگاه اجتماعی آل احمد است. او روزنامه نگار بود و از ۱۳۲۴ – که اولین اثر خود را در مجله «سخن» به چاپ رسانید- تا اواخر عمر خود این حرفه را دنبال نمود، همین امر او را به روزنامه نگاری حرفه ای تبدیل کرد.

« مذهب وروحانیت » ، از دیگر مقولات بحث برانگیزی است که مورد توجه آل احمد قرار می گیرد. او در دوره ای از  زندگی خویش ، مذهبی گریز بوده ، و به نقد برخی از برداشتهای  رایج  مذهبی می پردازد ، اما در دهه آخر زندگی خویش ،‌ بازگشت عمیقی  به جوهره مذهب می نماید و دین و مذهب را عاملی مترقی  جهت تکیه کردن به آن وایستادگی در برابر غربزدگی  معرفی  می کند. او در غربزدگی ، در خدمت و خیانت روشنفکران ،‌ نون والقلم و… به نقش مهم اجتماعی دین اشاره  می کند وسه اصل

«انتظار »،‌ « شهادت » و « اجتهاد» را که پشتوانه های مذهبی دارند، به عنوان نقاط امیدی می داند که می توان با تمسک به آنها ، هویت فرهنگی خود را حفظ کرد و با طرح «بازگشت به خویش » و « بازگشت به فرهنگ خویش »، این نقش وکارآیی را بر جسته می نماید.

 واژه های کلیدی: جلال آل احمد، اندیشه های جلال، پدیده غربزدگی، زنان، مذهب و روحانیت، روزنامه نگاری،

فهرست مطالب

مقدمه
زندگی نامه جلال (مثلاً شرح احوالات)
اندیشه های جلال ۸
پایگاه اجتماعی جلال ۱۰
پدیده غربزدگی از دیدگاه جلال ۱۶
زنان از دیدگاه جلال ۲۰
مذهب و روحانیت از دیدگاه جلال ۲۱
جلال از دیدگاه سیمین دانشور (شوهر من جلال) ۲۳
خاطره ای از جلال (ویلیام میلوارد) ۳۵
آثار جلال ۴۰
مرگ جلال ۴۲
مرثیه ای در سوگ جلال (مهدی اخوان ثالث) ۴۳
جمع بندی ۴۵
منابع و ماخذ ۵۴

 منابع و مأخذ:

دهباشی، علی (۱۳۷۸)، یادنامه جلال آل احمد، نشر به دید.

کاموس، مهدی (۱۳۸۱)، یادمان جلال آل احمد ، دفتر مطالعات ادبیات داستانی.

میرزایی، حسین (۱۳۸۰) ، جلال اهل قلم، انتشارات سروش.

آشوری، داریوش (۱۳۷۶)، ما و مدرنیته ، نشر فرهنگی صراط.

آل احمد، شمس (۱۳۵۴)، گاهواره، انتشارات آبان.

آل احمد، شمس (۱۳۶۹)، از چشم برادر، انتشارات کتاب سعدی.

دانشور، سیمین (۱۳۷۱)، غروب جلال، نشر خرم.

میراحمدی، مریم (۱۳۵۷)، آل احمد و مذهب، انتشارات علمی.

عابدینی، حسن (۱۳۶۹)، فرهنگ داستان نویسی ایران، انتشارات تهران دبیران.

 مقدمه

نزدیک به چهار دهه از خاموشی جلال آل احمد نویسنده و روشنفکر مبرز ما می گذرد. با گذشت هر چه بیشتر زمان حضور اندیشه های وی در عرصه فکر و نقد مسایل اجتماعی بویژه رابطه ما با غرب، روشنفکران و وظایف آن، آزادی قلم و … بیشتر و بحث انگیزتر مطرح می‎شود. از فردای تشکیل جمهوری اسلامی که تحقق برخی از نظریه های آل احمد را به نوعی دربرداشت جنبه سیاسی و اجتماعی دکترین وی مورد توجه قرار گرفت و شاید بتوان گفت که جنبه ادبی شخصیت و آثار وی در حاشیه قرار گرفت.

حضور جلال آل احمد در جریانات روشنفکری دهه های سی و چهل نمودار شرف و حیثیت جامعه روشنفکران بود. مردی که تمامی حجم درد و عظمت رهبری روشنفکران زمان خودش را بر دوش کشید و در چهل و شش سالگی دیگر تاب نیاورد و خاموش گشت.

چهل و شش سال زندگی کرد و در این میان نزدیک به سی سال نوشت و حدود پنجاه اثر از خود باقی گذاشت. این بخشی از کارنامه زندگی جلال است.

جلال آل احمد روشنفکری بود که حتی مخالفانش در وطن پرستی و عشق او به فرهنگ ملی ایران تردید ندارند. نوشتن برای او عبادت بود. زبان و قلبش صریح بود و صراحتی که در کمتر کسی می‎توان سراغ گرفت.

زنده یاد جلال آل احمد با عشق به حقیقت زیست. زندگی ادبی و اجتماعیش سراسر است از این شیفتگی به حق و تا آخر عمر خویش اینچنین زیست. آثار جلال آل احمد و زندگی پرفراز و نشیبش آنچنان گسترده و گوناگونند که پرداختن به تمامی جنبه ها، در حوصله این صفحات نمی گنجد.

 زندگی نامه جلال (مثلاً شرح احوالات)

در خانواده ای روحانی (مسلمان- شیعه) برآمده ام. پدر و برادر بزرگ و یکی از شوهر خواهرهایم در مسند روحانیت مردند. و حالا برادرزاده ای و یک شوهر خواهر دیگر روحانی اند. و این تازه اول عشق است. که الباقی خانواده همه مذهبی اند. با تک و توک استثنایی. برگردان این محیط مذهبی را در «دید و بازدید» می‎شود دید و در «سه تار» و گله به گله در پرت و پلاهای دیگر.

نزول اجلالم به باغ وحش این عالم در سال ۱۳۰۲ بی اغراق سرهفت تا دختر آمده ام. که البته هیچکدامشان کور نبودند. اما جز چهار تاشان زنده نمانده اند. دو تاشان در همان کودکی سر هفت خان آبله مرغان و اسهال مردند و یکی دیگر در سی و پنج سالگی به سرطان رفت.

کودکیم در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت. تا وقتیکه وزارت عدلیه «داور» دست گذاشت روی محضرها و پدرم زیر بار انگ و تمبر و نظارت دولت نرفت و در دکانش را بست و قناعت کرد به اینکه فقط آقای محل باشد. دبستان را که تمام کرد دیگر نگذاشت درس بخوانم که: «برو بازار کار کن» تا بعد ازم جانشینی بسازد. و من بازار را رفتم. اما دارالفنون هم کلاسهای شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. روزها کار؛ ساعت سازی؛ بعد سیم کشی برق، بعد چرم فروشی و ازین قبیل … و شبها درس. و با درآمد یک سال کار مرتب، الباقی دبیرستان را تمام کردم. بعد هم گاهگذاری سیم کشی های متفرق. بر دست «جواد» ؛ یکی دیگر از شوهر خواهرهایم که اینکاره بود. همین جوریها دبیرستان تمام شد. و توشیح «دیپلمه» آمد زیر برگه وجودم- در سال ۱۳۲۲- یعنی که زمان جنگ. به این ترتیب است که جوانکی با انگشتری عقیق به دست و سر تراشیده و نزدیک به یک متر و هشتاد، از آن محیط مذهبی تحویل داده می‎شود به بلبشوی زمان جنگ دوم بین الملل. که برای ما کشتار را نداشتو خرابی و بمباران را. اما قحطی را داشت و تیفوس را و هرج و مرج را و حضور آزار دهنده قوای اشغال کننده را.

جنگ که تمام شد دانشکده ادبیات (دانشسرای عالی) را تمام کرده بودم. ۱۳۲۵ و معلم شدم. ۱۳۲۶ در حالیکه از خانواده بریده بودم و با یک کراوات و یکدست لباس نیمدار امریکایی که خدا عالم است از تن کدام سرباز به جبهه رونده ای کنده بودند تا من بتوانم پای شمس العماره به ۸۰ تومان بخرمش. سه سالی بود که عضو حزب توده بودم. سالهای آخر دبیرستان با حرف و سخنهای احمد کسروی آشنا شدم و مجله «پیمان» و بعد «مرد امروز» و «تفریحات شب» و بعد مجله «دنیا» و مطبوعات حزب توده … و با این مایه دست فکری چیزی درست کرده بودیم به اسم «انجمن اصلاح». کوچه انتظام، امیریه. و شبها در کلاسهای مجانی فنارسه درس می دادیم و عربی و آداب سخنرانی. و روزنامه دیواری داشتیم و به قصد وارسی کار احزابی که همچو قارچ روییده بودند هر کدام مامور یکیشان بودیم و سرکشی می کردیم به حوزه ها و میتینگهاشان … و من مامور حزب توده بودم و جمعه ها بالای پسقلعه و کلک چال مناظره و مجادله داشتیم که کدامشان خادمند و کدام خائن و چه باید کرد و ازین قبیل … تا عاقبت تصمیم گرفتیم که دسته جمعی به حزب توده بپیوندیم. جز یکی دو تا که نیامدند. و این اوایل سال ۱۳۲۳٫ دیگر اعضای آن انجمن «امیرحسین جهانبگلو» بود و رضای زنجانی و هوشیدر و عباسی و دارابزند و علینقی منزوی و یکی دو تای دیگر که یادم نیست. پیش از پیوستن به حزب، جزوه ای ترجمه کرده بودم از عربی به اسم «عزاداریهای نامشروع» که سال ۲۲ چاپ شد و یکی دو قران فروختیم و دو روزه تمام شد و خوش و خوشحال بودیم که انجمن یک کار انتفاعی هم کرده. نگو که بازاریهای مذهبی همه اش را چکی خریده اند و سوزانده. اینرا بعدها فهمیدیم. پیش از آن هم پرت و پلاهای دیگری نوشته بودم در حوزه تجدیدنظرهای مذهبی که چاپ نشده ماند و رها شد.

در حزب توده در عرض چهار سال از صورت یک عضو ساده به عضویت کمیته حزبی تهران رسیدم و نمایندگی کنگره. و ازین مدت دو سالش را مدام قلم زدم. در «بشر برای دانشجویان» که گرداننده اش بودم و در مجله ماهانه «مردم» که مدیر داخلیش بودم. و گاهی هم در «رهبر» اولین قصه ام در «سخن» درآمد. شماره نوروز ۲۴٫ که آنوقتها زیر سایه صادق هدایت منتشر می‎شود و ناچار همه جماعت ایشان گرایش به چپ داشتند. و در اسفند همین سال «دید و بازدید» را منتشر کردم؛ مجموعه آنچه در «سخن» و «مردم برای روشنفکران» هفتگی درآمده بود. به اعتبار همین پرت و پلاها بود که از اوایل ۲۵ مامور دشم که زیر نظر طبری «ماهانه مردم» را راه بیندازم. که تا هنگام انشعاب ۱۸ شماره اش را درآورم. حتی ششماهی مدیر چاپخانه حزب بودم. چاپخانه «شعله ور» . که پس از شکست «دموکرات فرقه سی» و لطمه ای که به حزب زد و فرار رهبران، از پشت عمارت مخروبه «اپرا» منتقلش کرده بودند به داخل حزب. و به اعتبار همین چاپخانه ای در اختیار داشتن بود که «از رنجی که می بریم» درآمد. اواسط ۱۳۲۶٫ حاوی قصه های شکست در آن مبارزات و به سبک رئالیسم سوسیالیستی! و انشعاب در آذر ۱۳۲۶ اتفاق افتاد. بدنبال اختلاف نظر جماعتی که ما بودیم- به رهبری خلیل ملکی- و رهبران حزب که به علت شکست قضیه آذربایجان زمینه افکار عمومی حزب دیگر زیر پایشان نبود. و به همین علت سخت دنباله روی سیاست استالینی بودند که می دیدیم که به چه بواری می‎انجامید. پس از انشعاب، یک حزب سوسیالیست ساختیم که زیر بار اتهامات مطبوعاتی حزبی که حتی کمک رادیو مسکو را در پس پشت داشتند، تاب چندانی نیاورد و منحل شد و ما ناچار شدیم به سکوت.

در این دوره سکوت است که مقداری ترجمه می کنم. به قصد فنارسه یاد گرفتن. از «ژید» و «سارتر» و نیز از «داستایوسکی» «سه تار» هم مال این دوره است که تقدیم شده به خلیل ملکی. هم درین دوره است که زن می گیرم. وقتی از اجتماع بزرگ دستت کوتاه شد، کوچکش را در چاردیواری خانه ای می سازی. از خانه پدری به اجتماع حزب گریختن و از آن به خانه شخصی. و زنم سیمین دانشور است که می شناسید. اهل کتاب و قلم و دانشیار رشته زیباشناسی و صاحب تالیف ها و ترجمه های فراوان. و در حقیقت نوعی یار و یاور این قلم. که اگر او نبود چه بسا خزعبلات که به این قلم درآمده بود. (و مگر در نیامده؟!. از ۱۳۲۹ به این ور هیچ کاری به این قلم منتشر نشده که سیمین اولین خواننده و نقادش نباشد. و اوضاع همین جورها هست تا قضیه ملی شدن نفت و ظهور جبهه ملی و دکتر مصدق. که از نو کشیده می شوم به سیاست. و از نو سه سال دیگر مبارزه. در گرداندن روزنامه های «شاهد» و «نیروی سوم» و مجله ماهانه «علم و زندگی» که مدیرش ملکی بود. علاوه بر اینکه عضو کمیته نیروی سوم و گرداننده تبلیغاتش هستم که یکی از ارکان جبهه ملی بود. و باز همین جورهاست تا اردیبهشت ۱۳۳۲ که به علت اختلاف نظر با دیگر رهبران نیروی سوم، ازشان کناره گرفتم. می خواستند ناصر وثوقی را اخراج کنند که از رهبران حزب بود؛ و با همان «بریا» بازیها، که دیدم دیگر حالش نیست. آخر ما به علت همین حقه بازیها از حزب توده انشعاب کرده بودیم. و حالا از نو به سرمان می آمد.

50,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
  • مقاله زندگینامه جلال آل احمد
  • مقاله بررسی مشاهیر
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    پیوندها

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      یکشنبه, ۹ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.