مقاله مروری بر ریشه‌های مسئله‌ی فلسطین

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

عنوان :

مقاله مروری بر ریشه‌های مسئله‌ی فلسطین

تعداد صفحات : ۳۴

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

نوشته‌ی حاضر کوششی است برای بررسی اجمالی ریشه‌های مسئله‌ی فلسطین. مهم‌ترین هدف این بررسی، معرفی ریشه‌های اختلاف با نگاهی به سیر رویداد‌های قرن گذشته است. یکی از مهم‌ترین این مسائل منطقه‌ای، بی‌تردید مناقشات اعراب و اسراییل است.

از چند نظر جنگ جهانی دوم تاثیرات فراوانی بر خاورمیانه و از جمله فلسطین دارد. از یک طرف مناسبات بریتانیا با اعراب به دلیل نیاز به حمایت‌های اعراب، افزایش می‌یابد. سیاست‌های یهودستیزانه در اروپا نیز، اهرم فشاری برای افزایش مهاجرت یهود به فلسطین می‌شود.

مجموع فشارها بر بریتانیا، که پیش‌تر شرح آن رفت، و ناتوانی بریتانیا از اداره‌ی امور در فلسطین، این کشور را مجبور به ارجاع مسئله‌ی فلسطین به سازمان ملل می‌کند. سازمان ملل در این زمان، نهاد تازه تاسیسی است که بیش‌تر مردم آسیا و آفریقا در این زمان نماینده‌ای در آن ندارند. این سازمان در پاییز ١٩۴٧ طرح تقسیمی پیش‌نهاد می‌کند که مورد مخالفت اعراب قرار می‌گیرد. یهودیان فلسطین با طرح موافقت می‌کنند و درعین‌حال هاگانا دستور می‌گیرد که برای تصرف زمین فعالیت کند. در این‌زمان یهودیان کم‌تر از ١٠ درصد زمین‌های فلسطین را در اختیار دارند و جمعیت آنان حدود ثلث جمعیت کل است. طرح تقسیم حدود ۵۵ درصد زمین‌ها را در اختیار یهودیان قرار می‌دهد . برای مطالعه‌ی قطعنامه ١٨١ مجمع عمومی سازمان ملل و چگونگی رای کشورها به این قطعنامه رجوع کنید به . هم‌چنین در نقشه‌ی جنگ اول اعراب و اسراییل در بخش بعد، محدوده‌ی سرزمین‌های اعراب و یهود در این قطعنامه مشخص شده است.

از زمان پیش‌نهاد طرح تقسیم، به مدت ١٨ ماه، یک درصد جمعیت فلسطین نابود می‌شوند. نیروهای بریتانیا، سعی در جلوگیری از دخالت هاگانا برای پاسخ به حملات اعراب می‌کنند و خشم تندروان یهود را برمی‌انگیزند. به‌عنوان نمونه‌ای از کشتار، از نوامبر ١٩۴٧ به مدت شش هفته، تنها در بیت‌المقدس بیش از هزار عرب، هفت‌صد یهودی، و صد بریتانیایی کشته می‌شوند، به‌طور متوسط ۴۶ نفر در روز. عملیات ایرگون، اشترن (دیگر شاخه‌ی تروریستی یهودیان)، و هاگانا در این دوره، نه فقط به قصد پاسخ و انتقام، بلکه بعضاً با هدف راندن اعراب از مناطق مشخص در راستای پاک‌سازی قومی مورد نظر است. فاجعه‌ی «دیریاسین» در همین دوران اتفاق می‌افتد. در آوریل ١٩۴٨، باندهای ایرگون و اشترن با مقاومت جدی اعراب در دهکده‌ی دیریاسین مواجه می‌شوند و در نهایت ٢۵۴ نفر از زن و مرد و کودک به‌طور وحشیانه‌ای قتل‌عام می‌شوند. بعضی دیگر از اعراب، مانند ساکنان حیفا، به امید بازپس‌گیری سریع سرزمینشان توسط نیروهای اعراب، با مقاومت اندک سرزمینشان را ترک می‌کنند. در مارس ١٩۴٨، ایالات متحده از ترس نفوذ بیش‌ازپیش روسیه در میان اعراب، در راستای تعدیل سیاست‌ها، اعلام می‌کند که طرح تقسیم سازمان ملل عملی نیست و فلسطین باید زیر نظر سازمان ملل اداره شود. بریتانیا که طبق برنامه‌ی سازمان ملل و به درخواست خودش، سعی در خروج نیروهایش از فلسطین دارد، در ١۴ مه ١٩۴٨ چند ماه قبل از موعد، این کار را به اتمام می‌رساند. خروج آخرین سرباز بریتانیا ساعت ٩:٣٠ صبح صورت می‌گیرد، سیاستمداران یهود ظاهراً با نگرانی از شواهد آغاز تغییر در حمایت ایالات متحده، با وجود احتمال زیاد حمله‌ی دولت‌های عربی نهایتاً تصمیم به اعلام استقلال می‌گیرند و در ساعت ۵ بعدازظهر ایجاد کشوری با نام «اسراییل» را اعلام می‌کنند. جالب این‌که ١١ دقیقه بعد ایالات متحده استقلال اسراییل را به رسمیت می‌شناسد !

 واژه های کلیدی: مسئله‌ی فلسطین، جنبش جهانی صهیونیسم، بریتانیا، اعلامیه‌ی بلفور ، اعراب ، اسراییل

فهرست مطالب

مقدمه    ۱
جنبش جهانی صهیونیسم    ۲
جنگ اول و وعده‌ی استقلال اعراب    ۳
توافق سایکس-پیکو    ۴
اعلامیه‌ی بلفور    ۴
پایان جنگ اول و طرح قیمومیت    ۶
کمیسیون کینگ-کرین    ۷
مساله‌ی مهاجرت یهودیان و تنش‌های دهه‌ی ١٩٣٠    ۷
نگرشی به ترکیب جمعیتی فلسطین در نیمه‌ی اول قرن بیستم    ۹
جنگ دوم و تاثیر آن بر خاورمیانه    ۹
سنگین شدن وزنه‌ی اعراب در سیاست خارجی بریتانیا    ۹
یهود ستیزی در اروپا    ۱۰
پایان جنگ دوم و تشدید تشنج در فلسطین    ۱۱
حملات تروریستی یهود علیه نیروهای بریتانیا    ۱۱
صهیونیسم و ایالات متحده    ۱۱
پایان قیمومیت بریتانیا و اعلام وجود اسراییل    ۱۲
اولین جنگ اعراب و اسراییل ١٩۴٨-١٩۴٩    ۱۳
برتری اسراییل و آتش‌بس    ۱۴
احساس تحقیر اعراب و طوفان ملی‌گرایی عربی    ۱۵
انقلاب مصر و ظهور جمال عبدالناصر    ۱۵
سرایت ملی‌گرایی عربی به دیگر کشورهای عربی    ۱۶
ملی کردن آب‌راه سوئز و جنگ ١٩۵۶    ۱۶
جنگ شش‌روزه    ۱۹
تضاد دولت‌های عربی    ۱۹
وعده‌ی نابودی اسراییل در شعارهای انقلابی و وقوع جنگ    ۲۰
تفاوت سرزمین‌های اشغال‌شده در ١٩۶٧    ۲۲
جنگ رمضان (یوم کیپور)    ۲۲
سلاح نفت    ۲۴
وقایع دیگر    ۲۴
سخن آخر    ۲۷
منابع:    ۳۰

منابع:

۱ ریچی اون‌دیل، ریشه‌های جنگ‌های اعراب و اسراییل، ترجمه‌ی ارسطو آذری، انتشارات امیرکبیر، ١٣٧۶

 ۲ United Nations Information System on the Question of Palestine, The Origins and Evolution of the Palestine Problem: 1917-1988 – PART I 1917-1947, 30 June 1990, available on the UN web-site.
۳ Sykes-Picot Agreement, Wikipedia, the free encyclopedia, visited Dec. 2005.
۴ Search for Destiny, television series.
۵ Hussein-McMahon Correspondence, Wikipedia, the free encyclopedia, visited Dec. 2005.
۶ League of Nations, Wikipedia, the free encyclopedia, visited Dec. 2005.
۷ Allies of World War I, Wikipedia, visited Dec. 2005.
۸ Palestine_Mandate, Wikisource, visited Dec. 2005.
۹ Theologians Under Hitler, Vital Visuals Inc..
۱۰ World Jewish Population, SimpleToRemember.com, visited Dec. 2005.
۱۱ Resolution 181, United Nations General Assembly, Nov. 1947.
۱۲ Sherif Hussein ibn Ali, Wikipedia, visited Dec. 2005.
۱۳ Syria, Wikipedia, visited Jan. 2005.
۱۴ Egypt, Wikipedia, visited Jan. 2005.
۱۵ Aswan High Dam, Wikipedia, visited Jan. 2005.
۱۶ Suez Crisis, Wikipedia, visited Jan. 2005.
۱۷ Six-Day War, Wikipedia, visited Jan. 2005.
۱۸ Resolution 242, United Nations Security Council, Nov. 1967.
۱۹ Palestine Liberation Organization, Wikipedia, visited Jan. 2005.
۲۰ Yom Kippur War, Wikipedia, visited Jan. 2005.
۲۱ ۱۹۷۳ Oil Crisis, Wikipedia, visited Jan. 2005.
۲۲ Sabra and Shatila Massacre, Wikipedia, visited Jan. 2005.

مقدمه

نوشته‌ی حاضر کوششی است برای بررسی اجمالی ریشه‌های مسئله‌ی فلسطین. مهم‌ترین هدف این بررسی، معرفی ریشه‌های اختلاف با نگاهی به سیر رویداد‌های قرن گذشته است. اگر نسبت به پیوندهایمان با سرزمین مادری بی‌تفاوت نباشیم و به سرنوشت و مسیر حرکت آن حساس باشیم، نمی‌توانیم وقایع کلان کشورهای اطراف ایران را نادیده بگیریم، چرا که بعضی از این جریانات تاثیر مستقیمی بر سرنوشت دیگر اهالی منطقه دارد. بدیهی‌ترین این تاثیرات کم یا زیاد شدن ثبات منطقه و تاثیرات به‌سزای اقتصادی آن است. بحث عدالت و جایگاه ما به‌عنوان یک انسان عدالت‌مدار هم که جای خود دارد. یکی از مهم‌ترین این مسائل منطقه‌ای، بی‌تردید مناقشات اعراب و اسراییل است. شاید اکثریت خوانندگان این نوشته تا‌به‌حال بارها مجبور به موضع‌گیری در مورد این مناقشه شده‌اند و همین گزاره من را از بیان اهمیت این موضوع بی‌نیاز کند. نگارنده بر این عقیده است که علی‌رغم حجم عمده‌ی این موضع‌گیری‌ها، سطح عمومی درک ما از تاریخ شکل‌گیری مشکل فلسطین مطلوب نیست و نوشته‌ی حاضر تلاش دارد تصویری مقدماتی از موضوع به دست دهد. داشتن اطلاعات لازم، اولین قدم برای یک قضاوت عادلانه در مورد هر مطلبی است و سعی من این است که نوشته‌ی حاضر را تا اندازه‌ی ممکن ناقل اطلاعات کنم نه موضع‌گیری‌های شخصی (به جز بخش آخر). قبل از هرچیز تاکید بر این نکته ضروری است که به‌هیچ وجه خود را متخصص تاریخ نمی‌دانم و پیشاپیش از کاستی‌های مقاله‌ی حاضر عذرخواهی می‌کنم.

بررسیمان را از سال‌های پایانی سده‌ی نوزدهم میلادی و شکل‌گیری جنبش صهیونیسم آغاز می‌کنیم. چگونگی شکل‌گیری کشوری به ‌نام اسراییل در ١٩۴٨، مرکز توجه این نوشته است. بررسی حتی اجمالی همه‌ی رویدادهای مهم بعد از ١٩۴٨، نوشته‌ای بسیار مبسوط‌‌تر از یک مقاله در ماه‌نامه‌ای الکترونیکی می‌طلبد، به جای این‌کار چند رویداد مهم‌تر از دهه‌ی ۵٠ تا ابتدای دهه‌ی ٨٠ انتخاب شده و به شکل موردی بررسی شده‌اند. به چند دلیل سال‌های دهه‌ی ٨٠ را برای پایان انتخاب کرده‌ام، اول این‌که احتمالا بسیاری از خوانندگان کم‌و‌بیش با وقایع متاخرتر آشنایی مقدماتی دارند. دوم، تاکید بسیار دارم که وارد مباحث سیاست داخلی و خارجی حکومت ایران نشوم و شاید یک مولفه‌ی عمده‌ی وقایع مربوط به فلسطین در چند دهه‌ی گذشته موضع‌گیری حکومت ایران در این مورد باشد. سومین دلیل هم نقصان شناخت شخصیم از وقایع متاخرتر به دلیل دست‌رسی نداشتن به منابع مدون تاریخی در مورد این وقایع است. حداکثر تلاشم را کرده‌ام که تحلیلی بی‌طرفانه از مناقشه به دست دهم، هرچند بی‌طرفی محض در مباحث تاریخی، به‌خصوص برای غیرمتخصصین دشوار است. به‌هرحال آرشیو مقالات سازمان ملل در مورد مشکل فلسطین، به‌عنوان یک منبع بی‌طرف، برای مطالعه‌ی بیش‌تر و جامع‌تر بر روی تور جهان‌گستر (World Wide Web) قابل دسترسی است (ر.ک. به مراجع).

جنبش جهانی صهیونیسم

یهودستیزی در جوامع اروپایی از دوران‌های بسیار دور رواج داشته و بعضا ریشه‌ی آن را در باورهای مذهبی مسیحیت می‌توان جستجو کرد. به‌هرحال برای مطالعه‌ی ما شاید بیان مثال‌هایی از اواخر قرن نوزدهم میلادی مناسب باشد. تئودور هرتسل (Theodor Herzel) را می‌توان پدر جنبش صهیونیسم دانست و به‌زودی نقش بزرگ او را در این حرکت بررسی می‌کنیم. یکی از وقایع تکان‌دهنده برای هرتسل، محاکمه‌ی یک افسر یهودی‌تبار ارتش فرانسه به نام آلفرد دریفوس (Alfred Dreyfus) در سال ١٨٩۴ است. هرتسل در آن سال‌ها یک روزنامه‌نگار اطریشی-مجاری بود که وقایع محاکمه‌ی دریفوس را دنبال می‌کرد. اگرچه شاید خود شخصیت دریفوس چندان جالب توجه هرتسل نبود ولی برخورد جمعیت ناظر بر مجازات دریفوس به جرم جاسوسی و فریاد‌های «مرگ و بازهم مرگ بر یهود» برای هرتسل تکان‌دهنده بود [۱ ]. هرچند به دلیل استفاده‌ای که از ماجرای دریفوس در مظلوم نمایی یهود در اروپا شد، بعضی هدایت جریان دریفوس را در برنامه‌های صهیونیستی دانسته‌اند ولی شدت و تعدد موارد یهودستیزی در اروپا بسیار بیش‌تر از آن است که بتوان منکر کل قضیه شد. در ١٨١٩ و ١٨٣٠ دو بار شورش‌هایی بر ضد یهودیان شکل می‌گیرد که لااقل در یک مورد انگیزه‌ی غیرعقیدتی و به واسطه‌ی سوءظن به بانک‌داران، رباخواران، و سرمایه‌گزاران یهود انجام می‌شود. بعضی از یهودیان اروپای مرکزی در همین دوران به ایالات متحده مهاجرت می‌کنند. مثال تکان‌دهنده‌ی دیگر، سوءقصد ١٨٨١ به تزارالکساندر دوم در روسیه است که هرج‌و‌مرج و مشکلات بعدی آن، باز به فساد مالی یهود نسبت داده شده و در اثر حملات مردم به یهودیان حمام خونی به راه افتاد که نام «قتل‌عام قوم یهود» به خود گرفته است.

موج اندیشه‌های ضدسامی سبب مهاجرت بسیاری از یهودیان به کشورهای دیگر از جمله ایالات متحده، کانادا، بریتانیا، و آفریقای جنوبی شد. در عین حال بعضی از یهودیان هم از سال ١٨۵۶ به بعد که سلطان عثمانی به آن‌ها اجازه‌ی خرید زمین و سکونت در اراضی فلسطین داد، در آن منطقه ساکن شدند. اوج اندیشه‌های ضدسامی در اروپا رشد «صهیونیسم» را موجب شد، واژه‌ای که شاید اولین بار در سال ١٨٨۶ انتشار یافت. در همین زمان‌هاست که تاکید روی ارتباطی تاریخی بین یهود و فلسطین می‌شود که ریشه‌های آن برمی‌گردد به رجوع حضرت موسی در ١١٠٠ قبل از میلاد به فلسطین و سکونت یهودیان در آن‌جا. در ١٣۵ میلادی این گروه مغلوب سپاه روم می‌شود و با نابودی اورشلیم (بیت‌المقدس) «آوارگی» قوم یهود از فلسطین (Diaspora) آغاز می‌شود [۱].

هرچند بررسی تشکیل یک کشور یهودی به سال‌ها قبل از انتشار کتاب «دولت یهود» هرتسل برمی‌گردد و در مقدمه‌ی همین کتاب اشاره شده که اندیشه‌ی چنین دولتی یک ایده‌ی جدید نیست، ولی به علت نقش عمده‌ی هرتسل در پیش‌برد حرکت صهیونیسم، او را پدر این جنبش می‌نامند. هرتسل در این کتاب فلسطین و آرژانتین را به عنوان سرزمین‌های مناسب برای کشور یهودی پیش‌نهاد می‌کند. به‌علاوه بعد‌ها کشورهای دیگری از جمله مواردی در آفریقا نیز در نظر گرفته می‌شود. هرتسل اشاره‌ای نمی‌کند که با سکونت یهود در این کشورها و ایجاد کشور به اصطلاح یهود، تکلیف ساکنان این کشورها چه می‌شود. به‌هرحال او در ١٨٩۶ به‌عنوان نماینده‌ی جنبش صهیونیسم در سفری به استانبول پیش‌نهادی به سلطان عثمانی می‌دهد که در جواب، اخطاریه‌ای دریافت می‌دارد مبنی بر این که سلطان به فلسطین به شکل گهواره‌ی همه‌ی ادیان از جمله یهود می‌نگرد. ازآن‌جا که هرتسل نمی‌تواند نظر مساعد روچیلد سیاستمدار یهودی انگلیسی را نیز جذب کند شروع به بسیج افکار عمومی یهود می‌کند و در اولین کنگره‌ی صهیونیسم در ١٨٩٧ در «بال» (Basel)، سازمان جهانی صهیونیسم به شکل رسمی ایجاد می‌شود. هرتسل در یک جمله نتیجه‌ی کنگره را به این شکل خلاصه می‌کند: «در بال، دولت یهود را بنیان گذاشتم» [۲]. به‌هرشکل روشن است که هدف اصلی این جنبش ایجاد کشور یهودی است و به‌هیچ وجه نمی‌توان تامین منافع دولت‌های دیگر را منشا ایجاد این جنبش دانست. کمااین‌که هرتسل تلاش بسیار دارد تا با دادن وعده‌های اقتصادی (به‌واسطه‌ی ثروت یهودیان) به دولت عثمانی نظر مساعد آنان را جذب کند. بعد‌ها خواهیم دید که این جنبش بعد از تلاش سیاسی فراوان و رایزنی با کشورهای مختلف، همراهان خود را در جمعی از سیاستمداران بریتانیا می‌یابد.

جنگ اول و وعده‌ی استقلال اعراب

در جریان جنگ جهانی اول، یکی از برنامه‌های دولت بریتانیا در جبهه‌ی شرقی و در مواجه با امپراطوری عثمانی، همکاری با اعراب در مبارزه علیه حکومت عثمانی است. وعده‌ی استقلال اعراب، انگیزه‌ی لازم را برای همیاری آنان، فراهم می‌کند. داستان لورنس عربستان که فیلمی هم از روی آن ساخته شده مربوط به همین زمان است. ماموریت لورنس به‌عنوان یک افسر انگلیسی آموزش و یاری مبارزین عرب در جنگ با حکومت عثمانی است. البته ریشه‌ی جنبش استقلال اعراب به سال‌های پیش از جنگ اول برمی‌گردد. گزارش‌ها از دوران انتهایی قرن نوزدهم نارضایتی چشم‌گیر اعراب از حکومت ترکان را نشان می‌دهد. به‌هرحال با این‌که جمعیت اعراب در سرزمین‌های امپراطوری عثمانی حدود دو برابر ترکان بود ولی اولویت‌های قبیله‌ای در میان اعراب مانع از یک جنبش فراگیر ملی‌گرایی در بین آنان بود. به‌هرحال در کنار مخالفت‌ها با ترکان عثمانی، مشغله‌ی دیگر اعراب فلسطین در دهه‌های آخر قرن، موضوع مهاجران یهودی بود که روزبه‌روز بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شد. از اوایل قرن بیستم اعراب مبارزات جدی‌تری را برای کنترل مهاجرت‌ها و مخالفت با اهداف صهیونیسم آغاز کردند.

در آغاز جنگ بیش‌تر آلمان‌ها هستند که شروع به تحکیم روابط خود با مسلمانان و از جمله اعراب می‌کنند. حتی حسین‌ابن‌علی، شریف مکه که نفوذ فراوانی در ساکنین اطراف اماکن مقدس مکه داشت، قبول می‌کند که به گسترش نفوذ آلمان‌ها کمک کند. به‌هرحال بریتانیای در حال جنگ نیز تلاش دارد به اعراب زیر سلطه‌ی عثمانی نزدیک شود، به‌ویژه نارضایتی اعراب از دولت عثمانی شرایط چنین همکاریی را بهتر می‌کند. عبدالله، فرزند حسین شریف، در ماه آوریل ١٩١۴ حمایت بریتانیا را از قیام احتمالی اعراب بر ضد ترکان جلب می‌کند ولی درواقع با شروع جنگ این همکاری شکل جدی‌تری به خود می‌گیرد و در نامه‌ای به نمایندگان بریتانیا، حسین شریف با یادآوری اهداف استقلال‌طلبانه‌ی اعراب، پیش‌نهاد اتحاد اعراب با بریتانیا را در مبارزه با دولت عثمانی مطرح می‌کند. بعد از رشته‌ای از مکاتبات، سرانجام در اکتبر ١٩١۵، مک‌ماهون (McMhon)، نماینده‌ی بریتانیا، در نامه‌ای به شریف علی حمایت کامل از استقلال اعراب را اعلام می‌کند ولی بحث مرزهای سرزمین عربی را به اندازه‌ی کافی مبهم می‌گذارد [۱]. این ابهام شاید به نوعی برای آزادی عمل در آینده درنظر گرفته شد ولی مکاتبات محرمانه‌ای که در سال ١٩٧۴ توسط مجله‌ی تایمز برملا شد آشکار کرد که دولت بریتانیا به‌وضوح فلسطین را بخشی از وعده‌ی بریتانیا به اعراب می‌داند [۲]. در بخش‌های بعدی خواهیم دید که بریتانیا لااقل از دو جهت به وعده‌های خود به اعراب در طول جنگ وفادار نبوده است.

توافق سایکس-پیکو

در جریان جنگ اول و پیش از پایان آن، دول برتر در جنگ مذاکراتی را برای چگونگی تقسیم منافع پس از پیروزی در جنگ آغاز می‌کنند. به‌خصوص مذاکرات محرمانه‌ی فرانسه و بریتانیا منجر به توافق سایکس-پیکو (Sykes-Picot) می‌شود که در آن سرزمین‌های خاورمیانه‌ای امپراطوری عثمانی بین دو دولت تقسیم شده و بعداً اصطلاحاً تحت قیمومیت این دو دولت قرار می‌گیرند. این قرارداد متعاقباً گسترش پیدا می‌کند تا منافعی را برای روسیه و ایتالیا نیز درنظر بگیرد [۳]. روسیه به‌واسطه‌ی انقلاب اکتبر ١٩١٧ از جنگ کناره‌گیری می‌کند و متعاقباً لنین دست به افشای محتوای این قرارداد می‌زند. افشای قرارداد از آن‌جا که تاحدودی با وعده‌های مک‌ماهون به‌عنوان نماینده‌ی بریتانیا به اعراب در تناقض است، منشا سوءظن اعراب می‌شود به‌طوری‌که آثار این سوءظن برای یک دوره‌ی طولانی بر وعده‌های بریتانیا سایه می‌افکند[۴]. با این وصف همان طور که قبلا اشاره شد، آخرین نامه‌ی مک‌ماهون به حسین به اندازه‌ی کافی مبهم است و جا برای تفسیر‌های گوناگون دارد [۵]. در توافق سایکس-پیکو، بخشی از سوریه و لبنان به فرانسه و منطقه‌ی بین‌النهرین تحت کنترل مستقیم بریتانیا قرار می‌گیرد. به‌علاوه دو منطقه‌ی تحت نفوذ هم تعریف می‌شود ولی اداره‌ی بیت‌المقدس و سرزمین‌های اطراف آن به شکل بین‌المللی در نظر گرفته می‌شود.

شایان ذکر است که اولین نکته در این توافق به رسمیت شناختن یک دولت عربی «یا» مجموعه‌ای از دولت‌های عربی است. از نحوه‌ی تقسیم و سپردن قسمت‌های مختلف به دول مختلف، بعید به نظر می‌رسد که تشکیل یک دولت عربی ممکن باشد. بعضی از مورخان هم تکه‌تکه کردن سرزمین‌های اعراب را، از اهداف فرانسه و بریتانیا برای جلوگیری از تشکیل یک کشور بزرگ عربی می‌دانند. در کنار این موضوع با توجه به تعارضات و رقابت آشکار سران اعراب، که بعداً نمونه‌های بارزی از آن را خواهیم دید، تشکیل چنین دولت فراگیری، حتی درصورت نبودن این فشارهای خارجی، امری بسیار دشوار بوده است.

اعلامیه‌ی بلفور

بعد از ناامیدی از همکاری دولت‌های مختلف، جنبش صهیونیسم ابزارها و ارتباطات لازم برای پیش‌برد اهدافش را در سیاستمداران بریتانیا یافت. حاییم وایزمن (Chaim Weizmann) از همان اولایل شکل‌گیری رسمی جنبش صهیونیسم یکی از چهره‌های مطرح این حرکت است. او که دکترای خود را در شیمی گرفته بود، در دوران جنگ اول در عین داشتن مناصب علمی در بریتانیا، تلاش‌های فراوانی در پیش‌برد سیاست‌های صهیونسیم دارد. او که در ششمین کنگره‌ی صهیونیسم در ١٩٠٣ برضد طرح سکونت در اوگاندا رای داده بود، درطول سال‌های جنگ بیش از پیش به استحکام روابط و چانه‌زنی با سیاستمداران بریتانیا روی آورد تا هدف تشکیل دولت یهود را در بریتانیا پیش برد. به‌خصوص با توجه به توافق سایکس-پیکو، سرنوشت چنین هدفی عمدتاً به سیاست‌های آینده‌ی بریتانیا برمی‌گشت. ارتباط‌هایی با چهار سیاستمدار عمده برقرار شد: لوید جورج (Lloyd George) نخست‌وزیر آینده‌ی بریتانیا، آرتور بلفور (Arthur Balfour) وزیر امورخارجه‌ی آینده، هربرت ساموئل (Herbert Samuel) مامور عالی بریتانیا در فلسطین بعد از جنگ (High Commissioner of Palestine)، و مارک سایکس که پیش‌تر توصیفش رفت. نکته‌ای که علاقمندم مورد توجه قرار گیرد، آشنایی کامل رهبران جنبش صهیونیسم به سازوکار سیاسی در ممالک پیش‌رفته در آن زمان است. این موضوع بعدها در مورد سیاست‌های ایالات متحده، از آن زمان که جنبش به فکر استمداد کمک از آن کشور افتاد نیز روشن است. این آشنایی چندان موضوع قریبی نیست وقتی درنظر بگیریم که اغلب این رهبران، تحصیل‌کردگان اروپایی‌اند. در مقابل ناتوانی اعراب در چنین سازوکارهایی را نیز باید درنظر گرفت.

35,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
  • مقاله انتفاضه فلسطین و دست آوردهای داخلی،‌ منطقه ای و جهانی
  • مقاله تاریخ فلسطین
  • برچسب ها : , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    پیوندها

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      یکشنبه, ۹ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.