عنوان :
تعداد صفحات : ۵۰
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
در تربیت، تنبیه به میزانی است که نوجوان را به خطای خود آگاه و راه آینده او را روشن کند امری ضروری است. ولی زیادهروی در معنی و توجیه تنبیه به نفع خود و متوسل شدن به کتک آن هم متناسب با میزان جرم خود دانشآموز غلط است.
بر اساس تحقیقات روانشناسان اجتماعی، اطفالی که در دوره کودکی محبت نبینند در بزرگی خشن، ناهموار و عقدهای بار میآیند. منشاء بسیاری از شرارتها و جنایتهای کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان کمبود محبت است. بسیاری از خودکشیها و ناکامیها حتی برای بزرگسالان به مناسبت احساس عدم محبت توسط فرد یا افراد معین است. منشاء بسیاری از فرارهای کودکان از خانواده با همه عواقب نابهنجارش بدان علت است که خود را در خانواده تنها میبیند. کسی با آنها در تماس عاطفی نیست؛ به آنها مهر نمیورزد یا به آنها ابراز علاقه نمیکند و یا خواستههایشان را مورد توجه قرار نمیدهد.
در مدرسه نیز باید دانشآموزان به معلمان و معلمان به دانشآموزان علاقه داشته باشند و هر دو به یکدیگر تاثیر بگذارند. این رابطه نه میتواند رابطه عشق باشد و نه میتواند رابطه تسلط باشد. زیرا عاشق، شخصیت خود را در معشوق گم میکند و فرد مسلط، شخصیت دیگر را منکوب شخصیت خود میسازد. این رابطه مستلزم اشتراک و تصرف متساوی معلم و دانشآموز است.
پس میتوان از مطالب گفته شده نتیجه گرفت که رفتار معلم و دانشآموز باید طوری باشد که نه تنها معلم دانشآموز را تعلیم میدهد، بلکه دانشآموز نیز معلم را دگرگون کند. پس بر اثر زوال اصل تسلط معلم بر دانشآموز، رابطه رفاقتآمیز زمینه آموزش و پرورش شده و مدرسه که سابقاً محلی برای تعلیم بوده، به صورت موسسهای تربیتی در میآید.
معلم باید شاگردان خود را درک کند و آنها را درست بشناسد. این نکته در تنظیم مدارس و وضع برنامه و رفتار شاگردان و روشهای تعلیم و تربیت و در هر جهتی از جهات مربوطه به مدرسه، اثر فراوانی دارد.
معلمانی که شاگردان خود را درک میکنند، آنها خواهند دانست که رفتار شاگرد تحت تاثیر گروهی از عوامل مختلف است. میفهمند که هر شاگردی در شخصیت خود، منحصر و جدای از دیگران است. و در تعلیم و تربیت آنها امتیازات فردیشان را در نظر میگیرد.
معلم باید همواره در حال پیشرفت و رشد فکری خود باشد و تحولات لازم در معارف و معلومات او صورت گیرد. به این معنی که لحظه به لحظه، در حال تکمیل و تجدید معارف خود باشد و با پیشرفتهای روانشناسی و تعلیم و تربیت و تحول زمان و اوضاع اجتماعی، همگامی نماید.
خانواده و جامعه و مدرسه در تسریع یا بازداشت رشد عاطفی و اجتماعی نوجوان، نقش و مسوولیت غیرقابل انکاری را برعهده دارند.
نوجوان در تعادل با والدین و نهادهای اجتماعی، امیدواری، صداقت و حمایت را فرا میگیرد و یا آن که به تعارض با دیگران بر میخیزد و ان رفتار را به دیگر افراد جامعه و دوستان خود تعمیم میدهد. لذا والدین و مربیان محترم باید با خصوصیات و مسائل و مشکلات نوجوانان در دوره نوجوانی و نیز با نحوه برخورد صحیح با آنها آشنا شوند.
واژه های کلیدی: تعلیم و تربیت، معلم، خانواده، تنبیه بدنی
مقدمه ۰
چکیده تحقیق ۵
رهنمودها و سفارشات دینی ۹
لزوم شناخت تفاوتهای فردی و جلوگیری از آموزشهای غلط ۱۴
ناسازگاریها و انگیزههای آن در خانه و مدرسه ۱۹
نبود اتاقهای مشاوره و مشاور ۲۴
اثرات سوء تنبیه بدنی و علل بکارگیری تنبیه ۳۱
نتیجهگیری ۳۸
پیشنهاداتی در امر تربیت ۴۱
زیرنویسهای این تحقیق ۴۴
فهرست منابع و ماخذ ۴۵
۱- قرآن کریم
۲- نهجالبلاغه
۳- تعلیم و تربیت از دیدگاه شهید ثانی و امام خمینی، نوشته احمد فهری، تهران ۱۳۶۲، (بخش عمده این کتاب خلاصه کتاب منیه المرید است)./
۴- روانشناسی تربیتی، مولف دکتر محمدپارسا، ناشر موسسه انتشارات بعثت، چاپ دوم، زمستان ۱۳۷۱٫
۵- مجموعه بحثها در زمینه خانواده و تربیت کودک، مولف دکتر علی قائمی امیری، مرکز انتشارات دار التبلیغ اسلامی، شهریور ۱۳۵۵٫
۶- تعلیم و تربیت اسلامی (مبانی و روشها)، تدوین محسن شکوهی یکتا، کتاب مراکز تربیت معلم، کد ۱۰۰۰، چاپ ۱۳۶۷٫
۷- اسلام و تعلیم و تربیت (بخش دوم: تعلیم)، مولف دکتر سید محمدباقر حجتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
۸- تربیت در نهج البلاغه، مولف دفتر نشر امام (ع)، ناشر اداره کل امور فرهنگی و هنری، معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش .
۹- نشریات آموزشی، تربیتی پیوند، انجمن اولیا و مربیان جمهوری اسلامی ایران، سالهای (۱۳۷۲، ۱۳۷۳)
۱۰- روانشناسی معلم مبتنی بر تیپ شناسی پروفسور کریستیان کازل مان، نگارش دکتر سیمین مصطفوی رجالی، چاپ دوم مهرماه ۱۳۴۸
۱۱- روانشناسی کودکی و نوجوانی، مولف محمدعلی احمدوند، از انتشارات آزمایش متون درسی (دانشگاه پیام نور)
۱۲- ادبیات کودکان، نوشته دکتر علیاکبر شعارینژاد، انتشارات موسسه اطلاعات، چاپ ۱۳۶۴٫
۱۳- اصول و فنون مشاوره و راهنمایی در آموزش و پرورش، تالیف احمد صافی، از سری کتب درسی مراکز تربیت معلم.
۱۴- بچهها را چگونه تربیت کنیم؟ مولف حسین کاظم زاده ایرانشهر، از انتشارات شرکت نسبی حاج محمد حسین اقبال و شرکاء، تهران ۱۳۳۸٫
«… یکی از نهادهای مهم اجتماعی، نهادآموزش و پرورش است که مسئولیت مهمی را در تربیت کودکان، نوجوانان، جوانان بر عهده دارد.
امروزه آموزش و پرورش بیشتر به شکل رسمی و شهری و سازمان یافته در سطحی گسترده جریان داشته و ارتباطی تنگاتنگ با رشد اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، توسعه علمی، صنعتی و اقتصادی دارد. نگاه گسترده به نقش آموزش و پرورش به عنوان عاملی موثر در فعلیت بخشیدن به امکانات بالقوه و ذاتی افراد، انتقال اندوخته تجارب گذشتگان،ارائه ارزشهای مطلوب، افزایش معلومات و ایجاد مهارتهای لازم در اجزاء برای زندگی و بالاخره تسهیل سیر حرکت وجودی آدمی به سوی کمال و قرب الیالله، اهمیت امروزه این نهاد اجتماعی را بیش از پیش نشان میدهد.
و کل نظام آموزش و پرورش، در حقیقت نظامی است تربیتی که امروزه روی فرد انسانی پیاده میشود و این انسان با صفات و ویژگیهای متعدد و متنوعی که دارد، موجودی بسیار پیچیده و استثنایی است که تربیت و هدایت وی بدون شناخت دقیق این صفات به درستی و آسانی مقدور نخواهد بود.
شناخت، تنها از راه مطالعه چند کتاب با چند مورد خاص پیدا نمیشود، بلکه به ممارست و عمل نیاز دارد. و تربیت (آموزش و پرورش) با کوشش برای تغییر رفتار فرد، هنگامی و در صورتی موفقیتآمیز خواهد بود که مربی، اعم از مادر و پدر و معلم موضوع تربیت را درک کند و او را انسانی بارآورد که لازمه یک جامعه ایدهآل باشد.
انسان شدن یا به خصایص انسانیت دست یافتن و آراسته شدن جز از راه «تربیت سالم» امکان ندارد. تربیتی که به کلیت رفتار انسان توجه دارد و بهرهمندی از زندگی سالم را هدف عمده خود تلقی میکند. تربیتی که امروز انسان را فدای آینده نمیکند بدون این که از آینده او ارزش حیاتی آن غافل باشد.
البته نباید از نظر دور داشت که نهاد آموزش و پرورش از نظر تربیتی پس از خانواده قرار دارد. همچنان که از دیدگاههای متفاوت و مستند علوم زیستی- تربیتی از جمله روانشناسی، تربیت اولیه کودک و خودآدمی در محیط خانواده پایهریزی میشود که بعد از آن طبعاً وارد خانه دوم یعنی مدرسه شده و بعد به اجتماعی بزرگتر از هر دو اجتماع قبلی به نام جامعه قدم میگذارد.
پس خانواده به عنوان نخستین گروه راهنمایی – تربیتی، با دوامترین عاملی است که در رشد شخصیت تاثیر میگذارد. تاثیر خانواده بخصوص در شیئی اولیه کودک نقشپذیری بیشتری دارد و از اهمیت بیشتری برخوردار است. کودک در محیط خانوادگی خود و به وسیله آن با زندگی جمعی و فرهنگی جامعه خود آشنا میشود.
به طور کلی، فرهنگ و ماهیت زندگی خانواده، روابط والدین با یکدیگر و با فرزندان، سن و روابط فرزندان با یکدیگر موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده، افکار و عقاید و آداب و رسوم متداول در خانواده، در رشد و تکامل روانی و شخصیت فرد موثرند. در این اثنا و در همان هنگام که احتمالاً فکر میکنیم خانوادهها مطمئنترین مکان برای تربیت سالم هستند؛ از همین مکان امن و مطمئن فرزندانی بیرون میآیند که هر چند وارد مدرسه میشوند و تحت تربیتی اصولیتر قرار میگیرند ولی اندرون تاریکی از بار غم و اندوه و مشکلات با خود به محیط مدرسه میآورند که اگر خوب جهت داده نشوند احتمالاً خسارت جبران ناپذیری را به پیکره خود، مدرسه و در نهایت یک نظام تربیتی تدوین شده وارد سازند. مشکلاتی که حاصل دیدهها و شنیدههای خود دانشآموز از اعمال و رفتار والدین خود میباشد و او تا مرحله ورود به فضای دیگری غیر از خانه آنها را لمس کرده و تحت تاثیر نقاط منحنی آن مسائل قرار گرفته است.
به طول کلی، طبقهبندی مشکلات نوجوانان- از بدو ورود به دوره راهنمایی تحصیلی تا اواسط دوره آموزش متوسطه- بر حسب اهمیت و فراوانی عبارتند از:
روابط خانوادگی، مشکلات مادی، مشکلات مدرسهای، معلمان، روابط با جنس موافق و مخالف، چگونگی گذراندن اوقات فراغت، مشکلات سازشی و غیره که عواملی از جمله: ترس، نگرانی، کم رویی، خشم، حسادت، احساس حقارت، اضطراب، ناکامی، تعارض و … را سبب شده که پیامدهای حاصل از این مشکلات و عوامل به عنوان بخش عمدهای از معضلات، مدارس ما را درگیر مسائل پیچیده رفتاری و تربیتی میکند …
در حالی که یک نظام تربیتی سالم معتقد است که انسان وقتی میتواند از سعادت واقعی هر دو جهان برخوردار شود که دست و دل و مغز او هماهنگ تربیت یابند و او از بدن سالم، عاطفه سالم و فکر سالم بهرهمند گردد.
مولانا میفرماید:
هر کسی از ظن خود شد یارمن |
وز درون من نجست اسرار من |
علاوه بر شناخت هر یک از دانشآموزان، آگاهی به عواملی که رفتار آنان را نیز برانگیخته است ضروری مینماید. و لزوم دستیابی به این آگاهی، پرداختن به درون و اسرار ناگفته خود دانشآموز است که وظیفهای است بس خطیر و حساس که توجه مربیان ومسئولین تربیتی مدرسه را میطلبد.
زیرا با نفوذترین و محبوبترین فردی که میتواند در این مرحله حساس (تربیت) به فراگیر کمک کند، معلم است، به همین جهت دانشآموزان، معلم را به عنوان یک الگو میپذیرند و از رفتار و گفتار و اخلاق خوب و بد او سرمشق میگیرند و خود را با وی همسان میسازند. دانشآموزان همه اعمال و رفتار معلمان و مدیر و حتی خدمتگزار مدرسه را زیر نظر دارند و از طرز برخورد معلمان با مدیر مدرسه، معلمان با یکدیگر، معلمان با دانشآموزان، درس میگیرند و از اخلاق و رفتار معلم، از طرز اداره کلاس، رعایت عدل و انصاف در نمره دادن، از وقت شناسی و رعایت نظم، از دلسوزی و مهربانی از خوشرویی و فروتنی، از دینداری و التزام به ضوابط شرعی، از اخلاق خوش و با ادبی، از خیرخواهی و نوع دوستی معلم نکتهها میآموزند. همچنین از اخلاق و رفتار و کردار بد معلمان متاثر میشوند و خود را با آنان همسان میسازند.
کوتاه سخن این که شغل معلمی حساسترین و پر مسئولیت ترین شغلهاست.
«لان یهدی الله بک رجلاً و اجراً خیر لک من الدنیا و مافیها» (۱)
بدین ترتیب روشن میشود که اصلاح جامعه باید بعد از اصلاح خانواده و بعد از آن اصطلاح مدرسه، بوسیله پرورش و به کار گرفتن معلمان خوب و شایسته انجام بگیرد. که مراکز تربیت معلم و دانشکدههای تربیت مدرس و دبیر در این رابطه مسئوولیت بزرگی را بر عهده دارند.
انتظار میرود ارباب فضل و ادب، مربیان محترم پرورشی، گروههای مشاوره و راهنمایی، بالاخص مدیران مجرب آموزشگاهها در این ارتباط اهتمامی بسزا نموده و متوجه باشند که هر فرد دانشآموز که از زیر دست معلمان خارج میشود، مستقیماً یافتههای خود را در اجتماعی به مرحله اجرا خواهند گذارد که معلمان نیز در آن زندگی میکنیم. امید که این مقدمه کوتاه قطرهای باشد از دریای بیکران و پر تلاطم تعلیم و تربیت اصولی و جهتدار.
مسائل دینی و مذهبی و احکام الهی و در راس آنها رهبران ما، همان معصومان و امامان، پیوسته راهگشای انسانها در مسیر زندگی و آینده بودهاند.
تعمق در رهنمودهای معصومین همواره ما را به صراطی هدایت کرده است که نتیجه آن سعادت این دنیا و آرامش روح روان ماست در آخرت.
در کنار این احکام دینی و سفارشات مذهبی، مکاتب مختلف بشری نیز در دیدگاههایی علمی و اجتماعی به نوعی خدمتی شایان به جامعه انسانها انجام میدهند.
یکی از مهمترین این مسائل که در دین اسلام و در مکاتب فلسفی و تربیتی بهای بیشتری به آن داده شده، تعلیم و تربیت نوع بشر است. بعضی از مهمترین هدفهای تربیتی در اسلام از همان آغاز عبارت بوده است از:
۱- آشنایی با مبانی توحید، ایمان به خدا و بیزاری از شرک و بتپرستی.
۲- پرورش افراد مسئوول و متعهد در برابر نظام فکری و اجتماعی موجود .
۳- آشنایی با احکام قرآن و اسلام و تعهد به آنها.
۴- فرا گرفتن علم و به کار بستن موازین عقلی و تفکر منطقی.
۵- تربیت بر اساس تغییر وتحول(که صراحتاً در قرآن کریم به آن اشاره شده است.)(۲)
۶- پرورش روح تقوا، عدالت و عمل صالح.
البته دین مبین اسلام در کنار این اهداف تربیتی و صدها مسائل دیگر خبر از پاداش و کیفر را نیز میدهد که ما از آن دو به عنوان دو اصل تشویق و تنبیه نام میبریم.
اصل تشویق و تنبیه به عنوان امری مسلم در تربیت اسلامی شناخته و پذیرفته شده است. همچنین در تربیت اسلامی، افراد در شرایط نامساوی با نتایج متفاوت مواجه هستند. حضرت علی (ع) در سفارش خود به فرمانروای مصر (مالک اشتر) چنین میفرماید:
«مبادا نیکوکار و بدکار پیش تو یکسان باشند؛ زیرا چنین روشی نیکوکار را از کار نیک دور ساخته و بدکردار را به کار بد سوق میدهد.» (۳)
همه مربیان از قدیم و جدید در دیدگاههای متفاوت برخی از جنبهها را که مرتبط با امر تربیت است، برشمرده و اجرای آن را از معلم انتظار داشتهاند. شهید ثانی میگوید: «باید شاگرد با چشم پدر حقیقی به معلم خود بنگرد».
و در جای دیگر با از حول ایشان به استناد منیه المرید شهید ثانی:
«و لاسکّ انّ المتعلّم افضل الاخوان بل الاولاد … فانّ العلم قرب روحانّی و هو اجلّ من الجسمانی.
بدون تردید، شاگرد برترین دوست بلکه اولاد و فرزندان انسان است، چون علم و دانش قرب و پیوندی روحانی را به ثمر میرساند و قهراً از پیوند و ارتباط جسدانی والاتر است.»
و از نظر غزالی؛ وظیفه نخستین معلم، مهر و محبت به شاگردان است و باید معلم شاگرد را به منزله فرزند خود تلقی نماید.
پس کسی که میخواهد عهدهدار منصب تعلیم گردد، باید قبلاً مراتب صلاحیت و شایستگی خویش را برای احراز چنین مقامی فراهم آورده و باید این شایستگی در تمام مظاهر وجود او پدیدار باشد، یعنی سیما و چهره و طرز سخن گفتن و گفتارش نمایانگر اهلیت و شایستگی او برای احراز مقام تعلیم بوده، اساتید صالح نیز صلاحیت او را تایید و گواهی کنند.
لذا معلمان نمیتوانند تنها با توسل به گفتار، شاگردان خود را به رفتار نیک رهنمون گردانند، مگر آن که با رفتار و عمل، گفتار خود را تایید کنند. همچنان که امام صادق (ع) نیز میفرماید:
«کونوا دعاه الناس باعمالکم و لاتکونوا دعاه بالسنتکم»
(مردم را با رفتار خود به حق رهبری کنید، نه بازبان خویش.)
امیرالمومنین علیه السلام میفرماید: «هر کس خودش را منصب پیشوایی و رهبری مردم قرار داد لازم است قبل از تعلیم دیگران نفس خودش را اصلاح کند و باید تادیب و تربیت او بوسیله رفتارش، قبل از تادیب با زبانش باشد. کسی که معلم و تادیب کننده نفس خویش باشد شایستهتر به احترام است از معلم و تادیب کننده دیگران» (۴)
و این تادیب و تربیت باید به دور از خشم و تندی باشد. چون با خشونت و سخت دلی نمیتوان نتیجه مطلوب به دست آورد. چنانکه قرآن کریم میفرماید:
«و لو کنت فظاً غلیظ القلب لا نفضوا من حولک»
(اگر درشتخوی و سختدل میبودی، مردم از پیرامون تو میپراکندند. (۵)
در روش پرورش اخلاقی کودک و نوجوان از نظر تعالیم اسلامی، محبت و ترحم و مهر به کودک و نوجوان و مدارای با آنها به عنوان سازندهترین و موثرترین عامل تربیتی معرفی شده است.
رسوال اکرم (ص) قولاً و عملاً در طی احادیثی که از ایشان نقل شده و در کتب معتبر ما نیز من جمله حتی در کتب درسی مدارس به صورت داستان آمده است به اهمیت این عامل عاطفی اشاره فرمودهاند؛ آنجا که میفرماید: «احبّوا الصّبیان و ارحموهم …»
ولی در صورتی که معلم، رفتاری برخلاف فضیلت را در شاگرد مشاهده کند باید دستور پیامبر اسلام (ص) را به یاد آورد که فرمود: «نسبت به کسی که او را تعلیم میدهید و همچنین نسبت به کسی که از او علم و ادب را میآموزید، نرم و ملایم و مهربان باشید.»
با توجه به پندآموزی و تربیت پذیری انسان، امام علی (ع) سفارش میکند که در تربیت کودک و نفس و تربیت افراد جامعه باید شتاب نمود و تربیت را بر هر کار دیگری مقدم داشت. زیرا ممکن است آداب و روشهای زشت و ناروا دلهای پاک را آلوده سازد و تربیت و سازندگی را ناممکن.
خواجه عبدالله انصاری نیز طی یک بیان فلسفی، شاگرد و همه کیفیات روحی و رفتار او را اثر مستقیم شخصیت معلم میداند و علت آن را چنین یاد میکند:
«و نفس انسان در تقلید از کسی که او را نسبت به خود، اعلی و اکمل میشمارد حریض و مولع است. همچنان که فرزند در تقلید از پدر و مادر، و شاگرد در تقلید از معلم حریص و بی اختیار است.»
در قولی دیگر، (۶) افلاطون گفته است:
«ای گروه معلمین، وصایا و سفارشهای مرا درک کنید. روش شما با شاگردان روشی مستقیم و معتدل باشد. افراط و تفریط را به کار ندارید و به خدایی که ادب و آیین و دانش را آفرید، شما را سوگند میدهم که از حدود خود تجاوز ننمایید؛ عادات خویش را بشناسید و مقام خود را حفظ کنید و برای شاگردان همچنان آیینهای روشن باشید، تا آنها را مانند خود بار آورید. و آنها را از هر گونه زشتیها و تمایلات نکوهیده و اشتباهات باز دارید، و باعث عادات و خویهای بد در شاگردان نباشید تا جرات و جسارت آنها نسبت به شما زیاد نشود. و سخنی که آنان را منزجر سازد و به زبان نیاورد.
هرگز به خاطر خشم، در صدد تنبیه و تادیب شاگردان بر نیایید و نسبت به آنها به اندازه تواناییشان دروس را القا نمایید و دلهای آنان را با اصرار و تکلیفهای فوقالطاقه، سست و بیجان نسازید.»
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .