عنوان :
تعداد صفحات : ۲۴
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
«روحانیت در مقام مهم اجتماعی که نفوذ در خور توجهی در جامعه ایران از دیرباز داشته است، در فرایند بسیج سیاسی مخالفین شاه، طی سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ چه نقشی ایفا نموده است؟»
روحانیون از مهمترین گروههای ایدئولوژی پرداز برای انقلاب اسلامی بودند.
روحانیون در حد امکان از شیوههای مسالمتآمیزی مانند اعتصاب، تظاهرات تودهای و تحصن برای مبارزه بهره میجستند؛ اما برخی از روحانیون از مبارزات مسلحانه حمایت کرده، برخی به طور مستقیم به آن اقدام مینمودند.
ـروحانیون نقش تمرکز بخش و اتحاد میان گروههای مبارز مختلف را با رهبری واحد امکان پذیر نمودند و یک ائتلاف بزرگ سیاسی از مخالفان را زیر یک پرچم گرد آوردند و خود رهبری آن را به عهده گرفتند.
روحانیت شیعه در طول تاریخ با حکومتهای دینی و عمدتاً ظالم درگیر بوده است؛ اما این درگیری سازماندهی شده نبود و بیشتر، حرکتهای تودهواری بود که چندین عالم دینی آنها را هدایت میکرد. تقریباً تا درگذشت آیتالله بروجردی این وضع ادامه داشت؛ اما پس از آن گروه جدیدی از روحانیون به رهبری امام خمینی (ره) شکل گرفته، قدم به میدان مبارزه گذاشتند.
در مکتب ارادهگرایی، که خود امام خمینی (ره) هم مؤید آن بودند، به نقش رهبری در وقوع انقلاب تأکید میگردد. بههر روی، قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ این رهبری را محرز و زمینهی نقش تعیینکنندهی امام خمینی را در وقوع انقلاب اسلامی فراهم ساخت.کار امام خمینی را میتوان در چهار نکته تشریح کرد: یکی احیای اندیشهی دینی، دوم سازماندهی انقلابی روحانیت، سوم گردآوری سایر گروهها زیر چتر روحانیت و بالاخره بسیج تودهها.
واژه های کلیدی: روحانیون، انقلاب، امام خمینی (ره)، اندیشه دینی،
چکیده ۴
مقدمه ۵
گفتار اول: احیای اندیشهی دینی ۶
گفتار دوم: سازماندهی انقلابی روحانیت ۶
گفتار سوم: گردآوری سایر گروهها تحت رهبری روحانیت ۸
گفتار اول: نقش روحانیت در سازماندهی و بسیج تودهها ۹
۱ـ از طریق مساجد ۹
۲ـ از طریق اطلاعرسانی و آگاه کردن مردم ۱۰
۳٫ روحانیت و پخش اعلامیهها ۱۱
۴٫ از طریق مراسم مذهبی و عزاداری ۱۲
۵٫ روحانیت و فعالیت انقلابی در خارج از کشور ۱۳
۱٫ نقش عمومی روحانیت در ترویج ایدئولوژی اسلامی ۱۴
۱٫ ۱٫ امام (ره) ایدئولوگ اصلی انقلاب اسلامی ۱۴
۲ ـ ۱٫ نقش روحانیون برجسته ۱۷
الف) شهید مطهری ۱۷
ب) شهید بهشتی، متفکر و سازمان دهنده انقلاب اسلامی ۱۸
ج) شهید مفتح عامل وحدت حوزه و دانشگاه ۲۰
گفتار سوم: روحانیت و شیوههای مبارزه ۲۰
گفتار چهارم: نقش روحانیت در هم بستگی میان نیروهای مخالف ۲۲
نتیجه گیری ۲۳
منابع ۲۴
[۱] – صحیفهی نور، ج ۱، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۷۰، ص ۱۷٫
[۲] – امام خمینی، ولایت فقیه: حکومت اسلامی، تهران امیرکبیر، ۱۳۷۰٫
[۳] – امام خمینی، البیع، جلد ۲، ص ۴۷۱٫
[۴] – امام خمینی، وصیتنامهی سیاسی ـ الهی، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۷۱، ص ۸٫
[۵] – صحیفهی نور، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۷۰، ج اول، ص ۲۵٫
[۶] – روحالله خمینی، ولایت فقیه، همان، ص ۱۶٫
[۷] – صحیفهی نور، جلد ۵، ص ۱۹، (سخنرانی امام خمینی برای روحانیون در ۱۴ / ۱۱ / ۵۷).
[۸] – صحیفهی نور، جلد ۵، ص ۱۶۹٫
[۹] – صحیفهی نور، جلد ۱، ص ۱۸۸٫
[۱۰] – صحیفهی نور، جلد ۲، ص ۱۹۶٫
[۱۱] – فوران، پیشین، ص ۵۶۷٫
لازم به ذکر این نکته است که آشنایی ایران با مغرب زمین با هجوم اندیشههای غربی به سرزمین ما همراه بود و در زمان رضاشاه نمادهای تمدن غرب و تغییر روش زندگی مردم به سبک غرب نیز به گونهای اقتدارگرایانه آغاز شد. این الگو در ترکیه نیز به کار گرفته شد و گمان میرفت پس از یکی دو دهه، اعتقاد به دین در ترکیه و ایران از بین برود؛ اما دست کم به دو دلیل در ایران چنین نشد: یکی وجود روحانیت شیعه و دیگری باور قوی مردم همراه فرهنگ دولتستیزی ایرانیان که فرامین حکومتها را معکوس عمل میکردند. در عین حال این خطر وجود داشت که به مرور ایام، مردم از شعائر دینی غفلت کنند، اما وجود تقیّه از یک سو و وجود مراکز تشیع در عراق از سوی دیگر، از چنین کاری جلوگیری کرد. در زمان پهلوی دوم هم ترس و احترامی که حکومت نسبت به آیتالله بروجردی داشت، دست آنرا در سرکوب روحانیت و گسترش اعمال ضدمذهبی میبست. پس از رحلت آیتالله بروجردی، چنین تصور میشد که مانع از بین رفته است. در چنین وضعیتی قیام ۱۵ خرداد صورت پذیرفت که نتیجهی آن عبارت بود از تثبیت رهبری امام خمینی و تبدیل مساجد به کانونهای مقاومت و بالاخره شکاف ترمیمناپذیر روحانیت و حکومت.
محور اصلی بحث امام خمینی در احیای اندیشهی دینی، در مبارزات سیاسی واقعهی عاشورا بود: «امام حسین ـ علیه السلام ـ نیروی چندانی نداشت و قیام کرد… دربار اموی خیلی خوشحال میشد که سیدالشهدا بنشیند و حرف نزند و آنها بر خر مراد سوار باشند».( صحیفهی نور، ج ۱، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۷۰، ص ۱۷٫)
پس از این ارجاع عام، باید به تأثیر کتاب «ولایت فقیه»( امام خمینی، ولایت فقیه: حکومت اسلامی، تهران امیرکبیر، ۱۳۷۰٫ ) توجه کرد. در حقیقت این کتاب بر آنچه محال تلقی میشد، نقطهی پایان گذاشت و با صراحت تشکیل حکومت اسلامی را مطرح کرد. امام خمینی در کتاب «البیع» نیز دلایل ضرورت حکومت اسلامی را بیان داشته، میفرماید:
«لزوم حکومت برای گسترش عدالت، تعلیم و تربیت، حفظ نظم، رفع ظلم… از واضحترین احکام عقول است».( امام خمینی، البیع، جلد ۲، ص ۴۷۱٫ )
اما آنچه شاید از همهی این نکات مهمتر باشد، نطقهای آتشین امام خمینی و ترویج این اندیشه بود که اسلام تنها راه رهایی مردم مستضعف و مسلمان از چنگال استعمار و استکبار است. این نکته، در احیای اندیشهی اسلام سیاسی، در عصری مؤثر افتاد که مبارزهی چپگرایانه با امپریالیسم و استعمار تنها راه رهایی به شمار رفته و بر جریانهای فکری و روشنفکری مسلط شده بود؛ اما این راه در جنگهای چریکی و آموزههای مارکسیستی خلاصه میشد. زیرا راه دومی که در عرصهی گیتیگرایی (سکولاریسمی) مطرح شده بود، یعنی تکیه بر ناسیونالیسم، پیش از این در جریان ملی شدن نفت در ایران یا ملی شدن کانال سوئز در مصر شکست خورده بود. اهمیت طرح اسلام سیاسی، نقش مذهب در بسیج تودههای مردم بود وگرنه مبارزات در حصار ذهنیت روشنفکری و ایدئولوژیهای گیتیگرا (سکولار) محبوس و عقیم میماند. در این ایام دانشمندان دیگری هم وجود داشتند که پاره ای خلأهای نظری را پر میکردند. اما هیچ یک از آنها به لحاظ استقامت و حتی درایت سیاسی به پایهی امام خمینی نمیرسیدند. بهویژه آنکه ایشان اسلام را به گونهای مطرح میکردند که مسلمانان را از هر ایدئولوژی دیگر مستغنی میگرداند: «اسلام مکتبی است که برخلاف مکتبهای غیرتوحیدی، در تمام شوون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکته ولو بسیار ناچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد فروگذار ننموده است».( امام خمینی، وصیتنامهی سیاسی ـ الهی، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۷۱، ص ۸٫ )
روحانیت شیعه در طول تاریخ با حکومتهای دینی و عمدتاً ظالم درگیر بوده است؛ اما این درگیری سازماندهی شده نبود و بیشتر، حرکتهای تودهواری بود که چندین عالم دینی آنها را هدایت میکرد. تقریباً تا درگذشت آیتالله بروجردی این وضع ادامه داشت؛ اما پس از آن گروه جدیدی از روحانیون به رهبری امام خمینی (ره) شکل گرفته، قدم به میدان مبارزه گذاشتند.
امام (ره) طی بیانیهای سیاسی در سال ۱۳۲۳، روحانیون را به قیام دعوت کرده، مینویسد:
«… هان ای روحانیین اسلامی! ای علمای ربانی! ای دانشمندان دیندار! ای گویندگان آیین دوست! ای دینداران خداخواه! (…) امروز روزی است که نسیم روحانی الهی وزیدن گرفته و برای قیام اصلاحی بهترین روز است (…)».(صحیفهی نور، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۷۰، ج اول، ص ۲۵٫)
امام پس از احراز مقام مرجعیت، در اوایل دههی ۴۰ خورشیدی، امکان بیشتری برای مداخله در امور سیاسی پیدا کرده، شبکهی گستردهای از شاگردان خود را با مسایل سیاسی و مبارزاتی آشنا نمود، ایشان در فرازهای مختلف از رابطهی روحانیت و سیاست یاد نموده است که الگوی عمل بسیاری از پیروان ایشان گردید و روحانیت را بهطور گسترده با مسایل سیاسی درگیر نمود. در اینجا به نمونههایی از بیانات امام (ره) در این باره اشاره میکنیم:
«این را که «دیانت باید از سیاست جدا باشد و علمای اسلام در امور اجتماعی و سیاسی دخالت نکنند» استعمارگران گفته و شایع کردهاند. این را بیدینها میگویند. مگر زمان پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ سیاست از دیانت جدا بود؟…»( روحالله خمینی، ولایت فقیه، همان، ص ۱۶٫ )
«مسألهی جدا بودن دین از سیاست، مسألهای که با کمال تزویر و خدعه طرح کردند حتی ما را هم مشتبه کردند، حتی کلمهی آخوند سیاسی یک کلمهی فحش است در محیط ما…»
( صحیفهی نور، جلد ۵، ص ۱۹، (سخنرانی امام خمینی برای روحانیون در ۱۴ / ۱۱ / ۵۷). )
«لکن در عین حالی که فقیه هستید جناح سیاست را رها نکنید، تفکر کنید در امور، وارد بشوید در امور، دخالت کنید در امور «من فقیهم و دیگر کاری ندارم به چیزی» نمیشود این…»( صحیفهی نور، جلد ۵، ص ۱۶۹٫)
«علمای اسلام وظیفه دارند از احکام مسلّمه دفاع کنند، از استقلال ممالک اسلامی پشتیبانی نمایند. از ستمکاریها و ظلمها اظهار تنفر کنند، از پیمان با دشمنان اسلام… اظهار انزجار کنند». (صحیفهی نور، جلد ۱، ص ۱۸۸٫ )
«شما ای علمای بزرگ اسلام و سیاسیون بزرگ که از فشار شاه هراسی به دل راه نمیدهید، نشانهی اتحاد و قوت روحیهی ملت هستید و در این موقع حساس نه تنها باید استقامت کنید بلکه روحیهی عالی مقاومت جامعه را هرچه بیشتر تقویت کنید».
( صحیفهی نور، جلد ۲، ص ۱۹۶٫)
اینگونه سخنان امام تفکر تازهای در میان روحانیون بهوجود آورد بهطوریکه علیرغم هزینهی سنگین مخالفت با نظام سیاسی بهطور وسیع درگیر انقلاب گردید.
گرچه اثبات حضور روحانیت در صحنهی مخالفت با رژیم پهلوی جای تردیدی ندارد؛ دو شاخص مهم تعداد شهدای روحانیت و تعداد روحانیون ممنوعالمنبر، دلایل معتبری برای حضور فعال روحانیت در صحنهی بسیج انقلابی است.
و میتوان نتیجه گرفت که روحانیت از اوایل دههی چهل شمسی، بهطور جدی وارد معادلات سیاسی، اجتماعی شده، عملاً در کشمکشهای سیاسی مخالفین و موافقین نظام سیاسی نقش فعالانهای ایفا نمود و در این راه رنجهای زیادی از جمله زندان، شکنجه و حتی شهادت را تحمل نموده است.
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .