مقاله فاصله طبقاتی

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

عنوان :

مقاله فاصله طبقاتی

تعداد صفحات : ۲۴

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

برخی از جامعه شناسان امریکا از معیار شغل برای تشخیص طبقات نظام قشربندی اجتماعی در ایالات متحد امریکا استفاده می کنند.

تعلیم و تربیت فرزندان ، نحوه گذران اوقات فراغت ، فرهنگ  و … تحت تاثیر طبقات اجتماعی قرار می گیرد.

مطالعات جامعه شناسان نشان می‎دهد  که پیامد فاصله طبقاتی، نابهنجاریها و بزهکاریهای فردی و گروهی پیکره جامعه را مورد تهدید قرار داده و به عنوان خطری جدی در ایجاد نظم و امنیت اجتماعی جلوه گر شده است.

پیشرفت تکنولوژی، معضلات اقتصادی، کم رنگ شدن ارزشهای انسانی، فقر، میل به ثروت اندوزی کاذب، برتری خواهی، بیماریهای روانی، بیکاری، اعتیاد و دهها عامل دیگر از موجبات و علل گسترش فحشا و بزهکاریها و جرایم در جوامع امروزی است.

واژه های کلیدی: فاصله طبقاتی، تعلیم و تربیت، فرهنگ، توزیع درآمد، مالیات، پیامد

فهرست مطالب

مقدمه    ۳
تعریف فاصله طبقات:    ۴
تعریف از نظر مارکس    ۵
تعریف فاصله طبقاتی    ۶
طبقه و تعلیم و تربیت فرزندان    ۹
طبقه و نحوه گذران اوقات فراغت    ۱۰
طبقه و فرهنگ    ۱۲
فرهنگ طبقه کارگر    ۱۲
فرهنگ طبقه متوسط    ۱۳
طبقه اجتماعی وطلاق    ۱۴
طبقه اجتماعی و میزان های نابرابر زاد و ولد    ۱۵
«توزیع نابرابر در آمدها»    ۱۸
مالیات بندی و تامین اجتماعی    ۱۹
پیامد فاصله طبقاتی    ۲۲
نتیجه گیری:    ۲۳
منابع    ۲۴

منابع

–  جامعه شناسی و قشربندی و نابرابری های اجتماعی -ملوین تأمین- ترجمه دکتر عبدالحسین نیک گهر

– جامعه شناسی قشرها و نابرابریهای اجتماعی-سیمور مارتین لیپست ترجمه جواد افشار کهن

– نشریه کیهان ۵/۶/۷۹

–  نشریه اسرار ۲۳/۱۲/۸۴

– نشریه ابرار اقتصادی ۲۹/۵/۷۹

– سرویس آسیب های اجتماعی ایسنا- خبر شماره ۵۹۴۸۹۷     ۱۷/۷/۸۴

مقدمه

به نام خدای علی و عدالت و آزادی

می خواهم از دو بال شکسته سخن بگویم از عدالت و آزادی، از دو و بلکه سر نیاز آرمان، هدف، و وسیله اگر مارکس تضاد طبقاتی را موتور حرکت تاریخ می دانست و این اصل را بر سراسر تاریخ حاکم می دانست نمایت و هدف را رسیدن به جامعه ای بی طبسقه و عادلانه می پنداشت اما این سخن مارکس را به زبان کامل تر می توان بیان کرد و گفت«عرفان، عدالت ، آزادی،چکیده تاریخ اند.»

موتور محرک و هدف تکاپوهای جامعه انسانی در سراسر تاریخ بوده اند. اما مشکل این بوده و هست که همواره یکی به پای دیگری قربانی شده اند.

 قشربندی اجتماعی مفهومی است که از زمین شناسی وام گرفته شده است. اگر چه مسائلی را که قشربندی اجتماعی به آن اشاره دارد، تحت مقوله «طبقه اجتماعی» برای مدت زمانی طولانی مورد بحث بوده است، اما این مفهوم از حدود سال ۱۹۴۰ به حوزه کار برد عمومی جامعه شناسی وارد شده است: نکته ای که باید به آن توجه داشت. این است که کار برد جامعه شناختی مفهوم قشربندی،در تقابل با کار برد زمین شناسی اش، بطور ضمنی یا آشکار متضمن ارزیابی لایه های مختلف بوده و فراتری و فروتری آنها براساس ملاکهای ارزشی می سنجد.

مسائلی همچون نسبیت ارزشهای اخلاقی، برابری و نابرابری نسبی، و درجات عدالت و بی عدالتی اغلب در مفهوم قشربندی مستقراند.

تعریف فاصله طبقات:

تاریخ و باستان شناسی به ما می آموزد که قشربندی اجتماعی در دسته های کوچک ایلی، که از صورت های اولیه زندگی اجتماعی بود، وجود داشت.احتمال دارد در این وضعیت ابتدایی عوامل زیستی از قبیل سن، جنس، و نیروی بدنی از معیارهای اصلی قشربندی بوده باشد.

در نخستین اسناد تاریخی معتبر به جامانده از انسان چند هزار سال پیش، در می یابیم که در میان بابلیان، ایرانیان، عبریان و یونانیان «نجیب زادگی» از عوامل تعیین کننده پایگاه اجتماعی بوده است.

جامعه ترکیبی بود از اغنیا و فقرا، زیردستان و زیردستان، آزادمردان و بردگان. همین طور، در تمدن های باستانی قاره امریکا ‏‎‍[اینکاها در پرو و آزتک ها در مکزیک] جامعه به دو قشر نجبا و عوام تقسیم می شد. دسته اول با آنکه اقلیت کوچکی بود، سهم بزرگی از اموال و دارایهای جامعه را میان اعضای خودش تقسیم می کرد و سهم ناچیزی را برای اکثریت اعضای جامعه باقی می گذاشت. فقرا و عوام، مطیع و گوش به فرمان، به اقلیت قدرتمند و ثروتمند جامعه که خود را از تبار عالی می پنداشت، خدمت می کردند.

این سلسله مراتب نظام اجتماعی که به برخی از قشرهای جامعه اجازه می داد از قدرت، از مالکیت، و از حیثیت اجتماعی سهم بیشتری نصیب ببرد، در همه دوره های تاریخی زندگی اجتماعی انسان حضور داشته است.

افلاطون بنای جامعه جدید را نه تنها بر پایه عدالت بلکه بر ثبات اجتماعی و انضباط درونی استرار می دید. مشخصات مدینه فاضله یا جامعه آرمانی که شهر یاران فیلسوف در آن حکومت می کنند، چنین بوده است جامعه ای که ساختار طبقاتی آشکاری دارد و شهروندان درون یکی از طبقات سه گانه زیر جا دارند: طبقه زمامداران، طبقه نگهبانان، طبقه کارگران.

تعریف از نظر مارکس

«تعریف مارکسیستی طبقه، نشات گرفته از فرض تقدم تولید بر دیگر ابعاد است: طبقه، مجموعه بهم پیوسته ای از افرادی است که نقش یکسانی در ساز و کار تولید ایفا می کنند. مارکس در «سرمایه»،سه طبقه اصلی را مطرح می کند که توسط روابط شان با ابزار تولید، از یکدیگر تمایز یافته اند: ۱- «سرمایه داران» یا مالکان ابزار تولید،۲- «کارگران» یا همه آنهایی که توسط دیگران به کار گرفته می شوند؛ ۳- «زمین داران» یعنی کسانی که به نظر می رسد در نظریه مارکسیستی متفاوت از سرمایه داران اند و بعنوان بازماندگاه دوره فئودالیسم در نظر گرفته شده اند. از آثار تاریخی گوناگون متعلق به مارکس چنین بر می آید که او دیدگاهی پیچیده تر از آنچه در بالا آمد نسبت به سلسله مراتب واقعی داشته است و نیز آشکار می گردد که او برای مثال از وجود تمایزاتی در درون هر یک از این طبقات بنیادین با خبر بوده است. لذا تاجران جزء یا خرده بورژوازی بعنوان یک طبقه موقت پنداشته شده اند. آنها گروهی هستند که بوسیله تمایلات خواهند شد. بخشی به درون طبقه کارگر سقوط می کنند و بخشی دیگر شرایط خود را آنچنان بهبود می بخشد که سرمایه داران مهمی می شوند.

25,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی: برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو پیشرفته

پیوندها

دسته‌ها

آخرین بروز رسانی

    دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت , ۱۴۰۳
اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.