مقاله یادگیری

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

 عنوان :

مقاله یادگیری

تعداد صفحات :۱۱۶

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

برای ورود به دنیای جدید، تجزیه و تحلیل نهاد آموزش برای نوسازی، اصلی کلیدی است و اگر مدلهای سیطره یافته نظام آموزش نقد شوند، نابسامانیهای آن آشکار نمی شود در نتیجه امکان توسعه آموزش، حدسی دور از ذهن خواهد بود. امروز در پرتو انقلاب فناوری، نظام کلاسیک آموزش نقد شده و اساساً مدل آموزش پیشین منسوخ شده است و به تغییر نظام آموزشی به همراه تغییرات گسترده اجتماعی توجه می شود.

در جهانی که فناوری در ان شتابان تغییر می کند و دانش به نحو روزافزون تولید می شود آموزش و پرورش باید بیش از مجموعه ای خاص از اطلاعات را تعلیم دهد و باید به بسط و شکوفایی قابلیتهای آدمی بپردازد.

رسالت تربیتی و علمی مراکز آموزش در این است که ژرف نگری، تعمق و تفکر منطقی را در دنیای نوباوگان و دانش پژوهان بطور کامل تر ترسیم نمایند. در روند تحولات عظیم بشری و عصر پرتکاپوی فناوری و بمباران اطلاعاتی و تحلیل رفتن منابع طبیعی و تهاجم ارتباطی که در لحظه اختراع و اکتشافی دگرگونیهای ژرفی در نحوه زندگی و روابط و نگرشها از خود بر جای می گذارد نیاز به شعله های بینش درونی و خلاقیت امری گریز ناپذیر است. از طرف دیگر آموزش و پرورش موظف است «فرزند خصال خویش» تربیت نماید فرزندی که رکود ، یکنواختی و بایدهای دست و پاگیر متعارف را به پویش ناب مبدّل سازد و با تفکرِ چرایی و خلاق، قالبهای کلیشه ای اندیشیدن «مطیع و تسلیم صرف اطلاعات و مقررات بودن» را در نوردد و طرحی نو دراندازد.لازمه این تحول، نظام آموزش متحول است که برای رسیدن به آن نیاز به یک خیزش و عزم جمعی مبتنی بر سخت کوشی متعهدانه ، مداومت و خلاقیت است.

خلاقیت در کودکان امری همگانی است در حالیکه در بین بزرگسالان تقریباً وجود ندارد. خودبخود این سؤال پیش می آید که : چه بر سر این توانایی عظیم و همگانی می آید.

برای آموزش تفکر فقط یک برنامه آموزشی خاص وجود ندارد بلکه باید به آموزش عادتها و تفکرات مهم توجه شده و ارزش داده شود و به آموزش تکنیکها و روشها نیز توجه شود. یک برنامه آموزشی مؤثر شامل الگوی برنامه های درسی، آموزشی ، توصیف جزئیات مهارتها و ارزشیابی مهارتهاست. همه اینها پشتیبانی لازم برای تدریس تفکر است.

مطالعات منابع گوناگون دلالت بر این دارند از آنجا که دانش آموزان مدت زمان زیادی را در مدرسه سپری کرده تجارب زیادی را از مدرسه فرا می گیرند لذا می توان گفت که آموزش و پرورش و مدرسه نقش مهم و اساسی را در تحقق خلاقیت در دانش آموزان در آینده بعهده دارند.. ولی بعضی پژوهشهای انجام شده از جمله پژوهش بررسی نگرش دبیران دبیرستان به خلاقیت نشانگر نگرش پایین نسبت به خلاقیت می باشد.

بهر حال پیش فرض مطالب بالا این است که داشتن تفکر ابداعی و شاخصهای آن علی الخصوص خلاقیت برای ورود افراد به قرن بیست و یکم الزامی است و وظیفه تعلیم و تربیت است که در تدوین مؤلفه های آموزشی به این مهم بپردازد.

هدف از این تحقیق بررسی میزان شاخصهای تفکر ابداعی شامل سازگاری، کنجکاوی، خودرهبری، تفکر برتر و علت یابی حسی، ریسک پذیری و خلاقیت در دانش آموزان پایه سوم رشته های نظری دبیرستان های شهر تهران در سال تحصیلی ۸۶-۸۵ می باشد.

واژه های کلیدی: سازگاری، کنجکاوی، خلاقیت، خودرهبری، تفکر برتر، ریسک پذیری

 فهرست مطالب

تفاوت هایی بین دانش آموزان قرن ۲۱ با قرن ۲۰-۱۹   ۲
شناخت جهان و شناخت دیگران   ۲
همبستگی جمعی یا تأکید بر هویت   ۳
تفکر منطقی:   ۵
جامعیت:   ۵
تعمق:   ۶
انعطاف پذیری:   ۶
عقل، تفکر و خلاقیت   ۶
خلاقیت : مشخصه موج سوم   ۷
تفکر خلاق   ۱۱
جنبههای تفکر خلاق   ۱۲
عوامل مؤثر در خلاقیت   ۱۹
شرطهای خلاقیت و کار خلاق   ۲۰
خلاقیت و نوآوری در آموزش و پرورش   ۲۲
تغییر و نوآوری در سازمان آموزش وپرورش   ۲۳
نوآوریهای مدرسه   ۲۴
حالت خلاقیت و بدیعه پردازی   ۲۵
خلاقیت و نوآوری دو حرکت همزمان   ۲۶
مفهوم خلاقیت   ۲۹
روشهای پرورش خلاقیت   ۳۲
الگوی اول، بارش مغزی   ۳۳
الف. انتقاد ممنوع است   ۳۳
ب. کیفیت بیش تر بهتر است   ۳۴
ج. ترکیب و اصلاح ایده ها مهم است   ۳۴
الگوی دوم، فهرست خصوصیات   ۳۵
الگوی سوم، فهرست سؤالات   ۳۶
الف. کاربرد های دیگر   ۳۶
ب. اقتباس   ۳۶
ج. تغییر و تعدیل   ۳۶
د. جانشین سازی   ۳۷
هـ. بزرگ  سازی   ۳۷
و. کوچک سازی   ۳۷
ز. تغییر ترتیب   ۳۸
ح. وارونه سازی   ۳۸
ج. ترکیب   ۳۸
الگوی چهارم، روش ارتباط اجباری   ۳۸
الگوی پنجم، سینک تیکس یا بدیعه پردازی   ۳۹
موانع خلاقیت و نوآوری   ۴۰
۱- موانع تاریخی :   ۴۰
۲- موانع بیولوژیک :   ۴۰
۳- موانع فیزیولوژیکی :   ۴۰
۴- موانع اجتماعی :   ۴۰
۵- موانع روانی :   ۴۱
۶- موانع کلان ساختاری :   ۴۲
تحقیقات خارج از کشور ایران   ۴۴
مهارتهای قرن بیست و یکم   ۵۳
شاخصهای تفکر ابداعی   ۵۵
ویژگیهای افراد سازگار   ۵۹
فرایند یاددهی و یادگیری و جهانی شدن   ۶۱
نقش معلم در تعلیم وتربیت جهانی   ۶۳
نقش یادگیرنده در نظام تعلیم و تربیت جهانی   ۶۴
برنامه کار سیاست آموزشی برای قرن بیست و یکم   ۶۶
نقش معلم در تعلیم و تربیت جهانی   ۷۱
تفکر و تفکر خلاق  تفکر چیست؟   ۷۵
کاربرد   ۸۷
اشارات ضمنی   ۹۲
مقدمـه :   ۹۵
بیان مسئله پژوهش   ۹۸
اهمیت موضوع پژوهش   ۱۰۱
هدف پژوهش :   ۱۰۴
سؤالهای پژوهش :   ۱۰۴
تعاریف نظری و عملیاتی :   ۱۰۵

تفاوت هایی بین دانش آموزان قرن ۲۱ با قرن ۲۰-۱۹

 گزارش کمیسیون (یادگیری : گنج درون) در برهه ای از تاریخ انتشار یافت که به نظر می آید جهان بین اهداف کوتاه مدت بلند مدت توسعه بشری و بین مادیات و معنویات در افسارگسیختگی بسر می برد. پیام این گزارش بطور کلی این است که فرد با نشانه گرفتن اهداف بلندمدت می تواند بهترین تلاش را در جهت نیل به نظرات کوتاه مدت انجام دهد. مفهوم یادگیری مادام العمر ما را توانا می سازد تا آموزش را در تمام ابعادش هم بعنوان ابزاری برای پیشرفت فردی و اجتماعی و هم بعنوان پایانی در خود مشاهده نماییم.

شناخت جهان و شناخت دیگران

یکی از اهداف اساسی تعلیم و تربیت کمک به تبدیل وابستگی متقابل به اتحادی است که آزادانه بتوان در آن وارد شد. برای رسیدن به این هدف باید مردم را قادر ساخت یکدیگر و دیگران را از طریق شناخت کلی جهان بشناسند.

اولین گام در جهت فهمیدن پیچیدگی های رو به رشد رویدادهای جهان و مبارزه علیه وضعیت نامعلوم آن، کسب معلومات، عینیت بخشیدن به حقایق و تعدیل نگرشی منتقدانه به جریان اطلاعات است. اینجاست که تعلیم و تربیت به عنوان عاملی جایگزین ناپذیر در پیشرفت قوه تشخیص بشر مطرح می شود و قدرت فهم واقعی رویدادها را ورای تصویر تحریف شده و کوتاهی که رسانه ها ارائه می دهند، تقویت می کند. تعلیم و تربیت آرمانی باید همه را یاری دهد تا شهروند دنیای متلاطم و در حال تغییری شوند که در مقابل چشمانشان تولد می یابد.

به طور یقین برای شناخت دنیا راهی جز شناخت روابط میان انسان ها و شرایط محیطی آنها دیده نمی شود. پرداختن به این مهم نیازی به افزودن درس جدیدی به برنامه تحصیلی که به اندازه کافی هم شلوغ شده است، ندارد. اما با بهره گیری از علوم طبیعی و اجتماعی در دروس موجود باید دیدگاه جامعی از روابطی که مردان و زنان را به محیط زندگیشان پیوند می دهد، پیش رو قراردهیم. این نوع آموزش را بعنوان بخشی از آموزش های مادام العمر نیز می توان به همه مردم آموخت.

همبستگی جمعی یا تأکید بر هویت

اتحاد و همبستگی جهانی به معنای نادیده گرفتن تمایل درون نگرانه شخص برای تاکید بر هویت خویش به منظور شناخت دیگران براساس احترام به تنوع فرهنگی است. در اینجاست که مسئولیت تعلیم و تربیت هم مهم و اساسی است و هم مشکل آفرین چرا که هویت را به دو طریق می توان تفسیر کرد: اثبات تفاوت شخص با دیگران و کشف دوباره ریشه های فرهنگی وی و تقویت همبستگی جمعی که ممکن است برای هرکس تجربه ای مثبت باشد. اما اگر سوء تفاهم پیش آید، ارتباط و گفتگو با فرهنگهای دیگر مشکل و یا تقریبا غیرممکن خواهدبود.

بنابراین تعلیم و تربیت باید در پی آگاه کردن افراد از ریشه ها و اصالت خویش باشد بطوری که به آنها نقطه مرجعی را نشان دهد که در مقام مقایسه با آن اشخاص قادر به شناخت موقعیت خود در جهان باشند و در عین حال باید به آنان بیاموزد که به فرهنگهای مختلف نیز احترام بگذارند. در این مورد باید به برخی از درسها اهمیت فراوانی داد. مثلا درس تاریخ اغلب حس هویت ملی را با نمایان تر کردن تفاوتها و ستودن برتری ها، تقویت می کند زیرا تدریس تاریخ کم و بیش بر مبنای نظریه ای غیرعلمی بنیان نهاده شده است. و این حقیقت ساده ما را بر آن می دارد که به ورای تجربه های بلاواسطه خودمان نظر افکنیم و تفاوتهای مردم را بشناسیم و بپذیریم که مردمان دیگر نیز تاریخی غنی و آموزنده دارند. پس شناخت فرهنگهای دیگر نه تنها ما را از یگانگی فرهنگ خویش بلکه از میراث مشترک همه انسانها نیز آگاه می سازد.

بنابراین شناخت دیگران، شناخت بهتر خویشتن را ممکن می سازد به عبارت دیگر شناخت و هویت موضوعی پیچیده است زیرا افراد در مقایسه با مردم دیگر (هم به صورت جمعی و هم فردی) و با مقایسه با گروههای مختلفی که به آنها تعلق دارند، براساس الگویی که مدام تغییر می کند، سنجیده می شوند. درک این مهم که انسان علاوه بر گروههای نسبتا محدودی چون خانواده، جامعه محلی و جامعه ملی به جوامع بالاتری نیز تعلق دارد، خبر از جستجو برای یافتن ارزشهای مشترکی می دهد که بنیان «اتحاد فکری و معنوی نوع بشر» را که در بیانیه یونسکو اعلام شده است، تشکیل دهد.

بنابراین تعلیم و تربیت مسئولیت ویژه ای در بنیان نهادن دنیایی که در آن حمایت متقابل کشورها بیشتر باشد، به عهده دارد و کمیسیون براین عقیده است که سیاستهای آموزشی باید قویا نشان دهنده این مسئولیت باشند. تعلیم و تربیت باید به ایجاد نوع دوستی تازه ای که اجزای اخلاقی لازم را در خود داشته باشد ، کمک کند و با آگاهی از فرهنگها و ارزشهای معنوی تمدنهای مختلف و احترام به آنها به عنوان وزنه تعادل در مقابل پدیده جهانی شدن، به آن اهمیت بدهد. در غیراینصورت جهانی شدن فقط به زمینه های اقتصادی یا تکنولوژی محدود خواهدشد. مفهوم ارزشها و سرنوشت مشترک مبنایی است که همه برنامه هایی که در زمینه همکاریهای بین المللی طراحی می شود، باید بر آن مبنا بنا شوند ( رئوف و دیگران ، ۱۳۷۶ ).

تفکر منطقی:

     اندیشیدن یا تفکر منطقی با دیگر انواع تفکر، از این جهت که به وسیله هدفی (حل مسأله ) کنترل و هدایت می شود، تفاوت دارد. (هولفیش و اسمیت، ترجمه شریعتمداری، ۱۳۷۱)

     تفکر منطقی، تفکری است که بتواند بر اساس فرضیات یا داده های عینی نتایج، تجزیه و تحلیل ها و جمع بندی های صحیح و منطقی بنماید. ابزار وعوامل تشکیل دهنده این نوع تفکر بر اساس تحقیقات انجام شده عبارتند از:

     توانایی های یادآوری، مقایسه، گروه بندی، استقرا، استنتاج، ترکیب، تجزیه و تحلیل، تفسیر و تعبیر، پیش بینی و ارزشیابی.

     برای دستیابی به تفکر منطقی لازم است که توانایی های شکل دهنده آن رشد یابند. این توانایی ها تنها در روند عملی و ملموس توسط خود فرد در به کارگیری مکرر آنان بر پایه تجربیات عینی شکل می گیرند و تکامل می یابند و سرانجام تفکر را برخوردار از بعدی منطقی در رویارویی با پدیده های مختلف می نمایند.

     فرد دارای تفکر منطقی، خصوصیاتی را از خود نشان می دهد که در سه بعد به هم مرتبط گروه بندی می شوند عبارتند از: جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری. چنین فردی دارای ذهنیت فلسفی است. کسانی که دارای تفکر منطقی هستند، ۱۲ شاخص زیر را کسب کرده اند:

جامعیت:

۱-    نگریستن به مواد خاص در ارتباط با زمینه ای وسیع

۲-    ارتباط دادن مسائل آنی با اهداف دراز مدت

۳-    بکار ب ردن قوه تعمیم

۴-    شکیبایی در تفکرات عمیق نظری

تعمق:

۵-    زیر سؤال بردن آنچه مسلم یا بدیهی تلقی می شود.

۶-    کشف و تدوین بنیادها

۷-    کاربرد حساسیت برای اموری که دارای معانی ضمنی و رابطه ای می باشد.

۸-    مبتنی کردن انتظارات بر جریان فرضیه استنتاجی- قیاسی

انعطاف پذیری:

۹-    رها شدن از جمود روان شناختی

۱۰-ارزشیابی افکار و نظریات جدا از منبع آنها

۱۱-دیدن مسایل با جهات متعدد

۱۲-شکیبایی در قضاوت موقت و مشروط                        (بهرنگی، ۱۳۶۹)

عقل، تفکر و خلاقیت

     یکی از استعدادهای بالقوه بشر، استعداد عقلی یا قوّه تعقل است که موجب امتیاز انسان از سایر حیوانات می گردد. عقل دریای بیکرانی است که دارای انتها و ساحلی نمی باشد و این اقیانوس بی پایان در هر فردی از افراد بشر وجود دارد ولی خود به خود به کوشش و فعالیت وا نمی گردد.

     کشف مجهولات، ابداعات، اختراعات، خلاقیت و پیدایش قوانین علمی و اجتماعی همه از وجود همین نیروی الهی سرچشمه می گیرد که در انسانها به ودیعه گذاشته شده است. عقل وسیله ای است برای سنجش امور و قضایا و یا عمل مقایسه بین دو امری که هر دو مفید و مناسب باشند، عقل می تواند سرمنشاء کمال انسانی قرار گیرد. عقل روشنگر راه و جهت سنجش هدف انسان می باشد. عقل فطری بدون علم که همان عقل اکتسابی است فعال نمی گردد و قدرت تجزیه و تحلیل و درک و استباط و استنتاج را  نمی یابد. علم و آگاهی هم بدون عقل هیچگونه ارزشی ندارد. اما عقل چگونه باید این حقایق را دریابد؟ عقل در بکارگیری حواس چنانچه راه صحیح را در پیش گیرد، در نتیجه آن حواس قادر به درک جهان خارج خواهد شد و معلومات لازم را در ذهن به وجود خواهد آورد و علوم مکتسبه می تواد روشنایی سنجش راه عقل و بالطبع  عقل مستعد برای دریافت حقایق گردد. اگر حس کنجکاوی فرد در مسیر صحیح تربیتی قرار گیرد، متربی، فردی متفکر، پژوهشگر و خلاق پرورش یافته و در مرحله بعدی زندگی، فردی قائم به خود، منطقی، آزاداندیش و بالاخره نقاد کلام تربیت خواهد شد. (شالچیان، ۱۳۷۶)

خلاقیت : مشخصه موج سوم

حسینی ( ۱۳۸۳ ) در مقاله جهانی شدن و نظامهای نوین آموزش می نویسد:

تافلر[۱] (۱۹۸۰) در کتاب موج سوم از سه موج که تمدن تا به حال شاهد بوده است یاد می کند. موج اول مربوط به دوران کشاورزی است و در این دوران به سبب وابسته بودن انسان ها به زمین بشریت از تفکری محدود برخوردار بوده است. موج دوم با شکل گیری انقلاب صنعتی به وجود آمده است و شرایط باعث ارتباط مناطق دور با یکدیگر شده است که نوعی ذهنیت موج دومی یا تخصص گرا را به همراه داشته است اما در موج سوم بشریت خود را با جهش غیرقابل تصور و با عمیق ترین خیزش اجتماعی و خلاقانه ترین نوسازی مواجه دیده است؛  از مهم ترین مشخصه های موج سوم خلاقیت است. خلاقیت به عنوان یک نتیجه طبیعی تمدن موج سوم و عامل اصلی حرکت به سمت این تمدن است. از ویژگی های دیگر موج سوم تولید نامتمرکز، انرژی احیاپذیر، بریدن از شهر، کار در خانه و … است. تافلر معتقد است؛ تقلید از تمدن صنعتی که در حال سکرات است کار عبثی است. بنابراین کشورهای موج اول می توانند بدون طی توسعه صنعتی یا موج دوم به موج سوم برسند، به شرط آن که با اتکا به خلاقیت مردمشان موفق به ترکیب فناوری های پیشرفته با مختصات تمدن موج اولی خود شوند تا به پیشرفت و توسعه اقتصادی و فرهنگی نائل گردند و زاغه نشین های دهکده جهانی نباشند. بنابراین از نظر تافلر خلاقیت شرط بقا و حیات این جوامع است. (تافلر، ۱۹۸۰، ترجمه خوارزمی، ۱۳۷۸)

جورج لند و بت جارمن[۲] (۱۳۷۹) نیز سیر تمدن را شامل سه دوران می دانند. دوران اول تمدن زمانی است که بشر غارنشین و صحرانشین مقهور طبیعت بوده است و خود را جزئی از طبیعت قلمداد می کرد و جهان بینی حاکم تحت تاثیر ارواح نامحدود قرارداشته است. دوران دوم تمدن، اقتصاد، از شکار حیوانات به اقتصاد با ثبات کشاورزی تغییر یافت ولی جهان بینی روح گرایی دوران اول مدتها ادامه یافت تا آن که با تاخیری چندهزار سلسله جهان بینی منطقی جایگزین شد. اکنون زندگی بشر از اوایل قرن بیستم بر پایه کشفیات دوران سومی و فناوری حاصل از آن قراردارد. اما جهان بینی و شیوه نگرش به جهان با دیدگاه دوران دوم (منطقی) ارزیابی و تجزیه و تحلیل می شود. و این باعث شده است سازمان های صنعتی، بازرگانی و آموزشی به جای کاربرد اصول دوران سوم با قوانین دوران دوم برخورد کنند و هرچه بیشتر تلاش می کنند نتایج معکوس به دست می آورند و مشکلات تازه ای به وجود می آید. که تنها چاره کار بهره گیری از جهان بینی خلاق دوران سومی است. لذا جامعه ای که بتواند از خلاقیت درصد بیشتری از اعضای خود بهره جوید، فاصله اش با کشورهای دیگر قابل قیاس با فاصله فعلی که هم اکنون بین کشورهای پیشرفته و در حال توسعه است، نخواهدبود.

با توجه به آنچه گفته شد، کلید هر سعادت و پیشرفت و حتی امکان حیات و ادامه بقا جوامع در حال توسعه در فرایند جهانی شدن تنها در خلاقیت، رشد و توسعه این توانایی است که سهم زیادی از آن بر دوش آموزش و پرورش است.

وی در ادامه می گوید: بازنگری در نظام آموزش و پرورش و تحولی همه جانبه در اجزا، عناصر و عوامل موثر در آن امر اجتناب ناپذیر و ضروری برای مصون ماندن یا به حداقل رساندن تخریب های جهانی شدن آموزش و پرورش و حرکت به سمت آموزش و پرورش جهانی است. جورج لند و بت جارمن (۱۳۷۹) معتقدند: جهان دائما به نحوی خلاق در حال تغییر است. بهره مند شدن از این تغییرات مستلزم نوع جدیدی از یادگیری است… چالش عظیمی که امروز جوامع با آن روبرو هستند روش های تازه ای برای یادگیری را طلب می کند… رهاکردن راههای کهنه، مدل های یادگیری حفظی، اتاق درسی کلاسیک، جداسازی معلم و یادگیرنده و فرایند رقابت و به جای آن ساختن محیطی که در آن افراد در فرایندهای تفکر خلاق درگیر شده و مدام و هوشمندانه مبادرت به دوباره آغازکردن می نمایند، راه حلی برای یادگیری موثر است.

جورج لند معتقد است: بحران آموزش دهه های اخیر، ساختن مدارس بیشتر، تدوین مجموعه مواد درسی جدید و بهبود آزمون ها را برانگیخته است. تاکید بر انجام کارهای بیشتر از همان نوع قبلی بوده است. معلمان بیشتر، کلاس های کوچکتر، سخت گیری بیشتر. این استراتژی ها به دانش آموزان کمک خواهدکرد که دانش موجود و مهارتهای تفکر منطقی خطی را کسب کنند. چنین استراتژی های یادگیری فقط در فرهنگهایی که در آنها مسائل آینده را می توان پیش بینی کرد، راه حل ها را از فرمول های از پیش تدوین شده به دست آورد. قابل قبول و بدیهی است در محیط امروز که تمام دانشی که از بدو تاریخ تاکنون انباشته شده، هرچهارسال یکبار دو برابر می شود و روزانه انواع جدیدی از کار پدیدار می شود، مناسبتی ندارد. دانستن پاسخ های صحیح باید با یادگیری چگونگی یادگرفتن و چگونگی خلق راه حلهای جدید جایگزین شود (لندوجارمن، ترجمه قاسم زاده، ۱۴۹:۱۳۷۸)

تافلر معتقد است آموختن را باید از نو تعریف کنیم و هدف آموزش و پرورش باید تقویت دانایی عملی افراد برای پیش بینی وقایع و سازگاری با تحولات از طریق تخیل و به دست آوردن اطلاعات و یا قدرت روانی باشد.

برای این که دانش آموز در محیطی که به سرعت در حال تغییر و تحول است عملکرد خوبی داشته باشد باید فرصت یابد تا کاری بیش از جمع آوری و انبارکردن اطلاعات انجام دهد. باید به او فرصتی برای تغییر و تحول داده شود. در غیراین صورت تلاش هایش بی شک با شکست مواجه خواهدشد و این منوط به اصلاحات اساسی در ارتباط با تئوری آموزش و عمل است (تافلر، ترجمه پاکزاد و بهنامی، ۲۴:۱۳۷۷).

نظام های آموزشی اگر بخواهند با تحولات بنیادی جامعه امروز خود را هماهنگ سازند نیازمند الگوهای نوین و خلاق آموزشی هستند تا دانش آموزان را برای مقابله با بحران های زندگی و بهره گیری از فرصتها و توانایی ها و خلاقیت های خویش آماده سازند. لذا بازنگری در ساختار، محتوا، شیوه های آموزشی و تغییر آن به سمت آموزش و پرورشی مبتنی بر روان شناسی آینده از اولویت های اصلی جامعه ماست.

چنان که تافلر می گوید: در زمانه پرآشوب و سرشار از تغییر و تحول تنها با مسلح شدن به روان شناسی آینده است که آموزش و پرورش می تواند با بازبینی مقوله یادگیری، خونی تازه در رگ هایش جاری کند. (تافلر، ترجمه پاکزاد و بهنامی ۳۱:۱۳۷۷).

چه باید کرد که آموزش و پرورش، خلاقیت کودکان و نوجوانان را محدود نسازد بلکه بر عکس موجب رشد و گسترش آن را فراهم سازد؟ این سوال از این جهت مهم است که هدف آموزش و پرورش ایجاد تغییرات مطلوب دررفتار می­باشد و گاهی تغییرات که به نظر مربیان و اجتماع مطلوب می­باشد مغایر با خلاقیت یادگیرنده است، تا جائی که کوشش در راه ایجاد آن «تغییرات مطلوب » جلوی تظاهرات خلاقه یادگیرنده را سد می­کند (خان زاده، ۱۳۵۸) .

خلاقیت انسان در رسیدن او به موفقیت کنونی نقش مهمی داشته است. محققین معتقدند همه انسانها در کودکی از استعداد خلاق بر خوردارند فقدان محیط مناسب و بی توجهی و عدم تقویت این توانایی مانع ظهور آن می­گردد. برای هر جامعه ای وجود افراد خلاق ضروری است. زیرا جوامع در دوره انتقال و تغییر نیاز مبرمی به را ه حلهای خلاق برای مسایل حال و آینده خود دارند (حسینی ، ۱۳۸۵ ) .

تفکر خلاق

تفکر خلاق مانند تفکر انتقادی به شکل­های مختلفی تعریف شده است. هلپرن (۱۹۸۴) معتقد است که «خلاقیت می­تواند به عنوان توانایی­هایی برای تشکیل ترکیب جدیدی از اندیشه، جهت برآوردن نیاز تصور شود» (ص ۳۲۴). بارون (۱۹۶۹) در مورد شمول تصور تفکر انتقادی و تفکر منطقی، معتقد است که «فرآیند خلاق متضمن یک مناظره پی­در پی بین هماهنگی و فوران احساسات بین همگرایی و واگرایی و بین تز و آنتی­تز است.

«پرکینز» (۱۹۸۴) یک ویژگی مهم از تفکر خلاق را مشخص کرده است:

تفکر خلاق، تفکری است که طوری طرح شده که تمایل به منجر شدن به نتایج خلاق دارد. این تعریف به ما یادآوری می­کند ملاک خلاقیت، بازده است. در واقع وقتی فردی را خلاق می­نامیم که همواره نتایج خلاق به دست آورد؛ یعنی از طریق ملاک­های قلمرو سؤال به نتایج بدیع و به عبارتی درست، دست یابد.

پرکینز به طور ضمنی اشاره می­کند که برای یاددهی خلاقیت ملاک نهایی باید بازده شاگردان باشد. ولی تفکر متفاوت شاگردان مختلف ممکن است باعث شود که آنها ثمره کمی به بار آورند؛ مگر اینکه به نوعی بینش با عمل برگردانده شود. این عمل ممکن است درونی باشد (مانند تصمیم­گیری یا تنظیم یک فرضیه) یا بیرونی باشد (مانند نقاشی یک تصویر، بازی با کلمات یا یک تمثیل و پیشنهاد یک راه حل جدید برای اجرای آزمایش). اما تفکر خلاق باید حاصلی هم داشته باشد.

جنبه­ های تفکر خلاق


۱- Tofller

۱- Jorgeland & Bet Jorman

110,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
  • مقاله یادگیری سازمانی
  • مقاله مشخص کردن وجود یا عدم وجود رابطه بین سبک‌های تفکر و رویکرد‌های یادگیری با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان
  • برچسب ها : , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    پیوندها

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      یکشنبه, ۹ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.