عنوان :
تعداد صفحات : ۲۸
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
متفکر شهید استاد مرتضی مطهری در رابطه با ایمان چنین می گوید:
انسان نمی تواند بدون داشتن ایده و آرمان و ایمان, زندگی سالم داشته باشد و یا کاری مفید و ثمربخش برای بشریت و تمدن بشری انجام دهد. انسان فاقد هرگونه ایده و ایمان, یا به صورت موجودی غرق در خودخواهی درمی آید که هیچ وقت از لاک منافع فردی خارج نمی شود, و یا به صورت موجودی مردد و سرگردان که تکلیف خویش را در زندگی در مسائل اخلاقی و اجتماعی نمی داند. انسان دائما با مسائل اخلاقی و اجتماعی برخورد می نماید و ناچار باید عکس العمل خاصی در برابر این گونه مسائل نشان بدهد. انسان اگر به مکتب و عقیده و ایمانی پیوسته باشد تکلیفش روشن است ; و اما اگر مکتب و آیینی تکلیفش را روشن نکرده باشد همواره مردد بسر می برد; گاهی به این سو کشیده می شود و گاهی به آن سو; موجودی می گردد ناهماهنگ.
زندگی هر انسانی ، متناسب با وضعیت اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی او همراه با مشکلاتی است . یکی از نقش هایی که ایمان و اعتقاد در مسیر زندگی دارد ، تأثیر آن در حفظ و افزایش سلامت روانی است .
همچنین ایمان با توجه به تأثیرات متنوع و گسترده ای که بر ذهن انسان دارد ، می تواند موجب پدید آمدن این صفات شود : صبوری ، احترام به دیگران ، هدف مندی ، پرهیز از خشونت ، حمایت از همسر و فرزندان ، پرهیز از بدگویی و غیبت ، وجدان کاری ، مسئولیت پذیری ، امید به آینده و جلوگیری از افسردگی ، اضطراب و دلهره . مهمترین علت اهمیت ایمان ، این است که فرد با ایمان همواره پروردگار را حامی خود می داند . پروردگاری که نیرومندترین ، مهربان ترین و بخشنده ترین پشتوانه است . افرادی که چین احساسی دارند ، هیچ گاه خود را در بن بست نمی بینند . آنها همیشه امیدوارند و این موجب آرامش آنهاست . انسان های با ایمان ، نزدیکی خود به خالق هستی را مشروط به رعایت اخلاقیات و حفظ حقوق دیگران می دانند و اعتقاد دارند که برای رسیدن به هدف باید اندیشید ، برنامه ریزی کرد و تلاش نمود . انسان هایی که چنین ویژگی هایی دارند ، همواره محبوب دیگران هستند ؛ جمع شرایط مذکور ، توان و اعتماد به نفسی واقعی به انسان های با ایمان می دهد که بتوانند در مواجهه با مشکلات زندگی با موفقیت عمل کنند . ایمان و اعتقاد ، بزرگترین سرمایه ای است که خداوند به بندگان خود اعطا کرده ، پس بکوشیم این سرمایه پر ارزش را حفظ کنیم و آن را افزایش دهیم .
واژه های کلیدی: ایمان به خدا، زندگی، سلامت جسم و جان، رستگاری انسان
مقدمه ۱
اصل و اساس ایمان چیست؟ ۳
۱)ایمن ساختن ومصونیت بخشیدن. ۳
۲) به چیزی اقبال نشان دادن و روی آوردن. ۳
۳)باور و اعتقاد داشتن ۳
ایمان سرمایه زندگی ۵
ایمان به عنوان پشتوانه اخلاق ۶
سلامت جسم و جان از اثرات ایمان به خدا ۱۰
انطباق با محیط از اثرات ایمان به خدا ۱۰
تسلط بر نفس از اثرات ایمان به خدا ۱۱
نقش ایمان در رستگاری انسان ۱۲
نظر شهید مطهری در رابطه با تاثیر ایمان بر زندگی: ۱۵
آثار و فواید ایمان ۲۰
نتیجه گیری: ۲۳
منابع: ۲۵
۱:کتاب انسان و ایمان _دکتر مطهری
علم به ما روشنائی و توانائی می بخشد و ایمان عشق و امید و گرمی ، علم ابزار می سازد و ایمان مقصد ، علم سرعت می دهد و ایمان جهت ، علم توانستن است و ایمان خوب خواستن ، علم می نمایاند که چه هست و ایمان الهام می بخشد که چه باید کرد ، علم انقلاب برون است و ایمان انقلاب درون ، علم جهان را جهان آدمی می کند و ایمان روان را روان آدمیت می سازد ، علم وجود انسان را به صورت افقی و گسترش می دهد و ایمان به شکل عمودی بالا می برد ، علم طبیعت ساز است و ایمان انسان ساز
هم علم به انسان نیرو می دهد ، هم ایمان ، اما علم نیروی منفصل می دهد و ایمان نیروی متصل . علم زیبائی است و ایمان هم زیبائی است . علم زیبائی عقل است و ایمان زیبائی روح ، علم زیبائی اندیشه است و ایمان زیبائی احساس .
هم علم به انسان امنیت می بخشد و هم ایمان . علم امنیت برونی می دهد و ایمان امنیت درونی . علم در مقابل هجوم بیماری ها ، سیلها ، زلزله ها ، طوفانها ، ایمنی می دهد و ایمان در مقابل اضطرابها ، تنهائی ها ، احساس بی پناهی ها ، پوچ انگاری ها . علم جهان را با انسان سازگار می کند و ایمان انسان را با خودش .
علم بدون ایمان نیز تیغی است در کف زنگی مست ، چراغی است در نیمهشب در استدزد برای گزیدهتر بردن کالا .
انسان فاقد هرگونه ایده و ایمان ، یا به صورتموجودی غرق در خودخواهی درمیآید که هیچوقت از لاک منافع فردی خارجنمیشود ، و یا به صورت موجودی مرددو سرگردان که تکلیف خویش را درزندگی در مسائل اخلاقی و اجتماعی نمیداند. انساندائما با مسائل اخلاقی واجتماعی برخورد مینماید و ناچار باید عکس العمل خاصیدر برابر اینگونهمسائل نشان بدهد انسان اگر به مکتب و عقیده و ایمانی پیوستهباشدتکلیفش روشن است ، و اما اگر مکتب و آئینی تکلیفش را روشن نکرده باشدهمواره مردد به سر میبرد ، گاهی به این سو کشیده میشود و گاهی به آن سو .
ولی تفاوت یک ایده مذهبی و غیر مذهبی این است که آنجا که پای عقیده مذهبی بهمیان آید و به ایده قداست ببخشد ، فداکاریها از روی کمال رضایت و به طور طبیعی صورت میگیرد فرق است میان کاری کهاز رویرضا و ایمان صورت گیرد که نوعی انتخاب است ، با کاری که تحتتاثیر عقدهها وفشارهای ناراحت کننده درونی صورت میگیرد که نوعی انفجاراست .
آری ، ایمان است که زندگی را در درون جان ما برما وسعت میبخشد و مانع فشارعوامل روحی میشود .
آن چیزی که بیش از هر چیز حق را محترم ، عدالت را مقدس ، دلها را به یکدیگرمهربان ، اعتماد متقابل را میان افراد برقرار میسازد ، تقوا و عفاف را تاعمق وجدان آدمی نفوذ میدهد ، به ارزشهای اخلاقی اعتبار میبخشد ، شجاعت مقابلهبا ستم ایجاد میکند و همه افراد را مانند اعضای یک پیکربه هم پیوند میدهد ومتحد میکند ، ایمان مذهبی است
تجلیات انسانی انسانها که مانند ستارگان درآسمان تاریخ پرحادثه انسانی میدرخشد همانهائی است که از احساسهای مذهبیسرچشمه گرفته است. قیافه مرگ در چشم فرد با ایمان با آنچه در چشم فرد بی ایمان مینماید ،عوضمیشود از نظر چنین فردی دیگر مرگ ، نیستی و فنا نیست ، انتقال ازدنیائی فانیو گذرا به دنیائی باقی و پایدار ، و از جهانی کوچکتر بهجهانی بزرگتر است ،مرگ منتقل شدن از جهان عمل و کشت است به جهاننتیجه و محصول از این رو چنینفردی نگرانیهای خویش را از مرگ ، باکوشش در کارهای نیک که در زبان دین ” عملصالح ” نامیده میشود برطرفمیسازد .
از نظر روانشناسان ، مسلم و قطعی است که اکثر بیماریهای روانی که ناشیاز ناراحتیهای روحی و تلخیهای زندگی است ، درمیان افراد غیر مذهبی دیده میشود افراد مذهبی به هر نسبت که ایمان قوی ومحکمداشته باشند از این بیماریها مصونترند از این رو یکی از عوارض زندگی عصر ما کهدر اثر ضعف ایمانهای مذهبی پدید آمده است افزایشبیمارها و بیماریهای روانی وعصبی است .
وقتی گوهر ایمان در وجود انسان می نشیند چگونه اعمال و رفتار را تحت تاثیر خود قرار می دهد؟
ج)ایمان در معنای لغوی سه گونه معنا میشود.
۱)ایمن ساختن ومصونیت بخشیدن.
مومن باعث میشود در افراد دیگر احساس امنیت ایجاد شودو به روح فرد دیگر آرامش می بخشد.مومن کسی است که اول خود به امنیت رسیده باشدو این امنیت درونی او به بیرون هم تراوش کند.
۲) به چیزی اقبال نشان دادن و روی آوردن.
اصل واساس ایمان بدست آوردن بدست آوردن قبلۀ جدید در زندگی است ،یعنی با امری جدید در زندگی مواجه می شود و به قدری مجذوب او می شود که وجود او را فرا میگیردو زندگی او به لحاظ کیفی رنگ وبوی دیگری پیدا می کندو در زندگی او روی پاشنۀ دیگری می چرخد.
۳)باور و اعتقاد داشتن
آنچه اصل و اساس ایمان است باور و اعتقاد است.کسی که به یک سری گزاره ها باور دارد.خداوند یکتاست وشریکی نداردیا محمد رسول خداست و……………. اینها گزاره هایی هستند که اگر کسی آنها را گزاره های صادقی بشمارد مومن تلقی می شوند. اینها معنی ایمان است ولی کافی نیست . با برسی معنی لغوی نمی توان به گوهر و جوهر ایمان دست یافت ،پس باید به متون مقدس رجوع کرد.
همۀ آیات وتدابیر که از واژۀایمان ومشتقات آن است را اگر کنار هم بگذاریم یک درک کلی نسبت به ایمان پیدا می کنیم کاربرد قرآنی واژۀ ایمان متنوع است.در قرآن حدود ۱۱۸بار از واژۀایمان و مشتقات آن استفاده شده.هر چند آیات زیادی در قرآن برای ایمان ومومن آمده ،تعریف واضح و روشنی در مورد ایمان نشده ،به خاطر همین در طول تاریخ مفسران به دنبال نظریه پردازی در مورد ایمان بوده اند.
۱)در قرآن ایمان هم میتواند به امر حق تعلق گیرد هم به امرباطل.در تصور قرآنی ایمان در یک معنا مثل عقل است و از پیش خود، خنثی است که هم میتواند در راه سازندگی و هم در راه تخریب بکار گرفته شود.
والذین امنوا بالباطل و کفروابالله اولئک هم الخاسرون
کسانی که به باطل ایمان آوردندوخداوند را انکار کردند زیانکارند.(سورۀ عنکبوت آیۀ ۵۲)
در آیۀ۶۷همین سوره و نیز آیۀ ۷۲سورۀ نحل هم اشاره به این شده که ایمان به امر باطل هم میتواند باشد.
انسانها می توانند همان شیفتگی که نسبت به خداوند دارندرا به یک امر شیطانی هم داشته باشندوخطیر بودن موقعیت ایمانی و یک انسان مومن هم از همینجا شروع می شود.
داشتن میزان ومحک در امر دین ورزی و ایمان مهم است.هدایت خداوندودستگیری اولیامهم است چون ایمان به امر باطل هم قرار می گیرد.شیادانی در سر راه قرار میگیرندونیروی ایمانی رابه یک قبلۀ باطل معطوف می کنند.
اما در کل ایمان یک آهنگ قدسی و الهی دارد و مراد از ایمان سرسپردگی نسبت به خداوند است.
۲)برخلاف تصور بعضی از دینداران ایمان واسلام یکی ومساوی نیستند.بعضی دینداران تصوراتی دارند براینکه ایمان واعتقادبه یک سری مسائل یکی است.به نظر آنها مومن کسی است که یک سری معتقدات خاصی داردمثل واحد بودن خداوند یا اعتقاد به معادوقیامت یا امامت.
گوئی صرف پذیرفتن این اعتقادات آدمی را وارد جرگۀ مومنین میکنندولی قرآن مساوی دانستن ایمان و اعتقاد رایکی نمی داند.مثلا”در سورۀ بقره آیۀ ۸:
برخی از مردم گویند ما به خدا و روزرستاخیز ایمان آورده ایم در حالی که آنها جزء مومنین نیستند.یعنی هر چند می گویند مومن هستند،این اقرار زبانی آنها را وارد جرگۀ مومنین نمی کند.
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .