عنوان :
تعداد صفحات : ۱۳
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
در این مقاله به زندگی نامه نیمایوشیج ، آثار نیما، آثار تحقیقی، نامهها و یادداشتها، آثار درباره نیما می پردازد.
منظومه قصه رنگ پریده در حقیقت نخستین اثر منظوم نیمایی است که در قالب مثنوی سروده شده است. شاعر در این اثر زندگی خود را روایت کرده است و ازخلال آن به مفاسد اجتماعی پرداخته است. بخش نخست این کار در قرن بیستم چاپ شده بود. سپس افسانه را سرود که در آن روحی رمانتیک حاکم است و به عشق نیز،نیما نگاهی دیگرگونه دارد وعشق عارفانه را رد می کند چنان که خطاب به حافظ می گوید:
حافظا این چه کید و دروغ است کز زبان می و جـام ساقـی اسـت
نالی ار تا ابـد بـاورم نـیـست که بر آن عشق بازی که باقی است
من بر آن عاشقم کو رونده است
واژه های کلیدی: نیما، قصه رنگ پریده، افسانه،
کودکی ۱
تغییر نام ۱
اقامت در تهران ۲
ترک تهران ۳
آغاز شاعری ۳
آثار نیما ۴
زندگی شخصی ۵
خانه نیما ۶
اشعار ۷
آثار تحقیقی، نامهها و یادداشتها ۸
آثار درباره نیما ۸
منابع ۱۰
نیما، زندگی و آثار او، نوشته ضیاء هشترودی
نیما، زندگانی و آثار او، جلد ۲
نامههای نیما، به کوشش سیروس طاهباز
گزیده اشعار نیما یوشیج
علی اسفندیاری یا علی نوری مشهور به نیما یوشیج در۲۱آبان۱۲۷۴خورشیدی در
دهکده ی یوش استان مازندران دیده به جهان گشود.او شاعر معاصر ایرانی است که بنیان گذار شعر نو فارسی است.او با مجموعه ی تاثیر گذار افسانه که مانیفست شعر نو فارسی بود در فضای راکد شعرایران انقلابی به پا کرد.نیما آگاهانه تمام بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید.شعر نو عنوانی بود که خود نیما بر هنر خویش نهاده بود.تمام جریان های اصلی شعر معاصر فارسی مدیون این انقلاب وتحولی هستند که نیما مبدع آن بود.
نیما در ۱۳ دی ۱۳۳۸ درگذشت و در امامزاده عبدالله تهران به خاک سپرده شد. سپس در سال ۱۳۷۲ خورشیدی بنا به وصیت وی پیکر او را به خانهاش در یوش انتقال دادند. مزار او در کنارمزار خواهرش، بهجتالزمان اسفندیاری و مزار سیروس طاهباز در میان حیاط جای گرفته است.
نیما در سال ۱۲۷۴ هجری خورشیدی درروستای یوش از توابع بخش بلده شهرستان نور به دنیا آمد. پدرش ابراهیم خان اعظامالسلطنه متعلق به خانوادهای قدیمی مازندران بود و به کشاورزی و گلهداری مشغول بود.پدر نیما زندگی روستایی داشت او به نیما تیراندازی و اسبسواری آموخت. نیما تا سن دوازده سالگی درزادگاهش روستای یوش و در دل طبیعت زندگی کرد. نیما خواندن و نوشتن را نزد آخوند ده فرا گرفت ولی دلخوشی چندانی از اونداشت چون او را شکنجه میداد و در کوچه باغها دنبال نیما میکرد.
علی اسفندیاری در سال ۱۳۰۰ خورشیدی نام خود را به نیما تغییر داد. نیما نام یکی از اسپهبدان تبرستان بود و به معنی کمان بزرگ است. او با همین نام شعرهای خود را امضا میکرد. در نخستین سالهای صدور شناسنامه نام وی نیماخان یوشیج ثبت شده است.
دوازده ساله بود که به همراه خانواده اش به تهران رفت و در مدرسه عالی سن لویی مشغول تحصیل شد. در مدرسه از بچهها کنارهگیری میکرد و به گفته خود نیما با یکی از دوستانش مدام از مدرسه فرار میکرد و پس ازمدتی با تشویق یکی ازمعلمانش به نام نظام وفا به شعر گفتن مشغول شد و درهمان زمان زبان فرانسه را فرا گرفت و شعر گفتن به سبک خراسانی را شروع کرد.پس از پایان تحصیلات در مدرسه سنلویی نیما در وزارت دارایی مشغول کار شد. اما پس از مدتی این کار را مطابق میل خود نیافت و آن را رها کرد.بیکاری وی باعث شد تا افکار گوناگون به ذهنش هجوم آورد از جمله تصمیم گرفت به میرزا کوچک خان جنگلی بپیوندد وهمراه با او بجنگد تا کشته شود.در همین زمان (سال ۱۳۰۵) با عالیه جهانگیر ازدواج کرد تا به گفته خود ازافکار پریشان رهایی یابد.
درست یک ماه پس از ازدواج، پدرش ابراهیم نوری درگذشت.در همین زمان چند شعر از او در کتابی با عنوان خانواده سربازچاپ شد.وی که در این زمان به دلیل بیکاری خانهنشین شده بود در تنهایی به سرودن شعر مشغول بود و به تحول در شعر فارسی میاندیشید اما چیزی منتشر نمیکرد.
در سال ۱۳۰۷ خورشیدی محل کار عالیه جهانگیر همسر نیما به آمل انتقال پیدا کرد. نیما نیز با او به این شهر رفت. یک سال بعد آنان به رشت رفتند. عالیه درآنجا مدیرمدرسه بود و نیما را سرزنش میکرد که چرا درآمدی ندارد.او مدتی نیز در دبیرستان حکیم نظامی شهرستان آستارا واقع در مرز شوروی سابق به امرتدریس مشغول بود.
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .