1,825 views
عنوان :
تعداد صفحات :۱۵۹
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
آینده زندگی بشر پیوندی گسست ناپذیر با آینده کره خاکی که بر زندگی میکند، دارد. امروزه بشر به خوبی دریافته است که بدون توجه به محیط زیست و پاسداشت موهبات طبیعت نمیتواند به زندگی خود ادامه دهد. لیکن هنوز شاهد تخریب محیط زیست به دست انسان هستیم. هر روزه میلیونها تن مواد آلاینده در گوشه و کنار جهان روانه آبها، خاکها، دریاها و اقیانوسها میشود، از سوی دیگر مقادیر عظیمی از گازهای سمی به همراه ذرات معلق شیمیایی روانه هوایی میشود که امکان حیات حتی لحظه ای بدون آن وجود ندارد، جنگلهای سرسبز به دست نادانی بشر تبدیل به بیابانهای لم یزرع میشود و خاک مراتع هرروز فرسوده تر و کم بازده تر میشود، نسل حیوانات مختلف در معرض خطر انقراض قرار میگیرد و چرخه های طبیعی حیات به دست بشر دچار اختلال و عدم تعادل میگردند.
شاید بتوان گفت یکی از مهمترین رسالتهای انسان در هزاره جدید، بسیج شدن اندیشه ها و توانهای اجرایی برای حفاظت از محیط زیست باشد. در گوشه و کنار جهان هزاران کارشناس و محقق دست به کار شدهاند و ضمن مطلع نمودن جوامع بشری، دولتمردان و سیاستگزاران اقتصادی و اجتماعی از مخاطرات پیش روی محیط زیست، به دنبال راهکارهایی برای صیانت از این میراث مشترکند.
از میان بخشهای مختلف تولیدی، بخش کشاورزی بیشترین و نزدیکترین ارتباط را با محیط زیست دارد. این ارتباط یک رابطه متقابل و دوسویه است؛ از یک طرف فرسایش و تخریب محیط زیست، تولید و عملکرد محصولات کشاورزی را تحت تأثیر منفی قرار میدهد و از جانب دیگر، مواد آلاینده بخش کشاورزی و مصرف بی رویه کودها و سایر مواد شیمیایی در این بخش، صدمات جبران ناپذیری را به محیط زیست وارد میکند. خطرناکترین موقعیت زمانی است که این ارتباط به شکل یک دور باطل در میآید؛ به این صورت که با تخریب محیط زیست و فرسایش خاک، کشاورزان مجبورند جنگلها و منابع طبیعی بیشتری را به کشتزار تبدیل نمایند و سطح مصرف کودهای شیمیایی را افزایش دهند و این فعالیتهای جدید موجب تخریب بیشتر محیط زیست میگردد و به همین شکل دور باطل و منفی ایجاد میشود که نتیجه آن چیزی جز نابودی محیط زیست و فقیرتر شدن کشاورز نیست. اولین اخطارها از ایجاد این دور باطل به خصوص در کشورهای کمتر توسعه یافته به گوش میرسد.
تحقیق حاضر سعی دارد گوشه ای از این خطرات را مورد بررسی قرار دهد و با شناخت جزئیات و مشخصات این خطر، راهکارهایی مناسبی برای کنترل و دفع آن ارائه دهد.
مصرف بی رویه کودهای شیمیایی در بخش کشاورزی ایران خطری است که موضوع مورد بررسی این تحقیق میباشد. کودهای شیمیایی در واقع عناصر غذایی مورد نیاز گیاهان میباشد که به صورت مصنوعی تهیه شده است و اضافه بر عناصر موجود در خاک در اختیار گیاه قرار میگیرد.
به طور کلی پایان نامه حاضر شامل ۵ بخش میباشد. پس از بخش اول که مقدمهای برای ورود به مطلب بود در بخش دوم مروری بر منابع و پیشینه تحقیقاتی موضوع در جهان و ایران انجام شده است. بخش سوم مربوط به مواد و روشهاست که در آن روش شناسی تعیین سطح بهینه استفاده از نهاده کود شیمیایی به تفصیل شرح داده شده است. کودهای شیمیایی نیز نهاده مورد نظر تحقیق است که در کنار نهاده های دیگر مثل بذر، سم، آب، ماشین آلات کشاورزی و نیروی کار برای تولید گندم به کار برده میشود. بدیهی است که کشاورز برای تعیین مقدار مصرف هریک از این نهاده ها (جدا از محدودیتهایی که ممکن است وجود داشته باشد) اثر مصرف سطوح مختلف آن نهاده را در مقدار تولید مزرعه خود به عنوان اصلیترین فاکتور مد نظر قرار میدهد.
در طبیعت یک رابطه فنی و بیولوژیک بین سطح مصرف نهاده ها و مقدار تولید مزرعه وجود دارد. این رابطه تحت تإثیر تمام نهاده ها و عوامل محیطی دخیل در امر تولید قرار دارد. برخی از این عوامل مانند نهاده های مصرفی و روشهای کاشت، داشت و برداشت، تحت کنترل کشاورزند و برخی دیگر نظیر شرایط جوی و میزان بارندگی خارج از کنترل کشاورزند.
محققین اقتصادی همواره به دنبال آن بودند که این رابطه را کشف کنند و به شکل یک معادله ریاضی در بیاورند. اما اینکار با موانعی روبروست. عدم امکان لحاظ نمودن تمامی عوامل، عدم امکان پیش بینی دقیق بعضی از عوامل محیطی و عدم اطلاع از شکل تبعی صحیح روابط مهمترین این موانع هستند. به هر حال محققین با استفاده از روشهای اقتصادسنجی توابعی را به این منظور پیشنهاد داده اند که توابعذ تولید نام دارد.
تابع تولید رابطه بین مصرف نهاده ها و سطح تولیدی که از آن نتیجه میشود را نشان میدهد. لذا در این تحقیق نیز هسته اولیه و اساس بررسی بر پایه تابع تولید قرار دارد و از اینرو بحث روش شناسی تحقیق را با توصیف تابع تولید آغاز میکنیم.
بخش چهارم یافته های تحقیق را به نمایش میگذارد این یافته ها شامل دو قسمت است که قسمت اول آن مربوط به یافته های تحقیق در مورد آثار زیانبار مصرف بی رویه کودهای شیمیایی بر محیط زیست است و قسمت دوم آن نتایج حاصل از مدل تعیین سطح بهینه مصرف کود شیمیایی در مورد محصول گندم را نشان میدهد و سرانجام بخش پنجم این تحقیق شامل نتیجه گیری از یافته های تحقیق و ارائه پیشنهاداتی برای کنترل، مدیریت و اصلاح روشهای ناکارای فعلی در مورد مصرف کود شیمیایی در بخش کشاورزی ایران میباشد.
واژه های کلیدی: کود های شیمیایی، تابع تولید، محیط زیست، مدیریت
فصل اول: مقدمه ۱۱-۱- روند تاریخی مصرف کودهای شیمیایی ۲
۲-۱- مصرف کودهای شیمیای و امنیت غذایی ۶
۳-۱- روش تعیین مصرف بهینه کودهای شیمیایی ۱۰
فصل دوم: مروری بر مطالعات انجام شده ۱۲
۱-۲- مطالعات خارج از کشور ۱۳
۱-۱-۲- نقش کودهای شیمیایی در عملکرد محصولات کشاورزی ۱۳
۲-۱-۲- نقش کودهای شیمیایی در تخریب محیط زیست ۱۸
۳-۱-۲- روشهای کنترل، مدیریت و جایگزینی مصرف کودهای شیمیایی ۱۹
۲-۲- مطالعات داخل کشور ۳۰
۱-۲-۲- مطالعات مربوط به تعیین مصرف بهینه کودهای شیمیایی ۳۰
۲-۲-۲- گزارشات آلودگی محیط زیست بوسیله کودهای شیمیایی ۳۱
۱-۲-۲-۲-گزارش آلودگی خلیج فارس: ۳۲
۲-۲-۲-۲- گزارش آلودگی تالاب انزلی ۳۳
۳-۲-۲-۲- گزارش تالاب شادگان و طرح نیشکر خوزستان ۳۴
فصل سوم: روش شناسی تحقیق ۳۷
۱-۳- مقدمه ۳۸
۲-۳- تابع تولید ۳۹
۱-۲-۳- فرم کلی تابع تولید ۳۹
۲-۲-۳- تولید نهایی ۴۰
۱-۲-۲-۳- بازدهی ثابت نسبت به مقیاس ۴۰
۲-۲-۲-۳- بازدهی صعودی نسبت به مقیاس ۴۲
۳-۲-۲-۳- بازدهی نزولی نسبت به مقیاس ۴۳
۴-۲-۲-۳- نواحی تولید ۴۵
۳-۲-۳- انواع تابع تولید ۴۷
۳-۳- سطح بهینه مصرف نهاده ها ۴۹
۱-۳-۳- شرایط حداکثرسازی تولید ۵۰
۲-۳-۳- شرایط حداکثرسازی سود ۵۱
۳-۲-۳- تعیین نقطه بهینه اقتصادی ۵۳
۳-۳- تعیین سطح بهینه مصرف نهاده ها در تابع چند جمله ای با ریشه دوم ۵۳
۱-۳-۳- خواص تابع چند جمله ای با ریشه دوم ۵۴
۲-۳-۳- شاخص دیویژیا ۵۵
۳-۳-۳- شرایط حداکثرسازی سود ۵۶
۴-۳-۳- رابطه تعیین سطح بهینه ۵۸
۵-۳-۳- رابطه تعیین تغییر تولید و سود در سطح بهینه ۵۸
۴-۳- داده ها ۶۰
۱-۴-۳- مصرف نهاده کود شیمیایی ۶۰
۲-۴-۳- قیمت نهاده کود شیمیایی و محصول گندم ۶۷
فصل چهارم: یافتههای تحقیق ۶۸
۱-۴-مقدمه: ۶۹
۲-۴-بخش اول: مصرف بهینه کود شیمیایی ۷۰
۱-۲-۴- تاریخچه مصرف کودهای شیمیایی در ایران و جهان ۷۰
۱-۱-۲-۴- مصرف جهانی کود شیمیایی: ۷۰
۲-۱-۲-۴- قیمت کودهای شیمیایی در جهان ۷۳
۳-۱-۲-۴- مصرف کودهای شیمیایی در ایران ۷۵
۴-۱-۲-۴- توزیع انواع کودهای شیمیایی ۷۸
۵-۱-۲-۴- تولید و واردات کودهای شیمیایی ۷۹
۲-۲-۴- تعیین سطح بهینه اقتصادی با قیمتهای یارانهای ۸۲
۱-۲-۲-۴- توابع تولید گندم آبی در برخی از استانهای کشور ۸۲
۲-۲-۲-۴- مقدار بهینه مصرف کود شیمیایی در تولید محصول گندم آبی ۸۵
۳-۲-۲-۴- تغییر مقدار تولید و سود در صورت استفاده از سطح بهینه (گندم آبی) ۹۰
۴-۲-۲-۴-توابع تولید گندم دیم در برخی از استانهای کشور ۹۳
۵-۲-۲-۴- مقدار بهینه مصرف کود شیمیایی در تولید محصول گندم دیم ۹۶
۶-۲-۲-۴- تغییر مقدار تولید و سود در صورت استفاده از سطح بهینه ۹۹
۳-۲-۴- تعیین سطح بهینه اقتصادی با قیمتهای جهانی (حذف یارانهها) ۹۹
۱-۳-۲-۴- مقدار بهینه مصرف کود شیمیایی در تولید گندم آبی (بدون یارانه) ۱۰۰
۲-۳-۲-۴ تغییر تولید و سود با قیمتهای جهانی (گندم آبی) ۱۰۴
۳-۳-۲-۴- مقدار بهینه مصرف کود شیمیایی در تولید گندم دیم (بدون یارانه) ۱۰۶
۴-۳-۲-۴ تغییر تولید و سود با قیمتهای جهانی (گندم دیم) ۱۰۸
۳-۴- بخش دوم: آثار زیست محیطی مصرف بی رویه کودهای شیمیایی ۱۱۰
۱-۳-۴- مقدمه ۱۱۰
۲-۳-۴- آلودگی خاک ۱۱۳
۳-۳-۴- نتیروژن و فسفر در خاک ۱۱۵
۴-۳-۴- آلودگی آبهای زیرزمینی به نیترات ۱۱۸
۱-۴-۳-۴- بیماری متهوگلوبین (Methemoglobinma) ۱۲۳
۲-۴-۳-۴- خطرات نیترات موجود در هوا ۱۲۵
۳-۴-۳-۴- اثرات سمی نیترات و نیتریت بر حیوانات ۱۲۶
۴-۴-۳-۴- سرطان ۱۲۷
۵-۴-۳-۴- تجمع نیترات در محصولات کشاورزی ۱۲۸
۵-۳-۴- کاهش عملکرد ناشی از مصرف بیرویه کودهای ازته ۱۳۱
۶-۳-۴- اثرات مصرف بیرویه کودهای ازته بر محیط زیست ۱۳۳
۷-۳-۴- پیامدهای زیاده روی در مصرف کودهای شیمیایی فسفری ۱۳۴
۸-۳-۴- اثرهای سوء تجمع فسفر ۱۳۵
۱-۸-۳-۴- مسمومیت فسفری ۱۳۶
۲-۸-۳-۴- کاهش عملکرد ۱۳۶
۳-۸-۳-۴- اثر بر عناصر کم مصرف ۱۳۶
۴-۸-۳-۴- اثر بر فعالیت میکوریزا ۱۳۷
۵-۸-۳-۴- اثر بر جذب فلزات سنگین ۱۳۸
۶-۸-۳-۴- تنزل کیفیت محصول ۱۴۱
۷-۸-۳-۴- اثر بر محیط زیست: ۱۴۱
منابع فارسی: ۱۴۴
منابع لاتین: ۱۴۶
۱- اخطاری، حمیرا. ۱۳۸۱: نگرشی اجمالی بر مدیریت مصرف کود شیمیایی در کشور ۱۳۸۰-۱۳۷۴٫ گزارش سازمان حفاظت محیط زیست، معاونت محیط زیست انسانی، تهران، ایران.
۲- بای بوردی، محمد، ۱۳۷۹ فیزیک خاک چاپ ششم، انتشارات دانشگاه تهران، شماره ۱۶۷۲، ۶۷۱ صفحه تهران ایران.
۳- بهتاش، خرهار. ۱۳۷۴٫ بررسی اثر کودهای شیمیایی از ته در تجمع نیترات در اندامهای قابل مصرف قلم پیچ، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس.
۴- خانی، محمدرضا، ۱۳۸۰٫ مدیریت زیست محیطی کنترل نیترات و کادمیم در شالیزارهای شمال کشور از طریق اسلاح کمی و کیفی کودهای شیمیایی. پایان نامه دکتری و مدیریت محیط زیست. واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تهران، ایران.
۵- خبرگزاری میراث فرهنگی. (۱۳۸۴). ” ۷۰ درصد کانال های ورودی فاضلاب صنعتی به تالاب انزلی مسدود شد”. قابل دسترس در آدرس اینترنتی: http://www.chn.ir
۶- خلدبرین، بهمن و طاهره اسلام زاده. ۱۳۸۰٫ تغذیه معدنی گیاهان عالی (جلد اول)، انتشارات دانشگاه شیراز، شماره ۳۲۸، شیراز، ایران.
۷- تقوی نژاد، عباس. ۱۳۶۹٫ برآورد تابع تولید و بررسی عوامل مؤثر بر تولید گندم در واحد سطح استانها. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی.
۸- دژپسند، فرهاد. ۱۳۷۰٫ بررسی اثر تغییر سوبسید کود شیمیایی در تولید چغندر قند. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه شهید بهشتی.
۹- رازقی خرد، محمدرضا. ۱۳۷۰٫ تجمع نیترات در سبزیجات و رابطه آن با کیفیت آنها، فصلنامه کشاورزی و دام، شماره ۱۱، صفحه ۲۸ الی ۲۹٫
۱۰- زارعی، حسین، ۱۳۷۴، تجمع نیترات در سبزیهای کاهو و اسفناج در ارتباط با مصرف کودهای ازته، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدس.
۱۱- سماواتی، عباس، ۱۳۷۲٫ ترکیبات نیتروژن در آب، آب و محیط زیست شماره هفتم: ۱۲-۱۵ و شماره نهم: ۸-۱۳٫
۱۲- شاه مظفری، رحمان، ۱۳۷۴٫ بررسی وضعیت نیترات آبهای زیرزمینی شاهزارها در دو استان گیلان و مازندران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس.
۱۳- شاهرخ نیا، ع؛ ۱٫ راجع ره. کشاورز. ۱۳۷۲٫ نتایج طرح مصرف کود فسفر. براساس نتایج تجزیه خاک در طرح محوری گندم فارس. گردهمایی طرح محوری گندم شهریور ۱۳۷۲٫
۱۴- عابدینی، منصور. ۱۳۷۸٫ شیمی محیط زیست (ترجمه). انتشارات مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ایران.
۱۵- عزیزی، مجید.۱۳۷۲٫ عوامل مؤثر در تجمع نیترات در گیاهان، زیتون، شماره ۱۱۲، صفحه ۳۸ الی ۳۴٫
۱۶- عوضعلیپور، محمدصادق. ۱۳۷۲٫ بررسی اثر تغییر سوبسید کود شیمیایی بر تولید برنج. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه شهید بهشتی.
۱۷- کریمیان، نجفعلی، ۱۳۷۳، پیامدهای زیاده روی در مصرف کودهای شیمیایی، فسفری، مجموعه مقالات چهارمین کنگره علوم خاک ایران-دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان،صفحه ۲۰-۲۱٫
۱۸- کریمیان نجف علی، ۱۳۷۱٫ شیمی خاک (جلد اول مبانی) (ترجمه). انتشارات مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ایران.
۱۹- کریمیان، نجفعلی، ۱۳۷۷، پیامدهای زیاده روی در مصرف کودهای شیمیایی فسفاتی، نشریه علمی پژوهشی –مؤسسه تحقیقات خاک و آب، جلد ۱۲، شماره ۴، تهران، ایران.
۲۰- قنبری، ع، ۱۳۷۱٫ ارزیابی گلخانهای و آزمایشگاهی چندین عصاره گیر جهت تعیین فسفر قابل استفاده در بعضی از خاکهای مهم استان فارس. پایان نامه کارشناسی ارشد، بخش خاکشناسی دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز.
۲۱- محسنی، انوشیروان. ۱۳۶۷٫ بررسی آلودگی ابهای زیرزمینی منطقه بابل به یون نیترات، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده پزشکی، دانشگاه تربیت مدرس.
۲۲- ملکوتی، محمد جعفر، ۱۳۷۸ کشاورزی پایدار و افزایش عملکرد با بهینه سازی مصرف کود در ایران. چاپ دوم با بازنگری کامل. نشر آموزش کشاورزی، معاونت آموزش و تجهیز نیروی انسانی، سازمان تات، وزارت کشاورزی، کرج، ایران
۲۳- ملکوتی، محمد جعفر؛ مهدی همایی ۱۳۸۳٫ حاصلخیزی خاکهای مناطق خشک و نیمه خشک “مشکلات و راه حلها” چاپ دوم با بازنگری کامل. دانشگاه تربیت مدرس، ۸۲، تهران، ایران.
۲۴- ملکوتی، محمد جعفر؛ حمید حسن مشایخی ۱۳۷۸ تعیین ضریب همبستگی مصرف کود با تولیدات کشاورزی در کشور. نشریه فنی شماره ۸۵، نشر آموزش کشاورزی معاونت تات وزارت کشاورزی، کرج، ایران.
۲۵- ملکوتی، محمد جعفر و سید عبدالحسین ریاضی همدانی ۱۳۷۰٫ کودها و حاصلخیزی خاک (ترجمه) مرکز نشر دانشگاهی شماره ۵۹۸، تهران، ایران.
۲۶- ملکوتی، محمد جعفر، ۱۳۸۱، بررسی اثر کودها ازتی در تجمع نیترات در سبزیهای مزارع کشور، گزارش نهایی سازمان تحقیقات و آموزش کشاورزی، تهران، ایران.
۲۷- موسوی، ط. (۱۳۸۳). ” بازتاب عدم ارزیابی های زیست محیطی در پروژه های ملی طرح نیشکر و تالاب شادگان” قابل دسترس در سایت اینترنتی http://www.earthwatchers.org.
۲۸- مودی، ص. (۱۳۸۴) ” شریانها، خلیج فارس را نابود میکنند”. قابل دسترس در آدرس اینترنتی: http://www.chn.ir/
۲۹- میرنیا هریکندهای، میرخلاق، ۱۳۷۵، بررسی کاربر مدل انتقال نیترات و بیلان مصرف ازت در شاینرار (آمل)، رساله دکتری، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس.
۳۰- وزارت جهادکشاورزی. بانک هزینه تولید.
۳۱- وزارت جهادکشاورزی. آمارنامه کشاورزی. سالهای مختلف.
۳۲- بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران. ترازنامه بانک مرکزی. سالهای مختلف.
۳۳- هژبرکیانی، کامبیز. ۱۳۷۶٫ بررسی و تعیین مقدار بهینه اقتصادی استفاده از نهاده ها در کشت گندم. طرح تحقیقی وزارت جهادکشاورزی.
۳۴- Angle, J. S, Gross.C. M., Hill, R. L. and Mcinosh, M. S. (1993). “Soil nitrate concentration under corn as affected by tillage manure and fertilizer application; J.Environ. Qual.22:141-147.
۳۵- Antoniadou, T. and Wallach, D. (2002). “Evaluating optimal fertilizer rates using plant measurements”. Journal of Applied Statistics, 2002, vol. 29, issue 7, pages 1083-1099.
۳۶- Ashokan S, R. and Chokshi, S, N. (1996). “Biotechnology: Problems; Concerns and Options”. No 1326, IIMA Working Papers from Indian Institute of Management Ahmedabad, Research and Publication Department.
۳۷- Balu, L, B. and Baanante, C, A. (1996). “World trends in fertilizer use and projections to 2020”. No 38, 2020 vision briefs from International Food Policy Research Institute (IFPRI).
۳۸- Balu, L, B. and Baanante, C, A. (1996). “The Role of Fertilizer in Sustaining Food Security and Protecting the Environment to 2020”. 2020 Discussion Paper No. 17, (International Fertilizer Development Center).
۳۹- Balu L, B. and Carlos A, B. (1996). “Policies to promote environmentally sustainable fertilizer use and supply to 2020”. No 40, 2020 vision briefs from International Food Policy Research Institute (IFPRI).
۴۰- Bramley, R.G.V., N.J.Barrow and T.C.shaw. (1992). “the reaction between phosphate and dry soil.I.the effect of time, tempreature and dryness”, J.Soil Sci.43:749-758.
۴۱- Bauder, J.W., K. N. Sinclair and R. E. Lund. (1993). “Physico graphic and land use characteristics associated with nitrate-N in montana groundwater”. J.Environ. Qual.22:256-262.
۴۲- Bergestorm L.and N. Brink. (1986). “Errect of diffrentiate application of fertilizer N on teaching losses and distribution of inorgamz N in the soil”. Plant and soil.93. Pp:333-345.
۴۳- Comly.H.H. (1945). “Cyanosis in infants by nitrates in well water”. J.A.M.A Journal,Pp:129.
۴۴- Croppenstedt, A., Demeke, M. and Meschi, M, M. (2003). “Technology Adoption in the Presence of Constraints: the Case of Fertilizer Demand in Ethiopia”. Andre Croppenstedt: ESA, Food and Agriculture Organization of the UN, Rome, ItalyMulat Demeke: Addis Ababa University Review of Development Economics, vol. 7, issue 1, pages 58-70.
۴۵- Dertli,J.J and R.Rah. (1992). “Ues of critical curve to manage nitrate concentration on a vegetable”. Comn. Soil.SC1 plant And.23 (17-20):2711-2728.
۴۶- Deininger, K. and Olinto, P. (2000). “Why Liberalization Alone Has Not Improved Agricultural Productivity in Zambia: The Role of Asset Ownership and Working Capital Constraints”. No 2302, Policy Research Working Paper Series from The World Bank.
۴۷- Desai G, M. (1977). “Fertilizers in India’s Agricultural Development, Problems and Policies”. No 154, IIMA Working Papers from Indian Institute of Management Ahmedabad, Research and Publication Department.
۴۸- Desai, G, M. and Shah, D, C. (1978). “Growth Foodgrains Production in India, 1960-61 to 1975-76: Sources of Growth and Future Prospects”. No 201, IIMA Working Papers from Indian Institute of Management Ahmedabad, Research and Publication Department.
۴۹- Desai G, M. and Namboodiri N, V. (1983). “The Declaration Hypothesis and Yield Increasing Inputs in Indian Agriculture”. No 479, IIMA Working Papers from Indian Institute of Management Ahmedabad, Research and Publication Department.
۵۰- Desai G, M. (1984). “Growth in Fertilizer Consumption: Price and Non-Price Ploicies”. No 520, IIMA Working Papers from Indian Institute of Management Ahmedabad, Research and Publication Department.
۵۱- Dorenz, O.A. (1976). “Potential nitrate levels in edible plant parts”. University of california, USA.
۵۲- FADINAP, (1993). “Regional woekshop on cooperation in soil testing for Asia and the Pacific Bankek”. Thilond.
۵۳- Follett R.F and D.J.walker. (1989). “Groundwater quality concern about nitrogen”.Pp:1-2. In R.F. Folletted. Nitrogen management and ground water protection. Elsevier.Pub.co.New York.
۵۴- Foster, N. W., J. W. Nicolso and P. W. Hazlett. (1989). “Temporal variation in nitrate and nutrient cations in drainage waters from deciduous forest” .J. Environ. Qual. 18:238-244.
۵۵- Gavi, F.N., N.T. Basta and W.R. Rawn. (1997). “Wheat grain cadmiom as affected by long-term fertilization and soil activity”. J.Environ. Qual.26:265-271.
۵۶- Ghosh, N. (2003). “Promoting Bio-fertilizers in Indian Agriculture”. IEG Discussion Paper Series No.69/2003.
۵۷- Goletti, F. (1994). “Agricultural market reforms in Egypt”. No 3, MTID discussion papers from International Food Policy Research Institute (IFPRI).
۵۸- Goletti, F. and Alfano, A. (1995). ” Agricultural input market reforms”. No 4, MTID discussion papers from International Food Policy Research Institute (IFPRI).
۵۹- Graybeal, D. K. (2000). “Variation in Marginal Response to Nitrogen Fertilizer between Locations”. Journal of Agricultural & Applied Economics, 2000, vol. 32, issue 2, pages 363-72.
۶۰- Gunther F.C. (1981). “Methemoglobin levels in young children consuming high nitrate well water in the united stated”. International Journal of Epidemiology. Vol 10, No.4, Pp:309-317.
۶۱- Gupta, A, P. (1988). “Financial Performance of Public Enterprises in India: A Case Study of Rashtriya Chemicals & Fertilizers Limited”. No 770, IIMA Working Papers from Indian Institute of Management Ahmedabad, Research and Publication Department.
۶۲- Gupta, A, P. (1989). “Public Finance Aspects of Indian Agriculture”. No 808, IIMA Working Papers from Indian Institute of Management Ahmedabad, Research and Publication Department.
۶۳- Halbery R. (1989). “Nitrate in groundwater in United state”. Pp:35-74. In R.F. Follet (ed.) Nitrogen Management and groundwater prodection. Elsvier Pub.Co. New York.
۶۴- Huang, W, Y. (2002). “Using Insurance to Enhance Nitrogen Fertilizer Application Timing to Reduce Nitrogen Losses”. Journal of Agricultural & Applied Economics, vol. 34, issue 1, pages 131-148.
۶۵- Isik, M. and Khanna, M. (2003). “Stochastic Technology, Risk Preferences, and Adoption of Site-Specific Technologies”. American Journal of Agricultural Economics, vol. 85, issue 2, pages 305-317.
۶۶- Jha, D. and Hojjati, B. (1993). “Fertilizer use on smallholder farms in Eastern Province, Zambia”. No 94, Research reports from International Food Policy Research Institute (IFPRI).
۶۷- Kanwar, S. (2004). “Relative Profitability, Supply Shifters and Dynamic Output Response:The Indian Foodgrains”. No 133, Working papers from Centre for Development Economics, Delhi School of Economics.
۶۸- Karimian, N. (1995). ” Effect of Nitrogen and Phosphorus on Zinc Nutrition of Corn in Calcorous”. Planet Soil. J. ۱۸: ۲۲۶۱-۲۲۷۱
۶۹- Karimian, N., and A.Ghanbari. (1990). “Eualuation of different extractants for precliction of plant response to applied P fertilizers in highly calcareous soils”. Abit 10th world Fert. Congr. CIEC. P.25.
۷۰- keeney D.R. (1989). “Source of nitrate to groundwater”. Pp:23-34. In R.F. Follett(ed.) Nitrogen. Management and groundwater protection. Elsevier Pub.Co. New York.
۷۱- Kudeyarova, A.Yu. (1989). “Possible changes in enviroment associated with intensire application of phosphorus fertilizer”. Biology Bull. Acad. Sci. UssR.16:342-387. [Soil Fert. Abst.53:1339 (1990)].
۷۲- Lamb R, L. (2003).”Fertilizer Use, Risk, and Off-Farm Labor Markets in the Semi-Arid Tropics of India”. American Journal of Agricultural Economics, vol. 85, issue 2, pages 359-371.
۷۳- Lucey K.g and D.A. Goolsby. (1993). “Effects of Climatic Variation over-11 years on No3-N Concentration the Roccon River”. Jowa.J.Environ Qual.22:38-46.
۷۴- Malakouti, M.J and A.Bybordi. (1999). “Efects of K, Zn and Mn on the reduction of nitrate and cadmium in potato tubers”. 14th EAPR conference, Sorrento, Italy.
۷۵- McCorriston, S. and Sheldon, I. (1993). “Optimal Trade Policies: An Application to the UK Fertilizer Market”. Oxford Economic Papers, 1993, vol. 45, issue 1, pages 118-29.
۷۶- McCorriston, S. (1993). “The Welfare Implications of Oligopoly in Agricultural Input Markets”. European Review of Agricultural Economics, vol. 20, issue 1, pages 1-17.
۷۷- McCorriston, S. (1993). “The Welfare Implications of Oligopoly in Agricultural Input Markets”. European Review of Agricultural Economics, vol. 20, issue 1, pages 1-17.
۷۸- McCorriston, S. and Sheldon, I. (1993). “Optimal Trade Policies: An Application to the UK Fertilizer Market”. Oxford Economic Papers, vol. 45, issue 1, pages 118-29.
۷۹- Minotti, P.L. (1977). “Critique of potential nitrate levels in edible plant parts”, cornell university, USA.
۸۰- Morgenstern, R, D. (1995). “Environmental Taxes: Dead or Alive?”. Resources for the Future Institute.
۸۱- Morton, Y. k., J. N. C. Lopes, I. C. Casanova., T. Matao and J. L. C. Lopes. (1992). “Organochlorine Pesticicle residues in human milk in the Riberao Preto region, state of sao Paulo, Brazil”. Archives of Environ contamin and toxicology.22:167-175.
۸۲- Namboodiri, N, V. (1997). “Determinants of Growth in Rice Productivity in India, 1980-95”. No 1414, IIMA Working Papers from Indian Institute of Management Ahmedabad, Research and Publication Department.
۸۳- Oliver, M.A. (1997). “Soil and human health: a review”. Europ.J.Soil Sci. 48:573-592.
۸۴- Pagiola, S. (2004). “Environmental and Natural Resource Degradation in Intensive Agriculture in Bangladesh”. Economics Working Paper Archive at WUSTL.
۸۵- Parikh, A. (1990). “Fertilizer Consumption in Bangladesh: Tobit Analysis of Farm Level Data”. Indian Economic Review, vol. 25, issue 1, pages 1-15
۸۶- Ranade, C, G. (1979). “Impact of Cropping Pattern on Agricultural Production”. No 305, IIMA Working Papers from Indian Institute of Management Ahmedabad, Research and Publication Department.
۸۷- Ravindra D, H. and Jagdip, M. (1994). “Estimation of Price Elasticity of Fertilizer Demand in India”. No 1197, IIMA Working Papers from Indian Institute of Management Ahmedabad, Research and Publication Department.
۸۸- Rechigel, J.E., G.G. Payame, A.B. Bottcher and P.S.Porter. (1992). “Reduced phosphorous application on bahiagrass and water quality”. Agron.J.84:463-468.
۸۹- Ribaudo, M., Cattaneo, A. and Agapoff, J. (2004). “Cost of Meeting Manure Nutrient Application Standards in Hog Production: The Roles of EQIP and Fertilizer Offsets”. Review of Agricultural Economics, vol. 26, issue 4, pages 430-444
۹۰- Ruben, R. and Lee, D, R. (2000). “Combining internal and external inputs for sustainable intensification”. No 65, 2020 vision briefs from International Food Policy Research Institute (IFPRI).
۹۱- Schmitz, P. M. and Hartmann, M. (1994). “Agriculture and Chemistry” IFA Annual Conference, Turkey, 1994.
۹۲- Sharpley, A.N., J.S. Robinson and S.J. Smith. (1995). “Bioavailable phosphorus dynamics in agricultural soils and effects on water quality”. Geoderma. 67:1-15.
۹۳- Smil, V. (1999). “Long-Range Perspective in Inorganic Fertilizers in Intensive Golobal Agriculture”. Hignett Memorial Lecture, Florence, Alabama, USA.
۹۴- Soutwick L.un. (1995). “heaching of afrazine, and metribuzing for sugarcane in southern louisiana”. J.Enviro. Qual. 24.Pp:684-690
۹۵- Suzuki, A. (1997). “Fertilizer of Rice in Japan”. Japan FAO Association. Tokyo 1997.
۹۶- Weight, D. and Kelly, V. (1999). ” Fertilizer Impacts on Soils and Crops of Sub-Saharan Africa”. No 21, International Development Papers from Department of Agricultural Economics, Michigan State University.
آینده زندگی بشر پیوندی گسست ناپذیر با آینده کره خاکی که بر زندگی میکند، دارد. امروزه بشر به خوبی دریافته است که بدون توجه به محیط زیست و پاسداشت موهبات طبیعت نمیتواند به زندگی خود ادامه دهد. لیکن هنوز شاهد تخریب محیط زیست به دست انسان هستیم. هر روزه میلیونها تن مواد آلاینده در گوشه و کنار جهان روانه آبها، خاکها، دریاها و اقیانوسها میشود، از سوی دیگر مقادیر عظیمی از گازهای سمی به همراه ذرات معلق شیمیایی روانه هوایی میشود که امکان حیات حتی لحظه ای بدون آن وجود ندارد، جنگلهای سرسبز به دست نادانی بشر تبدیل به بیابانهای لم یزرع میشود و خاک مراتع هرروز فرسوده تر و کم بازده تر میشود، نسل حیوانات مختلف در معرض خطر انقراض قرار میگیرد و چرخه های طبیعی حیات به دست بشر دچار اختلال و عدم تعادل میگردند.
شاید بتوان گفت یکی از مهمترین رسالتهای انسان در هزاره جدید، بسیج شدن اندیشه ها و توانهای اجرایی برای حفاظت از محیط زیست باشد. در گوشه و کنار جهان هزاران کارشناس و محقق دست به کار شدهاند و ضمن مطلع نمودن جوامع بشری، دولتمردان و سیاستگزاران اقتصادی و اجتماعی از مخاطرات پیش روی محیط زیست، به دنبال راهکارهایی برای صیانت از این میراث مشترکند.
از میان بخشهای مختلف تولیدی، بخش کشاورزی بیشترین و نزدیکترین ارتباط را با محیط زیست دارد. این ارتباط یک رابطه متقابل و دوسویه است؛ از یک طرف فرسایش و تخریب محیط زیست، تولید و عملکرد محصولات کشاورزی را تحت تأثیر منفی قرار میدهد و از جانب دیگر، مواد آلاینده بخش کشاورزی و مصرف بی رویه کودها و سایر مواد شیمیایی در این بخش، صدمات جبران ناپذیری را به محیط زیست وارد میکند. خطرناکترین موقعیت زمانی است که این ارتباط به شکل یک دور باطل در میآید؛ به این صورت که با تخریب محیط زیست و فرسایش خاک، کشاورزان مجبورند جنگلها و منابع طبیعی بیشتری را به کشتزار تبدیل نمایند و سطح مصرف کودهای شیمیایی را افزایش دهند و این فعالیتهای جدید موجب تخریب بیشتر محیط زیست میگردد و به همین شکل دور باطل و منفی ایجاد میشود که نتیجه آن چیزی جز نابودی محیط زیست و فقیرتر شدن کشاورز نیست. اولین اخطارها از ایجاد این دور باطل به خصوص در کشورهای کمتر توسعه یافته به گوش میرسد.
تحقیق حاضر سعی دارد گوشه ای از این خطرات را مورد بررسی قرار دهد و با شناخت جزئیات و مشخصات این خطر، راهکارهایی مناسبی برای کنترل و دفع آن ارائه دهد.
مصرف بی رویه کودهای شیمیایی در بخش کشاورزی ایران خطری است که موضوع مورد بررسی این تحقیق میباشد. کودهای شیمیایی در واقع عناصر غذایی مورد نیاز گیاهان میباشد که به صورت مصنوعی تهیه شده است و اضافه بر عناصر موجود در خاک در اختیار گیاه قرار میگیرد.
اصولاً سه نوع عنصر غذایی شامل نیتروژن، فسفر و پتاسیم در مقیاس وسیع به شکل کودهای شیمیایی تهیه میشود. سولفور، کلسیم و منیزیم سه عنصر دیگری هستند که تولید مصنوعی آنها نیز در قالب کود شیمیایی قابل توجه است. این عناصر غذایی در ساختمان اجزاء مختلف گیاه مثل پروتئین، اسیدهای نوکلئیک و کلروفیل نقش دارند. علاوه بر این عناصر، گیاهان به هفت عنصر اساسی دیگر نیز در حد مقادیر خیلی کم نیاز دارند و ۵ عنصر خاص هم برای برخی از گیاهان خاص مورد نیاز میباشد که این ناصر تحت نام کودهای ریزمغذی شناخته میشوند و تولید آنها در سطح محدودتر و در مقیاس کوچکتر انجام میشود.
مجموع این عناصر عملکردی اساسی در فرآیند متابولیسم گیاهی دارند و آنزیمهایی را میسازند که وظیفه کنترل فرایندهای حیاتی گیاه را بر عهده دارند. کمبود هریک از این عناصر میتواند رشد گیاه را به تأخیر اندازد و یا حتی موجب مرگ گیاه شود.
به طور کلی هدف از کوددهی به گیاهان را میتوان در سه اصل زیر خلاصه نمود:
– تأمین عناصر مورد نیاز گیاه برای یک سطح تولید بالا و اقتصادی
– جبران عناصر از دست رفته خاک ناشی از تولید و برداشت گیاهان قبلی
– بهبود شرایط نامساعد خاک و متعادل نمودن ترکیب و نسب عناصر موجود در آن
اصولاً یک رابطه تنگاتنگ میان استفاده از کودهای شیمیایی و میزان تولید کشاورزی وجود دارد و در واقع میتوان گفت بعد از آب، کود شیمیایی نهاده ای است که بیشترین تأثیر را در افزایش میزان تولید دارد.
استفاده از کودهای شیمیایی به صورت یک عملیات معمول زراعی از اواسط قرن نوزدهم در کشورهای اروپایی آغاز شد لیکن بیشترین افزایش در استفاده از کودشیمیایی در این کشورها مربوط به سه دهه پس از جنگ جهانی دوم میباشد. در سال ۱۹۶۰، ۸۷ درصد از کل مصرف کود شیمیایی در جهان مربوط به کشورهای توسعه یافته و اتحادجماهیر شوروی بود که این روند تا دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی هم در این منطقه ادامه داشت و استفاده از کودشیمیایی در عملیات زراعی کاملاً نهادینه شده بود. طی این سالهای طلایی همراه با افزایش میزان و وسعت مصرف کودهای شمیایی، محصولات کشاورزی در این کشورها با رشدهای فزاینده تولید مواجه بودند و همزمان رشد صادرات محصولات کشاورزی نیز کمک زیادی به اقتصاد کشورهای مذکور میکرد.
ولی بین سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۴ به طور ناگهانی مصرف کودهای شیمیایی در کشورهای توسعه یافته با کاهشی شدیدی مواجه شد به نحوی که مصرف سالانه ۸۴ میلیون تن کود در سال ۱۹۸۹ به ۵۲ میلیون تن در سال ۱۹۹۴ رسید و در کشورهای تازه استقلال یافته از شوروی سابق این مسأله حادتر بود(بعضاً کاهش ۸۰ درصدی). این مسأله عمدتاً ناشی از سیستمهای کشت فشرده در این نواحی بود که کودهای شیمیایی را به صورت ناکارا و در اندازه های بیش از حد نیاز به کار برده بودند و لذا اکنون خاکهای کشاورزی انباشته از بعضی از عناصر غذایی شده بودند و نیازی به کوددهی مجدد نبود.
در کشورهای در حال توسعه تا دهه ۱۹۶۰ کودهای شیمیایی بیشتر برای گیاهان چندساله نظیر چای، قهوه، تنباکو، نخل روغنی و کائوچو استفاده میشد و استفاده برای محصولات مزرعه ای کمتر بود. ولیکن در سالهای اواخر این دهه و دهه های بعد وقتی که اثر برجسته کودهای شیمیایی در افزایش عملکرد گیاهان زراعی سالانه برای کشاورزان پدیدار گشت، استفاده از کودهای شیمیایی نیز به سرعت گسترش یافت هرچند هنوز در بعضی از کشورهای کمتر توسعه یافته نظیر کشورهای منطقه صحرای آفریقا به دلیل مسائل اقلیمی و اقتصادی چنین توسعه ای رخ نداده است.
از دهه ۶۰ مصرف کودهای شیمیایی در کشورهای در حال توسعه کم و بیش گسترش یافته است و در مقایسه با نسبت ۱۲ درصدی از کل مصرف جهانی اکنون به سهم ۶۳ درصد از کل مصرف جهان رسیده است. در واقع رشد سریع جمعیت و کمبود مواد غذایی عاملی بوده که این کشورها را برای گام نهادن در این مسیر وادار نموده است.
بین سال ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۸ مصرف کودهای شیمیایی در جهان از ۱۲۰ میلیون تن به ۱۳۶ میلیون تن افزایش یافت یا به عبارتی به طور متوسط سالانه ۳ درصد رشد نموده است که در این میان سهم چین، کشورهای جنوب آسیا و آمریکای لاتین از این افزایش به ترتیب ۱۰، ۵ و ۲ میلیون تن بوده است. لیکن در کشورهای صحرای آفریقا مصرف کود شیمیایی همچنان در سطوح پایین باقی مانده است. اصولاً بین کشورهای مختلف تفاوتهای زیادی در مصرف کود شیمیایی وجود دارد به عنوان نمونه جدول زیر مصرف مجموع سه نوع کود شیمیایی اصلی (نیتروژن، فسفات و پتاس) را در کشورهای گوناگون و در رابطه با محصولات مختلف نشان میدهد:
همان طور که ملاحظه میشود مثلاً در مورد محصولی مانند برنج در حالیکه متوسط مصرف کود شیمیایی در کشور کره جنوبی ۳۲۰ کیلوگرم در هکتار است، کشاورزان کامبوجی به طور متوسط تنها ۴ کیلوگرم در هکتار کودشیمیایی برای تولید محصول برنج خود استفاده مینمایند.
با گسترش مصرف کودهای شیمیایی در جهان، صنعت تولید کود شیمیایی هم به صورت صنعتی جهانی درآمده است که به همان گستردگیش در کشورهای توسعه یافته، در کشورهای در حال توسعه نیز وسعت یافته است.
ماده اولیه تولید کودهای نیتراته، آمونیم است که میتوان آن را در هرکجا از طریق نیتروژن موجود در هوا و با صرف انرژی به دست آورد. از این رو نه تنها در کشورهایی که گاز طبیعی ارزان در اختیار دارند مانند کشورهای خاورمیانه و حوزه دریای کارائیب بلکه در کشورهایی که مراکز عمده مصرف این نوع کود هستند نظیر چین و جنوب آسیا نیز به نحو گسترده ای تولید میشود.
تولید کننده های عده کودهای فسفاته، کشورهایی هستند که به منابع معدنی فسفات دسترسی دارند، آمریکا، جمهوریهای شوروی سابق، چین، آفریقا و خاورمیانه مراکز عمده تولید این نوع کود هستند. برخی از این کشورها، کشورهای در حال توسعه ای هستند که تولید کودهای فسفاته نقش مهمی در اقتصاد آنها دارد.
کود شیمیایی پتاس عمدتاً در کشورهای محدودی تولید میشود به طوری که در سال ۱۹۹۶ روسیه و بلاروس به تنهایی ۲۳ درصد پتاس جهان را تولید میکردند، کانادا ۳۵ درصد، اروپای غربی ۲۳ درصد و اردن و فلسطین اشغالی هم ۱۱ درصد کود پتاس جهان را تولید میکنند.
اصول مسلم علم اقتصاد و تحقیقات علمی مختلف نشان میدهد که سطح مصرف نهاده های تولید وابستگی زیادی به قیمت آن نهاده دارد. از اینرو در امر سیاستگذاری بخش کشاورزی، ابزارهای قیمتی همواره یکی از مهمترین و مؤثرترین ابزارهای سیاستی بودهاند. سیاستی که در حال حاضر در مورد نهاده کودشیمیایی در کشور اجرا میشود، سیاست پرداخت یارانه به این نهاده میباشد. دولت به منظور کمک به کشاورزان و در جهت هدف رشد بخش کشاورزی، کودهای شیمیایی را به قیمت بسیار ارزان در اختیار کشاورزان قرار میدهد.
پرداخت یارانه به نهاده های کشاورزی یک سیاست مرسوم در اکثر کشورهای جهان و به خصوص کشورهای در حال توسعه است. در واقع هدف اصلی از این کار، ترویج و ارتقاء نقش نهاده های مدرنی مانند کودهای شیمیایی است که میتواند عملکرد محصولات زراعی را به نحو قابل توجهی افزایش دهد.
کشورهای در حال توسعه میکوشند تا از این طریق غذای مورد نیاز جمعیت در حال رشد خود را تأمین کنند و در عین حال سطح درآمد و معیشت کشاورزان را نیز بهبود ببخشند و حتی از طریق ایجاد مازاد تولید محصولات کشاورزی، امکان صادرات این محصولات و کسب درآمد ارزی را نیز به وجود آورند.
تا سال ۲۰۲۰ جمعیت کنونی شش میلیارد نفری کره زمین به ۷ میلیارد نفر خواهد رسید. این افزایش شامل افزایش جمعیت چین از ۲/۱ میلیارد به ۵/۱ میلیارد نفر، جنوب آسیا از ۳/۱ به ۹/۱ میلیارد نفر و آفریقا از ۷/۰ به ۲/۱ میلیارد نفر خواهد بود. نرخ رشد جمعیت در آفریقا همچنان بالا خواهد بود و جمعیت بالا در چین و جنوب آسیا باعث میشود که تمرکز افزایش جمعیت در دو دهه آینده در این سه منطقه باشد. IFPRI (1999) تخمین زده است که ۸۵ درصد از رشد تقاضا برای غذا ناشی از افزایش جمعیت طی سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۲۰ در کشورهای در حال توسعه خواهد بود.
FAO هم معتقد است که علاوه بر ۸۴۰ میلیون نفری که در سال ۱۹۹۲ از سوء تغذیه رنج میبردند، ۶۸۰ میلیون نفر دیگر هم تا سال ۲۰۱۰ به این جمعیت اضافه خواهد شد که ۷۰ درصد این جمعیت در منطقه صحرای آقریقا و جنوب آسیا و به خصوص بنگلادش زندگی خواهند کرد.
در آفریقا و خاور نزدیک تعداد گرسنگان افزایش خواهد یافت و تعداد کثیری از این افراد روستاییان فقیری خواهند بود که علیرغم وجود عرضه کافی مواد غذایی، درآمد لازم برای تأمین حداقل نیاز غذایی خودشان را نخواهند داشت. زنان و بچه ها آسیب پذیرترین اقشار از این فرایند افزایش فقر خواهند بود و همه این مسائل ضرورت توجه به سیستمهای توسعه یافته کشاورزی که درآمد پایداری برای کشاورزان ایجاد کند را بیش از بیش نمایان میسازد.
بر اساس تحقیقان مؤسسه تحقیقاتی سیاست بین المللی غذا IFPRI (1997) بین سالهای ۱۹۹۳ تا ۲۰۲۰؛ تقاضای جهانی غلات بیش از ۴۱ درصد افزایش خواهد یافت و این افزایش در کشورهای در حال توسعه شدیدتر خواهد بود به نحوی که تقاضای غلات برای مصارف غذای انسان ۴۷ درصد و برای مصارف خوراک دام ۱۰۰ درصد افزایش خواهد یافت. در مورد محصولات دیگر نیز این رشد تقاضا وجود خواهد داشت.
از سوی دیگر درآمد هم رشد خواهد کرد و رشد درآمد سریعتر در کشورهای در حال توسعه همزمان با توسعه شهرنشینی در این کشورها باعث خواهد شد که تقاضا برای غذاهایی نظیر گوشت قرمز که وابسته به تولید علوفه و غلات هستند، افزایش یابد.
همه این موارد نشانگر این است که باید به دنیال رشد تولید محصولات کشاورزی و به خصوص افزایش عملکرد تولید در واحد سطح بود. تحقیقات IFPRI (1999) نشان میدهد در حالیکه جهان نیازمند رشد ۴۰ درصدی تولید غلات تا سال ۲۰۲۰ میباشد سطح زیر کشت غلات تا این سال تنها ۵ درصد رشد خواهد کرد و لذا پیاده سازی سیستمهای زراعی مدرن که بتوانند عملکرد در واحد سطح را افزایش دهند به خصوص در مناطق کمتر توسعه یافته ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
در این بین تخمین سهم کودهای شیمیایی در تأمین نیازهای آینده غذایی بشر به سادگی نیست ولیکن صدها مطالعه ای که در این زمینه انجام شده و تعدادی از آنها ذکر شد بیانگر آن است که مصرف کودهای شیمیایی یکی از مهمترین فاکتورهای موجود برای تأمین این نیاز است.
Swaminathan (1997) در مقاله خود میگوید: ” کودهای شیمیایی کلید امنیت غذایی برای ۳٫۱ میلیارد نفر هندی در ساتل ۲۰۲۵ میباشد. هیچ کشوری قادر نخواهد بود بدون استفاده از کودهای شیمیایی، تولید محصولات کشاورزی خود را افزایش دهد. بر اساس پیش بینی محافظه کارانه ۳/۱ میلیارد نفر هندی در سال ۲۰۲۵، هندوستان به ۳۰ تا ۳۵ میلیون تن سه نوع اصلی کودشیمیایی (NPK) و ۱۰ میلیون تن کود از منابع طبیعی و ارگانیک برای تولید حداقل ۳۰۰ میلیون تن مواد غذایی در سال احتیاج خواهد داشت. دانشمندان نشانه های فزاینده ای از کمبود فسفر و پتاس در خاکهای کشاورزی یافتهاند به خصوص که با مصرف بی رویه کودهای نیتروژن دار به دلیل به هم خوردن نسبت تعادلی نیتروژن به فسفر و پتاسیم، این مسأله حادتر میشود. همچنین نیاز به سولفور بری مزارع تولید دانه های روغنی و گیاهان خانواده لگومینه بیشتر احساس میشود (IFA, 2000).
هر چند بر اساس چنین نظراتی، کشورهای در حال توسعه تصمیم گرفتهاند که به نهاده های کشاورزی و به خصوص کود شیمیایی، یارانه پرداخت کنند و از این طریق با پایین آوردن قیمت آن کشاورزان را به استفاده از کود شیمیایی ترغیب نمایند اما ارزان بودن بیش از حد نهاده ها میتواند باعث استفاده بی رویه و بیش از حد بهینه از آن گردد. این مسأله ایست که منجر به وارد آمدن آسیبهای فراوان به محیط زیست میگردد.
به هر حال امروزه استفاده از کود شیمیایی بخش جدایی ناپذیر از فرآیند تولید محصولات کشاورزی گردیده است و روند مصرف آن مرتباً در حال افزایش است. کودهای شیمیایی ترکیب عناصر موجود در خاک را به هم میزنند و موجبات فرسایش خاک را فراهم میکنند. از سوی دیگر ترکیبات نیتراته موجود در کودهای شیمیایی همراه با آب آبیاری یا باران شسته شده و پس از عبور از سطح خاک وارد آبهای زیرزمینی میشود و مشکل آلودگی آبهای زیرزمینی را ایجاد میکند. بخش دیگری از این املاح شیمیایی که در آبهای سطحی محلول گشته است وارد آب رودخانه ها، تالابها و دریاها میشود. وجود این عناصر غذایی در آب سبب ازدیاد توده گیاهان و آبزیان کلروفیلدار موجود در آب گشته و به دلیل استفاده این توده از اکسیژن آب، سطح اکسیژن آب کاهش یافته و باعث مرگ سایر آبزیان و به خصوص ماهیها میگردد. استفاده بی رویه از کودهای شیمیایی همچنین باعث کاهش موجودات زنده خاک میگردد و خاکهای کشاورزی را به زمینهای مرده و با حاصلخیزی بسیار پایین تبدیل میکند.
همه این عوامل در کنار هم باعث میشود که مصرف بی رویه کودهای شیمیایی در بخش کشاورزی را یک خطر عمده برای محیط زیست بدانیم. لذا تأکید اصلی تحقیق حاضر بر تعیین سطح بهینه مصرف کودشیمیایی میباشد.
از نقطه نظر تئوریک، سطح بهینه مصرف یک نهاده را میتوان از طریق تابع تولید و سود آن محصول به دست آورد. تابع تولید رابطه فنی بین نهاده های تولید و مقدار تولید را نشان میدهد و تابع سود هم با وارد کردن قیمت نهاده ها و محصول در این رابطه امکان برآورد سطح بهینه فیزیکی و اقتصادی یک نهاده را فراهم میکند.
تعداد زیاد و پراکندگی و نقص اطلاعات موجود سبب میگردد که نتوان سطح بهینه مصرف کودشیمیایی را برای تمام محصولات کشاورزی در یک تحقیق تعیین کرد. لذا در این تحقیق محصول گندم به عنوان شاخصی از کل محصولات زراعی کشور انخاب شده و سطح بهینه مصرف کود شیمیایی برای این محصول برآورد میگردد. با توجه به اینک گندم بیشترین سطح زیر کشت را نسبت به محصولات دیگر به خود اختصاص داده است و محصولی است که جایگاه فوق العاده و استراتژیکی در بحث امنیت غذایی کشور دارد بنابراین میتواند شاخص بسیار مناسبی برای تعیین وضعیت کلی مصرف کودهای شیمیایی در بخش کشاورزی ایران باشد.
مزیت عمده دیگری که استفاده از محصول گندم برای هدف مورد نظر این تحقیق دارد این است که توابع تولید گندم برای هر دو نوع گندم آبی و دیم و در تمام استانهای کشور قبلاً برآورد گردیده است و نیازی به برآورد مجدد آنها وجود ندارد. هرچند توابع مذکور در سال ۱۳۷۶ برآورد گردیدهاند ولی با توجه به اینکه تغییرات در بخش کشاورزی کند و بطئی میباشد این توابع هنوز قابل استنادند. البته در این تحقیق از آخرین اطلاعات منتشر شده وزارت جهادکشاورزی در مورد سطح مصرف کودهای شیمیایی در استانهای مختلف و قیمت این نهاده استفاده خواهد شد. اطلاعات مزبور مربوط به سالهای زراعی ۷۹-۱۳۷۸، ۸۰-۱۳۷۹ و ۸۱-۱۳۸۰ میباشد که از منبع بانک اطلاعاتی هزینه تولید وزارت جهادکشاورزی استخراج گردیده است.
پس از تعیین سطح بهینه استفاده از نهاده کود شیمیایی در استانهای مختلف کشور میتوان از طریق مقایسه آن با سطح متوسط مصرف کنونی فرضیه مصرف بیش از حد بهینه این نهاده کشاورزی را ثابت نمود. علاوه بر این با استفاده از اطلاعات مذکور میتوان قیمتهایی را برای کود شیمیایی تعیین کرد که منجر به استفاده از سطح بهینه کود شیمیایی گردد. همچنین اثر بازگشت به سطح بهینه بر تولید و سود کشاورز نیز از همین طریق قابل محاسبه خواهد بود.
به طور کلی پایان نامه حاضر شامل ۵ بخش میباشد. پس از بخش اول که مقدمهای برای ورود به مطلب بود در بخش دوم مروری بر منابع و پیشینه تحقیقاتی موضوع در جهان و ایران انجام شده است. بخش سوم مربوط به مواد و روشهاست که در آن روش شناسی تعیین سطح بهینه استفاده از نهاده کود شیمیایی به تفصیل شرح داده شده است. بخش چهارم یافته های تحقیق را به نمایش میگذارد این یافته ها شامل دو قسمت است که قسمت اول آن مربوط به یافته های تحقیق در مورد آثار زیانبار مصرف بی رویه کودهای شیمیایی بر محیط زیست است و قسمت دوم آن نتایج حاصل از مدل تعیین سطح بهینه مصرف کود شیمیایی در مورد محصول گندم را نشان میدهد و سرانجام بخش پنجم این تحقیق شامل نتیجه گیری از یافته های تحقیق و ارائه پیشنهاداتی برای کنترل، مدیریت و اصلاح روشهای ناکارای فعلی در مورد مصرف کود شیمیایی در بخش کشاورزی ایران میباشد.
اگر کود شیمیایی به یکباره از چرخه تولید کشاورزی حذف شود، چه اتفاقی میافتد؟ پاسخ این سؤال میتواند ما را در تصمیم گیری بهتر برای کاهش یا عدم کاهش کودهای شیمیایی به دلیل آثار مخرب زیست محیطیشان راهنمایی کند.
سریعترین و اولین اتفاق یقیناً کاهش عملکرد محصولات کشاورزی خواهد بود و در واقع عملکرد به سطح پایداری که توان حاصلخیزی طبیعی خاک تعیین میکند، میرسد. هرچند تحت آن شرایط جدید سیستم زراعی و اصول مدیریت کشاورزی نیز تغییر خواهند کرد و سعی در کسب بهره وری بالاتری خواهند نمود لیکن کاهش سطح فعلی تولید و عملکرد زراعی اجتناب ناپذیر خواهد بود و تحت چنین شرایطی کشورهای فقیرتر صدمه بیشتری خواهند دید.
Schmitz و Hartmann (1994) یک مدل برای اندازه گیری اثرات حذف مواد شیمیایی (شامل کودهای شیمیایی) از چرخه کشاورزی در آلمان تخمین زدند. طبق محاسبه آنها تنها با نصف کردن کاربرد کودهای نیتروژن دار، در کوتاه مدت، عملکرد زراعی۲۲ درصد افت خواهد نمود و در میان مدت و بلند مدت به ترتیب شاهد کاهش ۲۵ و ۳۰ درصدی عملکرد خواهیم بود. همچنین در میان مدت سود مزرعه ۴۰ درصد و درآمد کل ۱۲ درصد کاهش خواهد یافت. در چنین شرایطی تولید کل غلات در آلمان نیز تا ۱۰ درصد کاهش خواهد یافت که این مسأله سبب فشار بر نیروی کار بخش کشاورزی، کمبود در صنایع غذایی، کاهش صادرات و افزایش واردات و نهایتاً افزایش ۵ درصدی در قیمت جهانی غلات خواهد شد.
هرچند تمام این مسائل نمیتواند توجیهی برای تخریب روزافزون محیط زیست باشد لیکن در بحث توسعه پایدار تمامی این مطالب در نظر گرفته میشود و ترکیبی تعادلی برای تأمین حداقلهای هر بخش جستجو میشود که در بخشهای بعدی مفصلاً بحث خواهد شد. لیکن فعلاً آنچه که از این تحقیقات روشن میشود این است که از دیدگاه اقتصادی حذف کامل یا عمده مصرف کودهای شیمیایی اثرات مخرب اقتصادی در پی خواهد داشت.
نگاهی به مسیر توسعه مصرف کودهای شیمیایی در کشور فرانسه این مسأله را بیشتر روشن خواهد نمود. در فرانسه و در سال ۱۸۵۰ متوسط عملکرد گندم در هر هکتار ۱۰۰۰ کیلوگرم بود که تا سال ۱۹۵۰ با مصرف کل ۱/۱ میلیون تن کودشیمیایی در این کشور متوسط عملکرد به ۱۶۰۰ کیلوگرم در هکتار رسید و تا سال ۱۹۷۳ که مصرف کود شیمیایی به ۸/۵ میلیون تن رسیده بود و از آن مقدار ۸/۱ میلیون تن کودهای نیتروژن دار بود، عملکرد تولید گندم نیز به ۴۵۰۰ کیلوگرم در هکتار رسید و در بین سالهای ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۶ که مصرف کود شیمیایی به ۸/۴ میلیون تن کاهش یافته ولی ترکیب کودهای نیتروژن دار آن به ۴/۳ میلیون تن افزایش یافته بود، عملکرد گندم نیز به ۶۷۷۷۲ کیلوگرم در هکتار رسید.
هرچند تمام این افزایش عملکرد را نمیتوان ناشی از افزایش مصرف کودهای شیمیایی دانست و در این بین ابزارهای مدرن کشاورزی، روشهای بهزراعی، بذرهای اصلاح شده و مواردی از این دست نیز اثری برجسته و مهم داشتهاند لیکن اثر افزایش مصرف کود شیمیایی نیز غیرقابل انکار است.
از سوی دیگر تمامی این موارد سبب بهبود وضع زندگی در فرانسه شدهاند به نحوی که در سال ۱۹۵۰، ۵۰ درصد درآمد خانوارها صرف خرید مواد غذایی میشد ولی در حال حاضر این نسبت به ۲۰ درصد کاهش یافتهاست و فرانسه به دومین کشور صادرکننده محصولات کشاورزی در جهان تبدیل شده است.
در چین سالهای متمادی که تولید برنج با تکیه بر حاصلخیزی طبیعی خاک بود، عملکرد آن در محدوده ۷۰۰ کیلوگرم در هکتار بافی مانده بود ولی طی ۴۰ تا ۵۰ سال اخیر در پی ترکیب استفاده از ارقام اصلاح شده و کودهای شیمیایی در مزارع برنج، متوسط عملکرد مرتباً افزایش یافت به نحوی که در سال ۱۹۹۶ به ۵۹۵۸ کیلوگرم در هکتار رسید.
Rao و Srivastava (1998) معتقدند که کودهای شیمیایی نقش بزرگی در کشاورزی هند داشته است. مصرف کودهای شیمیایی از ۱۳/۰ میلیون تن در سال ۵۶-۱۹۵۵، طی چهار دهه به ۳/۱۴ میلیون تن در سال ۹۷-۱۹۹۶ رسیده است. در واقع در پی رشد فزاینده تقاضا برای غذا، فیبر، سوخت و خوراک دام، که از نتایج رشد سریع جمعیت بود، مصرف کودهای شیمیایی سالانه افزایش یافته است و نقش آن در تولید که در سال ۱۹۵۰ تنها یک درصد بوده است به ۵۸ درصد در سال ۱۹۹۵رسیده است. این افزایش تلاشی برای رشد تولید محصولات کشاورزی و تأمین غذا برای مردم بوده است و اکنون توجه اصلی به سمت امنیت محیط زیست و پایداری تولید کشاورزی همزمان با حفظ سودآوری مزارع کشاورزی معطوف گشته است (IFA, 2000).
اصولاً، تخمین سهم کودهای شیمیایی در تولید جهانی محصولات کشاورزی به دلیل دخالت دهها عامل دیگر در این فرایند بیولوژیک، کار مشکلی است لیکن تخمینی که توسط IFA در مورد کشورهای در حال توسعه بعد از سال ۱۹۷۰ صورت گرفته است، نشان میدهد که حذف کودهای شیمیایی از فرایند تولید محصولات کشاورزی سبب افت ۴۰ تا ۵۰ درصدی عملکرد خواهد شد. بر اساس برخی از داده های کشور چین نیز ۴۰ تا ۵۰ درصد تولید علوفه و ۴۷ درصد تولید پنبه سهم عامل کودشیمیایی تخمین زده شده است. Smil (1999) نیز در تحقیق خود نشان داده است که ۴۰ درصد پروتئینی که در رژیم غذایی انسان وجود دارد از طریق نیتروژنی که در کودهای شیمیایی وجود دارد، تأمین میشود.
مطالعه Suzuki (1997) در ژاپن نیز نشان میدهد که عملکرد تولید بدون استفاده از کودهای شیمیایی تنها ۴۰ درصد عملکرد در مزارعی است که از کود شیمیایی استفاده مینمایند.
مطالعه Mackenzie و Taureau (1997) در انگلستان نشان میدهد که عملکرد گندم زمستانی در صورت عدم استفاده از کود شیمیایی از ۷ تن در هکتار به ۴ تن در هکتار کاهش مییابد. آنها دریافتند که به ازای هر یک کیلوگرم کود نیتروژن دار اضافه تر در هکتار، ۲۴ کیلوگرم بر تولید گندم اضافه میشود (IFA, 2000).
همچنین بر اساس بررسی تعداد وسیعی از مطالعات در سرتاسر جهان، FAO (1984) معتقد است که به ازای هر یک کیلوگرم کودشیمیایی که شامل هر سه نوع نیتروژن، فسفات و پتاس باشد، حدود ۱۰ کیلوگرم به تولید غلات اضافه میگردد.
Nambiar (1994) نتایج تحقیقات خودش در مورد کشاورزی هند را به صورت جدول زیر خلاصه نموده است (IFA, 2000):
مطالعه ای که توسط زوبری(۱۹۸۹) (:هژبرکیانی، ۱۳۷۶) در مورد بخش کشاورزی پاکستان انجام شده است نیز مؤید این مطلب میباشد. در تحقیق مذکور تابع تولید بخش کشاورزی پاکستان طی سالهای ۱۹۵۶ تا ۱۹۸۶ بر اساس تابع تولید کاب-داگلاس و با استفاده از شاخص دیویژیا برآورد گردیده است. نیروی کار؛ کودشیمیایی و بذر نهاده های به کار رفته در این تحقیق بودند و بر اساس نتایج به دست آمده کود شیمیایی مهمترین منبع رشد تولید کشاورزی در پاکستان تعیین گردیده است.
در قسمتی از مطالعه Desai و Shah (1978) نیز عوامل مؤثر بر رشد بخش کشاورزی و افزایش عملکرد زراعی در هندوستان مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد که سه عامل کود شیمیایی، بذرهای پرمحصول و وضعیت آب و هوا بیشترین تأثیر را بر بر رشد تولید و عملکرد محصولات زراعی هند داشتهاند.
در مطالعه دیگری Jha و (۱۹۹۳) Hojjatiوضعیت استفاده از کود شیمیایی توسط کشاورزان استان شرقی کشور زامبیا را مورد بررسی قرار دادند. مطالعات نشان میدهد در حالیکه قبل از استفاده از کود شیمیایی، کشاورزی در منطقه مذکور کاملاً سنتی و معیشتی بود و هدف اصلی کشاورزان تأمین غذای کافی برای مصرف خودشان بود لیکن با ورود و استفاده از کود شیمیایی، کشاورزی نیز از حالت سنتی خارج و به شکل تجاری درآمده است و اکنون هدف کشاورزان علاوه بر تأمین نیاز غذایی خودشان، تولید اضافه تری برای عرضه به بازار و کسب درآمد نیز هست. این تحول به دلیل نقش کودهای شیمیایی در افزایش راندمان تولید و امکان افزایش سطح زیر کشت رخ داده است.
مطالعه Kanwar (۲۰۰۴)در هندوستان نیز به نوعی نقش کود شیمیایی در افزایش تولید محصولات کشاورزی را نشان میدهد. در مطالعه مذکور، عوامل مؤثر بر سطح عرضه محصولات کشاورزی مورد بررسی قرار گرفت. از نظر محقق ارتقاء سطح تولید و عرضه محصولات کشاورزی راهی برای حمایت از کشاورزان و تأمین درآمد مکفی برای آنان میباشد.
وی اطلاعات مربوط به ۶ محصول را در ۱۶ استان و در طی دوره ۱۹۶۷ تا ۲۰۰۰ را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و بر این اساسی چنین اظهار نمود که چهار عامل کودشیمیایی، آبیاری، بذرهای اصلاح شده و بارندگی بیشترین تأثیر را در رشد عرضه محصولات کشاورزی و سود نسبی بالاتر برای کشاورزان داشتهاند. لذا توصیه مینماید که در راستای استفاده از نهاده های کود شیمیایی، بذر اصلاح شده و آبیاری سیاستهای حمایتی مناسب در نظر گرفته شود.
(۱۹۹۷) Namboodiri نیز در تحقیق خود بر نقش ویژه کود شیمیایی و قیمت آن در بهره وری کشاورزی تأکید نموده است. تجزیه و تحلیل اثر عوامل قیمتی و غیرقیمتی بر سطح بهره وری تولید برنج در هندوستان و طی دوره ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۵ هدف این مقاله بوده است. بر اساس نتایج در کل عوامل غیر قیمتی تأثیر بیشتری بر سطح بهره وری دارند و از میان این عوامل سطح تکنولوژی، برنامه های حمایتی دولت، اندازه مزرعه و بارندگی بیشترین تأثیر را داشته است و از میان عوامل قیمتی هم قیمت کود شیمیایی بیشترین تأثیر را بر سطح بهره وری تولید برنج در مزارع هندوستان دارد.
در مقابل این مطالعات که بر نقش ویژه کودهای شیمیایی در افزایش سطح تولید و عملکرد محصولات زراعی تأکید نمودهاند، مطالعات زیادی هم وجود دارد که نقش مصرف بی رویه کودهی شیمیایی را در تخریب محیط زیست مورد توجه قرار داهاند و به دنبال راهکارهایی برای کنترل این مسأله بودهاند در ادامه به گوشه ای از این تحقیقات اشاره میشود که خود نشان دهنده گستره و اهمیت خطرات زیست محیطی مصرف بی رویه کودهای شیمیایی میباشد.
تحقیق Balu و Baanante (۱۹۹۶)که نقش کود شیمیایی را در امنیت غذایی کشورها مورد بررسی قرار دادند نمونه ای از این موارد است. آنها معتقدند کود شیمیایی در کنار سایر تکنولوژیهای مدرن کشاورزی نقشی بسیار اساسی در انقلاب سبز و تأمین امنیت غذایی در بسیاری از کشورها داشته است. به عنوان نمونه هند و چین را مثال میزنند که در کمتر از ۲۵ سال موفق شدند کمبودهای غذایی خود را رفع کنند. از سوی دیگر استفاده بی رویه از کودهای شیمیایی در کشورهای در حال توسعه به شکل یک بحران درآمده است که محیط زیست را تهدید میکند. نفوذ نیترات در آبهای زیر زمینی، انتشار گازهای گلخانه ای و تجمیع فلزات سنگین در خاکهای کشاورزی از نتایج این مصرف بی رویه بوده است. نویسندگان مقاله مذکور معتقدند هر چند کودهای شیمیایی همچنان نقش اساسی در تأمین امنیت غذایی خواهند داشت ولی باید در کنار این نقش یک مدیریت قوی با استراتژیهای مناسب به دنبال راهی باشد که ضمن تأمین امنیت غذایی و رشد کشاورزی، اصول حفاظتی محیط زیست نیز رعایت گردد.
در تحقیق دیگری، Pagiola, (2004) ، مسأله کاهش روزافزون بهره وری در بخش کشاورزی بنگلادش را مورد بررسی قرار داده است. کشاورزی بنگلادش طی چند دهه اخیر مرتباً به سمت کشاورزی فشرده (Intensive) حرکت نموده است و آنچه که در این بین قابل ملاحظه است، عدم پایداری کشاورزی فشرده و آسیبهای فراوانی است که این روش کشاورزی به محیط زیست وارد میسازد.
به عقیده وی نشانه های زیادی وجود دارد که حاکی از کاهش بهره وری تولید کشاورزی در بنگلادش به دلیل همین آسیبهاست. آنالیز داده های موجود نشان میدهد که علیرغم افزایش مدوام مصرف نهاده های کشاورزی در واحد سطح، سطح تولید در حال کاهش است. همچنین مقایسه مناطق مختلف نشان میدهد در مناطقی که روش کشاورزی فشرده بیشتر رواج دارد، کاهش بهره وری تولید هم چشمگیرتر است.
کشاورزان بنگلادشی هم به این مسأله اذعان دارند و از این که برای حفظ سطح تولیدشان مجبورند مرتباً مصرف کودهای شیمیایی را افزایش دهند شکایت دارند.این مسائل همه به دلیل فرسایش مداوم خاک است و استفاده بیشتر از کودهای شیمیایی سبب ایجاد دور باطلی شده که مجدداً روند فرسایش خاک و کاهش بهره وری را تشدید نموده است.
به عقیده محقق، علت اصلی کاهش بهره وری در بنگلادش عدم تعادل در مصرف کودهای شیمیایی بوده است. چرا که با گسترش کشاورزی فشرده و استفاده از ارقام اصلاح شده که نیاز بیشتری به عناصر مغذی دارند و همچنین برداشتهای مکرری که از خاک کشاورزی صورت میگیرد، سطح مواد غذایی خاک به شدت کاهش یافته است و کودهای مصرفی نمیتواند این نقیصه را جبران کند.
از سوی دیگر استفاده بی رویه از کودهای شیمیایی نیز سبب به خوردن ترکیب و تعادل عناصر خاک و به خصوص نسبت نیتروژن به فسفر و پتاسیم شده است و مجموع این مسائل کاهش بهره وری را تشدید مینمایند.
در تحقیق دیگری Ghosh (2003) چنین بیان میدارد که؛ انقلاب سبز در کشاورزی هند، رشد تولید محصولات کشاورزی و پیشرفت در تأمین امنیت غذایی را برای این کشور به ارمغان آورد. ولی در این بین توجه کافی به پایداری کشاورزی و محیط زیست نشده است و فرسایش و تباه شدن خاکهای کشاورزی ناشی از مصرف بی رویه کودهای شیمیایی، آینده کشاورزی هند را با مخاطره مواجه نموده است.
از سوی دیگر، تأمین کود شیمیایی مورد نیاز کشاورزان هندی تنها از طریق واردات و با صرف یارانه های سنگین کشاورزی میسر گردیده است که این امر بار مالی زیادی را به دوش دولت نهاده است. تحت این شرایط به نظر میرسد آینده کشاورزی هند همراه با کاهش بیشتر حاصلخیزی خاک، آلودگی آبهای زیرزمینی و ناپایداریهای عمده در سیستم فیزیکی کشاورزی باشد.
دولت هند با وقوف به این مسأله اخیراً کوشیده است به منظور جلوگیری از این روند خطرناک، استفاده از کودهای طبیعی نظیر کودهای حیوانی، کمپوست و کود سبز را در میان کشاورزان ترویج دهد. این نوع کودها اثرات مفیدی بر خاک دارند و ارزانتر و راحت تر از کودهای شیمیایی مورد استفاده قرار میگیرند. لذا دولت نه تنها کوشیده است استفاده از کودهای طبیعی را ترویج دهد بلکه سعی نموده است ساختارهای بازاری و تجاری برای این نوع کود ایجاد نماید و بخش خصوصی را در مورد تولید و توزیع آن فعال سازد.
بررسیهای محقق در این مقاله نشان میدهد که تاکنون دولت نتوانسته موفقیت عمده ای در این زمینه به دست آورد. هیچ نشانه ای از رشد تولید و توزیع این کودها در هند وجود ندارد و محدوده های جغرافیایی بسیار کم و معدودی تحت پوشش این برنامه دولت قرار گرفتهاند.
از سوی دیگر تنها چند شرکت خصوصی کوچک که در این زمینه فعالیت میکنند نیز نمیتواند نشانه ای از موفقیت دولت در زمینه خصوصی سازی و گسترش تجاری بازار کودهای طبیعی باشد.
Ghosh (۲۰۰۳) اعتقاد دارد که دولت باید کوشش بیشتری برای ایجاد یک بازار مؤثر وکارا همراه با تولید محصولات جدید و با حمایت بازیگران بخش خصوصی و طراحی سیاستهای مناسب انجام دهد.
Huang (2002) در تحقیق خود مصرف کودهای نیتراته در دو شکل استفاده قبل از کشت و استفاده در هنگام رشد گیاه را مورد بررسی قرار داده است. از نظر محقق استفاده از کودهای نیتراته قبل از کشت باعث صدمه بیشتری به محیط زیست شده و نیترات بیشتری را وارد چرخه های طبیعی مانند آبهای زیر زمینی میکند لذا از نظر زیست محیطی بهتر است که کودهای نیتراته در دوران رشد گیاه به خاک اضافه شوند لیکن از سوی دیگر استفاده از کودهای نیتراته در مرحله رشد گیاه ریسک تولید را افزایش میدهد و ممکن است باعث کاهش سطح تولید شود. لذا محقق اظهار میکند که از طریق یک سیاست بیمه ای مناسب میتوان این ریسک را پوشش داد و از این طریق کشاورزان را ترغیب نمود که در مرحله رشد گیاه از کودهای نیتراته استفاده نمایند تا صدمه کمتری به محیط زیست وارد شود.
Ribaudo و همکاران (۲۰۰۴) نیز فواید جایگزینی کودهای حیوانی با کودهای شیمیایی را در مقاله خود مورد توجه قرار دادهاند. محققین مذکور معتقدند که یکی از راههای لحاظ نمودن مسائل زیست محیطی و رعایت آنها جانشینی بیشتر کودهای حیوانی به جای کودهای شیمیایی است. آنها طی یک مدل برآوردی نشان دادهاند که چگونه استفاده از کود خوک در یک مزرعه ضمن تأمین نیازهای غذایی گیاهان و حفظ محیط زیست، هزینه های کوددهی را نیز تا حد قابل توجهی کاهش میدهد.
Balu و Carlo (۱۹۹۶)نیز در مقاله خود چنین ذکر نمودهاند که کودهای شیمیایی یک نقش اساسی و اصلی در افزایش تولید محصولات کشاورزی و به خصوص غلات داشته و همچنان یکی از ابزارهای اصلی برای تأمین غذای جمعیت رو به رشد جهان میباشد. کودهای شیمیایی مواد مغذی خاک را که بر اثر برداشت محصولات کشاورزی از دست رفته جبران میکند، سبب بهبود عملکرد بذرهای اصلاح شده میگردد و توده زنده ( باکتریها و سایر موجودات زنده خاک) را به خصوص در مناطق گرمسیر، تقویت میکند. از سوی دیگر اثرات مخرب زیست محیطی این نهاده تولید همچنان یک دغدغه اساسی است. لذا محققین مذکور توصیه مینمایند که از طریق پیاده سازی یک محیط سیاستگذاری و اقتصاد کلان ثابت، سیاستهای قیمتی، دسترسی به اعتبارات کشاورزی، دستورالعملهای اجرایی کارا و پایش مداوم محیط زیست میتوان حتی استفاده از کود شیمیایی را در روشی که به محیط زیست هم صدمه نزند، توسعه و رشد داد و این موضوع برای تأمین نیازهای غذایی بشر یک ضرورت است.
از مطالعات دیگر راجع به جایگزینهای کود شیمیایی میتوان به مقاله Weightو Kelly (1999) اشاره نمود. در این مقاله، محقق امکان جایگزینی برخی از مواد طبیعی زائد مانند زائدات کارخانجات مواد غذایی و صنایع معدنی را به جای کودهای شیمیایی بررسی نموده است. محقق معتقد است از آنجا که دسترسی به این گونه مواد محدود است و به راحتی برای هر کشاورزی امکانپذیر نیست، کودهای شیمیایی همچنان به عنوان انتخاب اصلی و عمده خواهد بود و مواد مذکور میتواند به صورت تکمیلی بخشی از نیازهای کودی مزرعه را تأمین کند.
مطالعه Ruben و Lee (2000) نمونه دیگری ازمطالعات است که به دنبال روشهای جدید برای حل مسأله مصرف بی رویه کودهای شیمیایی میباشند. در این مطالعه سبک جدیدی از کشاورزی مورد بررسی قرار گرفته است. نویسندگان مقاله مذکور چنین اظهار میکنند که در جریان انقلای سبز در کشاورزی جهان، کشاورزان از انواع مختلف تکنولوژیهای تولید کشاورزی استفاده نمودند. لیکن با توجه به هزینه های بالای برخی از این نهاده ها مانند کودهای شیمیایی و آفت کشها، امروزه برخی از کشاورزان به سوی روش جدیدی در کشاورزی متمایل شدهاند که اصطلاحاً کشاورزی کم نهاده یا کشاورزی با سطح پایین نهاده های خارج از مزرعه(Low External Inputs Agriculture) نامیده میشود.
در این روش کشاورزان ترجیح میدهند به جای نهاده های خارج از مزرعه که هزینه بالاتری دارند از نهاده های داخل مزرعه که بخشی از تولیدات یا ضایعات مزرعه خودشان میباشد، استفاده کنند. محققین مذکور اعتقاد دارند که این روش یک روش مکمل و نه جایگزین برای روشهای مدرن انقلاب سبز است. و سیاستهای کشاورزی در این مورد باید به گونه ای باشد که امکان وسعت دادن به سطح زیر کشت بر اساس روش مذکور و تأمین نهاده های درون مزرعه ای برای زارعین فراهم گردد تا از این طریق کشاورزان مذکور به یک سطح درآمد پایدار و قابل قبول برسند.
مطالعه Antoniadou و (۲۰۰۲) Wallach نیز یک روش جدید مدیریت مزرعه را در این مورد معرفی میکند. اندازه گیری فیزیکی سطح بهینه کودهای نیتراته مورد نیاز گیاه، موضوع این تحقیق بود. تعیین سطح بهینه نیاز گیاه به نیتروژن یک عامل مهم اقتصادی و زیست محیطی است. پیشرفتهای اخیر علمی این امکان را فراهم نموده است که بتوان میزان نیاز نیتروژن گیاه را با ابزارهای ویژهاندازه گیری نمود.
در تحقیق مذکور با استفاده از یک مدل تصادفی، اطلاعات مربوط به دو حالت استفاده و عدم استفاده از ابزارهای اندازه گیری نیتروژن مورد نیاز گیاه در مزارع گندم جنوب فرانسه مورد مقایسه قرار گرفته است.
نتایج نشان میدهد که استفاده از روش اندازه گیری نیتروژن مورنیاز گیاه اثر معنی داری بر سطح سود مزرعه ندارد ولی در این حالت، به طور معنی داری از کود شیمیایی کمتری استفاده میشود. در واقع از این طریق از مصرف بیش از حد کودهای نیتراته جلوگیری میشود.
مطالعه(۱۹۷۹) Ranade نیز تحقیق دیگری است که نشان میدهد چگونه میتوان حتی با کاهش مصرف کود شیمیایی، سطح تولید را حفظ نمود یا حتی ارتقاء داد. هدف از این تحقیق بررسی اثر برنامه های زراعی نظیر آیش و تناوب بر افزایش سطح عملکرد محصولات کشاورزی نسبت به سایر نهاده بوده است. بر اساس نتایج به دست آمده با به کار گیری یک برنامه زراعی مناسب میتوان بدون تغییر در سطح مصرف کود شیمیایی و آبیاری، عملکرد را تا حد قابل توجهی افزایش داد. لذا ترویج و بهینه سازی روشهای بهزراعی میتواند یکی از راهکارهای کاهش مصرف بی رویه کودهای شیمیایی باشد.
مطالعه Ashokan وChokshi (۱۹۹۶) نیز از روشهای جدید و علمی به عنوان راه حل مشکل مصرف بی رویه کودهای شیمیایی یاد میکند. استفاده از بیوتکنولوژی در کشاورزی موضوعی است که در این مطالعه به آن پرداخته شده است. محققین مذکور چنین اظهار مینمایند که استفاده از روشهای نوین بیوتکنولوژی نوید دهنده افزایش تولید و عملکرد محصولات کشاورزی و بسان یک انقلاب جدید در بخش کشاورزی خواهد بود.
همچنین با استفاده از این علم میتوان خواص حاصلخیزی خاک را از روشهای طبیعی و بدون استفاده از مواد شیمیایی، تقویت نمود و عملاً از این طریق استفاده از کودهای شیمیایی را کاهش داده یا حتی حذف نمود و بدیهی است که چنین حرکتی میتواند در کمک به حفظ محیط زیست بسیار مؤثر باشد.
در تحقیق دیگری Isik و Khanna (۲۰۰۳) مسأله ریسک گریزی کشاورزان را در مقاله خود مورد توجه قرار داده است. از نظر وی کشاورزان در فرایند تولید محصولات خود با دو نااطمینانی ویژه روبرو هستند. از یک سو آنها اطلاعی از وضعیت آب و هوا و میزان بارندگی در سال زراعی پیش رو ندارند و از سوی دیگر اطلاع کاملی از نیاز واقعی خاک مزرعه شان به کودهای شیمیایی نیز ندارند.
عمدتاً کشاورزان رفتارهای ریسک گریزانه دارند و به خصوص کشاورزان خرده پا که زندگیشان وابستگی زیادی به یک حداقل درآمد مزرعه شان دارد نمیتوانند ریسک کنند و لذا در پیش بینی خود بدبینانه ترین حالات را در نظر میگیرند. این موضوع باعث میشود که آنها نیاز عناصر خاک مزرعه را بیش از حد برآورد نمایند و از این رو بیش از مقدار لازم از کودهای شیمیایی استفاده نمایند.
وی معتقد است با توجه به اینکه یکی از دلایل عمده مصرف بی رویه کودهای شیمیایی همین موضوع است و نظر به اینکه این امر سبب صدمات زیادی به محیط زیست میگردد، شایسته است که سیاستگزاران بخش کشاورزی توجه بیشتری به این موضوع نمایند و با پوشش ریسک کشاورزان از طریق سیاستهای بیمه محصولات کشاورزی برای کنترل مصرف بی رویه کودهای شیمیایی تلاش نمایند.
در کنار این موضوعات حجم وسیعی از مطالعات دیگر نیز وجود دارد که جوانب مختلف مسأله مورد نظر را مورد توجه قرار دادند. بحث یارانه های کشاورزی و یارانه کود شیمیایی، کشش تقاضای کود شیمیایی، وضعیت بازار نهاده های کشاورزی و به خصوص کود شیمیایی، آزادسازی تجاری و سازگاری کود شیمیایی به عنوان یک نهاده مدرن کشاورزی در بخش کشاورزی کشورهای کمتر توسعه یافته از جمله مواردی است که در ادامه به گوشه ای از تحقیقات صورت گرفته در این زمینه ها اشاره خواهد شد.
در مطالعه(۱۹۹۴) Goletti اثر استفاده از نهاده های مدرن نظیر انواع کود شیمیایی، آفت کشها و ماشین آلات در بخش کشاورزی مصر بررسی شده است. در بخش کود شیمیایی در سال ۱۹۹۱ یارانه های کود شیمیایی کاهش یافتند و بنابراین مصرف این نهاده کاهش یافت ولی تا سال ۱۹۹۳ مصرف کود شیمیایی به سطوح قبلی خود بازگشت. نشانه های دیگری حاکی از این است که طی این چند سال قیمت محصولات کشاورزی نسبت به نهاده های کود شیمیایی و آفت کش افزایش یافته است و این مسأله سبب بهبود وضعیت درآمدی کشاورزان گردیده است. همچنین سطح تولید و عملکرد نیز در حد قابل توجهی افزایش یافته است. این موارد را میتوان از اثرات مثبت آزادسازی قیمتها و حذف یارانه های کشاورزی دانست.
مطالعه (۱۹۹۳) McCorriston اثر بازار کود شیمیایی را بر رفاه کشاورزان مورد بررسی قرار داده است. تحقیق مذکور اثر انحصار در صنعت تولید کودهای شیمیایی و تولید تراکتور را در وضعیت رفاهی کشاورزان انگلیسی بررسی نموده است بر اساس این تحقیق در وضعیت بازار رقابتی کشاورزان رفاه بیشتری به دست میآورند و چنانچه انحصارات در این دو صنعت از بین برود تا ۳۰ درصد به مازاد رفاهی کشاورزان افزوده میشود.
در مطالعه دیگری McCorriston و (۱۹۹۳) Sheldon وضعیت بازار کودهای شیمیایی را در انگلستان و اتحادیه اروپا برسی کردند. نتایج تحقیق مذکور نشان میدهد که استفاده از سیاست تعرفه ای میتواند رفاه اجتماعی را حداکثر کند و نظام سهمیه بندی بازار موجب تخصیص ناکارا و کاهش سطح رفاه اجتماعی میشود.
Parikh (1990)در مطالعه خود وضعیت جانشینی یا مکملی بین نیروی کار و کود شیمیایی را در کشور بنگلادش مورد بررسی قرار داد و ضمناً کشش تقاضا را برای نهاده کود شیمیایی تخمین زد. نتایج تحقیق مذکور نشان میدهد که دو نهاده نیروی کار و کود شیمیایی جانشین یکدیگرند و کشش تقاضا برای کود شیمیایی بر اساس مدلهای متفاوت بین ۶۶/۰- تا ۹۷/۰- میباشد.
تخمین کشش تقاضای کود شیمیایی در بخش کشاورزی هندوستان در کوتاه مدت و بلند مدت هدف مطالعه Ravindra و Jagdip (۱۹۹۴) بوده است که از انواع مدلهای ایستا و پویا به این منظور استفاده شده است. براساس نتایج انواع مدلهای به کار رفته کشش تقاضای کود شیمیایی در هر دو دوره کوتاه مدت و بلند مدت کوچکتر از یک (بی کشش) بوده است. نتایج این مطالعه با مطالعه مشابه در بنگلادش (مطالعه Parikh, 1990) همخوانی دارد (هر دو مطالعه کشش تقاضای کود شیمیایی را کمتر از یک به دست آوردند).
در مطالعه (۱۹۷۷) Desai سیاستهای قیمت گذاری کود شیمیایی در هندوستان بررسی شده است. نتایج نشان میدهد تعیین قیمت تنها بر اساس وضعیت تقاضا مناسب نیست و قیمتگذاران همزمان باید به وضعیت عرضه و تولید کودهای شیمیایی را نیز در نظر داشته باشند. سیاست فعلی قیمت گذاری کود شیمیایی در هند بر اساس قیمتها و یارانه ها مختلف است که سیستم پیچیده ای را به وجود آورده است و از طرف دیگر برای تأمین کودشیمیایی مورد نیاز برای حفظ رشد مدوام بخش کشاورزی در هند نیاز به سیاستهای مناسبی است. محقق عقیده دارد برخی از سیاستهای غیر قیمتی میتواند مؤثرتر از سیاستهای قیمتی عمل کند.
مسأله سازگاری تکنولوژی کودهای شیمیایی با کشاورزی در اتیوپی موضوعی است که در تحقیق Croppenstedtو همکارانش (۲۰۰۳) به آن پرداخته شده است. بر خلاف بسیاری از کشورهای در حال توسعه، اتیوپی از مصرف کمتر از حد بهینه کود شیمیایی رنج میبرد. کشاورزی هنوز در وضعیت بسیار سنتی است و کشاورزان نمیتوانند از کود شیمیایی استفاده کنند. بر اساس بررسیهای تحقیق مذکور، اعتبار مهمترین مسأله در این مورد است، در واقع کشاورزان پول کافی برای خرید کود شیمیایی موردنیاز را ندارند. بعد از اعتبار، اندازه خانوار و سطح سواد کشاورز دو فاکتور مهمی هستند که بر سطح استفاده از کود شیمیایی اثر میگذارند. محقق عقیده دارد تأمین اعتبارات لازم برای کشاورزان و همچنین سرمایه گذاری در آموزش کشاورزان میتواند مشکل مذکور را بهبود ببخشد. همچنین وی پیشنهاد میکند برای کودهای نیتراته یارانه ای در نظر گرفته شود تا کشاورزان بتوانند از مزایای استفاده از آن سود ببرند و بر سطح درآمدشان بیفزایند.
در تحقیق Deininger و Olinto (۲۰۰۰) دلایل عدم رسیدن به بهره وری مناسب در بخش گشاورزی زامبیا علیرغم تلاشهای صورت گرفته و آزادسازی تجارت در این کشور، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد که دو دلیل اساسی برای عدم کارایی تخصیص منابع و عدم بهره وری در بخش کشاورزی زامبیا وجود دارد، دلیل اول عدم مالکیت کشاورزان بر ابزارآلات و داراییهای ثابت کاریشان میباشد. کشاورزانی که صاحب ابزارآلات کارشان بودهاند در این تحقیق، بهره وری بالاتری داشتهاند. دلیل دوم هم در رابطه با کود شیمیایی میباشد. محققین مذکور دریافتند که بر خلاف فرض اولیه شان، دلیل عدم بهره وری قیمتهای بالای کود شیمیایی نیست بلکه دلیل اصلی دخالتهای دولت و انحصار به وجود آمده در صنایع کود شیمیایی این کشور بوده است. بر اساس این دلایل، محققین توصیه نمودهاند که با توسعه دسترسی کشاورزان به بازار اعتبار و کود شیمیایی میتوان بهره وری را افزایش داد.
در مطالعه دیگری (۲۰۰۰) Graybealسعی نموده تا اثر زمان و مکان را بر اثربخشی کود نیتراته در فرایند کشت ذرت نشان دهد. وی تعدادی مزرعه نمونه را در زمانها و مکانهای مختلف ایالت کارولینای شمالی آمریکا در نظر گرفته و مقدار تولید نهایی نهاده کود شیمیایی را برای سطح ۱۶۸ کیلگرم کود در هکتار در همه آنها بررسی نموده است. نتایج نشان میدهد که تولید نهایی در زمانها و مکانهای متفاوت، یکسان نیستند.
Gupta (1989) در تحقیق خود جایگاه یارانه های کشاورزی را در بخش مالیه عمومی کشور هندوستان مورد بررسی قرار داده است. براساس بررسی مذکور، تنها سه مورد از یارانه های کشاورزی که شامل یارانه های کود شیمیایی دولت مرکزی، یارانه الکتریسته و یارانه آبیاری میباشد به تنهایی معادل یک چهارم کسری بودجه دولت هند میباشد و اگر سایر یارانه های کشاورزی نظیر یارانه های اعتباری، یارانه های بیمه ای و یارانه های کود شیمیایی دولتهای ایالتی را نیز به این ارقام اضافه کنیم نسبت مذکور از این هم بیشتر میشود.
هر چند این یارانه ها برای تولید بیشتر و امنیت غذایی در کشور هند به کشاورزان پرداخت میشود ولی در بسیاری از موارد، سیستم مذکور سبب استفاده بی رویه از نهاده ها، افزایش هزینه های تولید و صدمه به محیط زیست گردیده است.
همچنین موقعیت دلالانی که کارشان اجاره دادن نهاده های کشاورزی به کشاورزان فقیر است را تقویت نموده و اکنون آنها سهم بیشتری از تولید کشاورز فقیر را طلب میکنند.
در بعد کلان هم افزایش نرخهای بهره، تورم مداوم، کاهش رشد اقتصادی و افزایش بدهیهای خارجی از اثرات کسر بودجه ای است که پیامد پرداخت یارانه های سنگین به بخش کشاورزی بوده است. لذا نویسنده مذکور اعتقاد دارد که دولت باید برنامه های مناسبی برای آزاد سازی و کاهش یارانه های کشاورزی طراحی کند.
هدف از تحقیقGoletti و (۱۹۹۵) Alfano برسی تأثیرات و شرایط اصلاحات بازار نهاده های کشاورزی بوده است. اصلاحاتی نظیر آزادسازی، حذف یارانه ها، خصوصی سازی و عدم دخالت متمرکز دولت در بخش کشاورزی مواردی است که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است.
آنها در این مقاله بازار نهاده های کود شیمیای، بذر، ماشین آلات کشاورزی، آفت کشها و داروهای دامی را مورد بررسی قرار دادند و نتایج بررسی خود را در قالب ۶ اصل زیر ارائه نمودند:
۱- زیرساختهای بازار یک عامل مهم در سازگار شدن تکنولوژیهای مدرن زراعی در بخش کشاورزی است.
۲- توسعه بازار و تقویت بخش خصوصی بدون وجود زیرساختهای کافی در بازار موفق نخواهد بود.
۳- تا زمانی که یک فضای مناسب و مطلوب مقرراتی و نظارتی در بازار فراهم نشود، اصلاحات در بازار موفق نخواهد بود.
۴- موفقیت اصلاحات در بازار نهاده های کشاورزی تا حد زیادی وابسته به نوع سیاستهای کشاورزی است که توسط دولت اتخاذ میشود.
۵- حضور بخش خصوصی در بازار تا حد زیادی به قابل اعتماد بودن و ثبات داشتن سیاستهای دولت در بحث اصلاح بازار دارد.
۶- مطالعات گوناگون نشان میدهد در جریان اصلاحات بازار معمولاًً کشاورزان خرده پا بیشترین صدمه را میبینند و لازم تمهیداتی برای حمایت از آنها اندیشیده شود.
مالیاتهای زیست محیطی مسأله ایست که در مقاله Morgenstern (۱۹۹۵) به آن پرداخته شده است. بررسی های محقق نشان میدهد که مالیاتهای مستقیم زیست محیطی که بر اساس مقدار زیانی که یک تولید کننده به محیط زیست وارد میکند، محاسبه و دریافت میشود، در حال حاضر رواج کمتری دارد و معمولاً از این روش استفاده نمیشود. لیکن مالیات غیر مستقیم که بر تولیدات آلاینده محیط زیست وضع میشود رواج بیشتری دارد و به خصوص در کشورهای عضو OECD طی سالهای اخیر این مرتباً افزایش یافته است.
در مورد کود شیمیایی نیز، بررسی ها نشان میدهد که مالیاتهای زیست محیطی به صورت غیر مستقیم وضع میشود و در واقع دولتها مالیات این محصول را از صنعت تولید کننده آن اخذ میکنند و تولید کننده نیز با افزایش قیمت محصول تولیدیش که همان کود شیمیایی است، بخشی از این مالیات را به مصرف کننده که همان کشاورز میباشد، منتقل میسازد. به این ترتیب هزینه مصرف کود شیمیایی برای کشاورز افزایش یافته و به تبع آن باعث کاهش مصرف کود شیمیایی خواهد شد.
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .
ارسال نظر