عنوان :

مقاله پاسخی به شبهات وهابیت

تعداد صفحات :۱۸

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

چون بحث ما در باب پاسخی به شبهات وهابیت است در اول این بحث موضوع حقانیت امیر المومنین علی علیه السلام را در کتب اهل سنت در بین روایت بسیار زیادی که بود چند روایت را برگزیدم و مطرح کردیم هر چند برای حقانیت امیرالمومنین علی علیه السلام روایت و دلائل بسیار بسیار زیادی وجود دارد و بعد از این بحث به چند شبهه ای که وهابیت مطرح کرده اند از قبیل شبههای در مورد حدیث منزلت ۲- شبه ای در مورد  عدم قبولی خلافت حضرت علی علیه السلام پس از حکومت عثمان ۳- شبه ای در مورد شب لیله المبیت را حل کردیم. و بعد از جوابگویی به این شبهات به به کار بودن چند آیه قرآنی که در شأن آقا امیرالمومنین علی علیه السلام بود مطرح کردیم و در اخر بحثی در مورد اینکه آیا انتخاب ولایت و خلافت امری قراردادی از سوی خدا با استفاده از آیات قرآنی اثبات کردیم.

واژه های کلیدی: شبهات وهابیت، کتاب اهل سنت، آیات ولایت امام علی (ع)

فهرست مطالب

چکیده مطالب   ۱
مقدمه   ۲
بخش اول:حقانیت امیرالمومنین در کتاب اهل سنت   ۳
بخش دوم: پاسخ به شبهات   ۶
شبهه اول   ۶
شبهه دوم   ۷
شبهه سوم   ۷
بعضی از آیات ولایت علی علیه‌السلام در قرآن کریم   ۱۲
امامت و ولایت جعل و قرارداد خداست   ۱۴
منابع   ۱۵

منابع:

۱- طوبای هدایت پاسخی به شبهات وهابیت

۲- صحیح مسلم

۳- صحیح بخاری

۴- تاریخ طبری

۶- ینابیع المودۀ

۷- ذخائر العقب

۸- سنن ابن مابه

۹- تذکرۀ الخواص

مقدمه

عزیزان خواننده می دانید که الان ما در عصری از زمان هستیم که تمام فرقه ها به ضد شیعه کار می کنند علی الخصوص یک فرقه ی بسیار ضاله ای وجود دارد به نام وهابیت که از همه بیشتر با شبهاتی که ضد شیعه است مطرح می کنند تا افکار شیعیان و عقاید آنها را سست کنند ولی آنها کور خواندند آن ها خیال می کنند با این شبهات دروغین که مطرح می کنند می توانند نور اهل بیت علیهم السلام را از بین ببرند و چون مذهب شیعه فقط تکیه بر برهان و استدلال می کند و چون همیشه توسل این علما عزیز به این اهل بیت علیهم السلام است خیلی به راحتی جواب این شبهات را می دهند ما هم به عنوان یک طلبه امام زمان علیه السلام تصمیم گرفتیم با استفاده از این کتبی که در این بحث مطرح شده است تحقیقی در مورد پاسخی به شبهات وهابیت بنویسم که ما هم بتوانیم از این حریم مظلومانه اهل بیت علیه السلام دفاع کنیم.

ما انشا الله قبل از اینکه شبهات را جواب دهیم حقانیت امیرالمومنین را فقط در کتاب اهل سنت اثبات می کنیم بعد بقیه بحث را ارائه خواهیم کرد.

بخش اول:حقانیت امیرالمومنین در کتاب اهل سنت

قبل اینکه ما روایات که در شأن آقا امیرالمومنین علیه السلام در مورد امر خلافت است این نکته را ذکر کنیم که در اهل تسنن ۶ کتاب معتبر و و اجب العمل است که کتاب های به نام ۱- صحیح مسلم ۲- صحیح بخاری ۳- سنن ترمذی ۴- سنن ابن مابه ۵- سنن ابن داوود ۶- تاریخ طبری.

خوب ما در این بخش به سراغ روایت می رویم.اولین روایتی که نقل شده در کتاب صحیح مسلم که از کتاب های معتبر می باشد از عایشه نقل شده است:

۱- قالت عایشه: خرج النبی(ص) غداۀ و علیه مرط مرحل من شعر اسوء فجاء الحسن بن علی فادخله ثم جاء الحسین فدخل معه ثم جاجائت فاطمۀ فادخلهائم علی فادخله^[۱] ثم قال:

« انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل بیت و یطهرکم تطهیرا»

عایشه روایت کرده که پیامبر (ص) یک روز صبح در حالی که برد یمنی سیاه رنگی به برداشتند خارج شدند پس حسن بن علی آمدند پیامبر او را داخل کرد سپس حسین بن علی آمدند پس او را داخل فرمودند سپس فاطمه داخل شدند پس او را نیز داخل فرمودند سپس علی داخل شد پس او را داخل فرمودند و سپس فرمودند « همانا خداوند اراده کرده است که از شما اهل بیت پلیدی را محو گرداند و شما را به گونه ی خاص تطهیر کرده است. از این حدیث مشخص می شود که علی علیه السلام از کسانی است که خدا ایشان را تطهیر کرده است.

ابن قتیبه دینوری در کتاب الامه و السیاسه نوشته که حضرت علی علیه السلام در روزی که به اجبار از او بیعت گرفته اند به خلفاء فرموده است من از شما به خلافت سزوارترم .^[۲] با توجه به این دو روایت که از منابع اهل سنت نقل شده می توان دریافت که چون امام علی(ع) از خانواده ای است که تطهیر شده است پس مسلماً دروغ نمی گوید و حضرت فرموده است که من به خلافت سزاوارترم نتیجه چه می شود؟

اما حدیث دیگری که حدیث بسیار مهمی است حدیث منزلت می باشد که نقل شده از پیامبر اکرم(ص) و این حدیث شریف منزلت در تمام کتب اهل سنت علی الخصوص همان صحاح سته اهل تسنن نقل شده است که فرموده شده است که:

قال رسول الله(ص) لعلی: انت منی بمنزلۀ هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی^[۳]

رسول خدا(ص) به علی فرمودند جایگاه تو نسبته به من مانند جایگاه هارون نسبت به موسی است جز آنکه پس از پیامبری نیست.

خوب حال طبق این روایت مگر چه نسبتی میان هارون و موسی بوده است که پیامبر آن نسبت را دوباره به خود و علی داده است بله در قرآن ما ۸ آیه ی قرآنی داریم که مناصب هارون را ذکر می کند که این آیه ها به این قرار می باشند:

۱- خلیخه موسی: و قال موسی لاخیه هرون اخلفنی فی قومی ^[۴]

 و موسی به برادرش هارون گفت: تو جانشین من در قوم من باش

۲- برادر موسی: ثم ارسلنا موسی و اخاه هرون بآیا تنا^[۵]

۳- اهل موسی: و اجعل لس وزیراً من اهل هرون اخی^[۶]

 و از اهل من هارون برادرم را وزیر و معاون من قرار بده

۴- مورد سلام خدا: سلام علی موسی و هارون^[۷]

 سلام و تحیت بر موسی و هارون باد

۵- وزیر موسی: واجعل لی وزیراً من اهلی هارون اخی^[۸]

 و از اهل من هارون برادرم را وزیر و معاون من قرار بده

۶- نبی خدا: وهبنا له من رحمتنا اخاه هرون نبیا^[۹]ً

 و از لطف و مرحمتی که داشتیم برادرش هارون را مقام نبوت عطا کرد.

۷- یار و مددکار موسی: و اخی هرون هو افصحُ منّی لساناً فارسله معی ردءاً یصدقن انی اخاف ان یکذبون قال سنشد عضدک باخیک^[۱۰]

و برادرم هارون که فسیح تر از من سخن می گوید را با من بفرست تا پشتیبان من باشد و مرا تصدیق کند و همانا من می ترسم این فرعونیان مرا تکذیب کنند خداوند فرمود که ما تقاضای تو را پذیرفته و به همدستی برادرت هارون بازویت را قوی می گردانیم.

۸- شریک در تبلیغ رسالت: ثم بعثنا من بعدهم موسی و هارون الی فرعون و ملأیه^[۱۱]

آنگاه بعد از آن رسولان موسی و هارون را به سوی فرعون و اشراف مملکت او فرستادیم.

پس از اثبات این ۸ مقام برای حضرت هارون باید دانست که فقط یکی از این مقامات از حضرت علی بن ابی طالب سلب شد و با سلب آن یک مقام می توان دیگر مقامات را اثبات کند. انت منی بمنزله هرون من موسی: یعنی تمام مقامات هرون نیز در حضرت امیرالمومنین وجود دارد الا انه لا نبی بعدی با این استثنا که فقط حضرت علی مقام نبوت را نداشته است پس ثابت می شود که در واقع تمام منسب ها در وجود نازنین حضرت علی بن ابی طالب بوده است.

نکته آخر: البتهع ما روایات بسیار زیادی در کتب اهل سنت که دلالت بر خلافت آقا امیرالمومنین را دارد وجود و دلائل زیادی مانند کتاب النصوص که ۵۰۰ دلیل از کتاب اهل سنت آورده است کم دلالت بر ولایت و خلافت امیرالمومنین علی (ع) می کند را داریم اما ما چون بحث دیگری را مطرح کرده ایم فقط به شبهاتی که اهل تسنن و وهابیت کرده فقط جواب می دهیم و این بحث اثبات ولایت امیرالمومنین را دیگر ادامه نمی دهیم.

بخش دوم: پاسخ به شبهات