تحقیق اثرات و عوامل مؤثر بر طلاق

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

 عنوان :

تحقیق اثرات و عوامل مؤثر بر طلاق

تعداد صفحات :۸۲

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

 چکیده

هدف کلّی این پژوهش بررسی عوامل اجتماعی و اقتصادی موثّر بر طلاق در شهرستان نیشابور است. طلاق بریدن پیوند مقدّسی است که همراه با هزاران امید و آرزو شکل گرفته است. طلاق نشان عدم دقّت در انتخاب و یا سقوط اخلاقی یکی از طرفین اصلی زندگی خانوادگی و گاه مرگ ارزشهاست در کانون همسری است.  از آنجایی که یکی از آفات زندگی اجتماعی و نظام خانواده مشکل طلاق است به همین منظور مسأله ی طلاق و شناخت عوامل موثر بر آن باعث خواهد شد که عوامل اصلی را شناخته و بتوان راه حل و پیشنهاداتی در این زمینه ارائه داد تا در رفع این بلای شوم که در رأس آن فرزندان را تحت تأثیر قرار می دهد و موجب لطمات روحی و روانی بر آنها می شود و آثار و نتایج وخیمی را وجود دارد رفع کرد.

طلاق در بسیاری از موارد ضروری است و زوجین ناگزیر به قبول این امر هستند. ولی در اغلب موارد جداییها در نتیجه ی توقّعات بیجای احساسی، اقتصادی و عاطفی زوجین از دیگر، سوءِ ظن و بدبینی بی مورد، نداشتن صبر و گذشت در زندگی، حسادت بیش از حد زن و شوهر، پرخاشگری و تند خویی زن یا مرد و غرور و خودخواهی بی مورد صورت می گیرد. بدیهی است درگیریهای خانوادگی و مشاجره های پدر و مادر در حضور فرزندان تأثیرات روحی شدیدی بر کودکان و نوجوانان ناظر بر صحنه می گذارد و در رفتارهای پرخاشگرانه کودکان و نوجوانان اثر مزمن بر جای خواهد گذاشت.

 روش مورد استفاده در این تحقیق روش نمونه گیری تصادفی ساده است و حجم نمونه مورد نظر در این تحقیق ۶۰ نفر می باشد.نتایج نشان می دهد سطح تحصیلات و سن در امر طلاق تأثیر بسزایی دارد که چنانچه تحصیلات و سن فرد مورد نظر کم باشد، حتماً ازدواج بعد از مدّتی منجر به طلاق خواهد شد ولیکن چنانچه فرد به سن قانونی اعلام شده از طرف مراجع قانونی رسیده باشد و از لحاظ سواد و تحصیلات در سطح متوسط یا بالاتر باشد امکان طلاق به طرز چشمگیری کم می شود. در مورد محل تولد و تعداد فرزند رابطه ای نزدیک وجود دارد که در روستا زندگی می کند. با توجه به فرهنگ روستا و نیاز نیروی کار در روستا طبیعتاً تعداد فرزندان آمار بیشتری به خود اختصاص می دهد ولی در شهر به دلیل شهرنشینی و پاره ای مشکلات اقتصادی و سکونتی این آمار به چشمگیری پایین می آید و کمی فرزند در شهر این امکان را متأسفانه به شهری ها می دهد که خیلی ساده تر و زودتر به طلاق تن بدهند و با توجه به آمار طلاق در روستا کمتر (۱۵%) و در شهر بیشتر (۴۸%) می باشد. رابطه ی خانوادگی با نحوه ی آشناشدن زوجین ارتباط تنگاتنگی دارد. لذا در این مورد بایستی جوانان ما به سادگی از این مسئله نگذرند و فقط به مسائل ابتدایی اکتفا نمایند. با ایجاد رابطه ی خانوادگی با زوج مورد نظر رفت و آمدها می توان تصمیم درست و عاقلانه ای گرفت که پس از ازدواج دچار بحران نگردید. در مورد میزان درآمد با وضعیت مسکونی زوجین که این هم بی ارتباط به هم نیست و شاید مهمترین مسأله در امر طلاق باشد که بسیار خانواده هایی به خاطر نداشتن منزل مسکونی و کمبود بودجه ی مالی دچار بحران شده و نهایتاً منجر به طلاق شده اند. ضمناً میزان درآمد با شغل همسر ارتباط دارد که اگر چنانچه زوجین شاغل باشند هرچند اجاره نشین باشند باز هم مشکلات کمتری دارند نسبت به کسی که فقط مرد خانواده شاغل است و زن خانه دار.

در جامعه ی ما آمار طلاق روز به روز افزایش می یابد. ایران از نظر آمار طلاق مقام چهارم را در سطح جهان داراست. حال سئوال این است که یک کشور مسلمان با سطح فرهنگی بالا باید این همه خانواده های نابسامان را در خود جای دهد؟ در جواب باید گفت علّت بالا رفتن آمار جدایی در سطح کشور ما و نابسامان شدن خانواده ها آن هم در حالیکه سطح تفکّر خانواده ها بالا رفته این است که در جوامع متمدّن امروزی ما زنان قدیمی یاد گرفته اند باید با رخت سفید به خانه ی شوهر رفت و با کفن سفید برگشت.

سطح توقّع مردان و زنان ما امروز بیش از توقّع زنان و مردان در گذشته است. متأسفانه پیشرفتهای جامعه ی ماشینی امروز عاطفه ها را در خانواده ها کمرنگ تر از گذشته کرده و قید و بندهایی که خانواده ها را به هم می پیوست گسسته است. عوامل متعدد دیگری از جمله دخالت های نابه جای اطرافیان نیز می تواند عاملی برای از هم پاشیدگی خانواده ها باشد. عدم وفاداری مردان به زنان خود، هوس بازیها، اعتیاد به مواد مخدر نیز از عوامل ویران کننده ی آشیان گرم خانواده هاست.

واژه های کلیدی: خانواده، ازدواج، طلاق، شغل، بیکار، فرهنگ، منزلت اجتماعی، تحصیلات، شهر.

فهرست مطالب

فصل اول : کلیات تحقیق
مقدمه    ۱
بیان مسئله    ۳
اثرات و عوارض طلاق    ۶
آثار اجتماعی طلاق    ۷
عوامل مؤثر بر طلاق    ۹
راه حل مسئله    ۱۱
اهمیت و ضرورت تحقیق    ۱۳
اهمیت تحقیق از لحاظ اجتماعی    ۱۵
اهمیت تحقیق از لحاظ شخصی    ۱۷
ضرورت تحقیق    ۱۸
اهداف تحقیق    ۱۹
هدف کلی    ۲۰
فصل دوم : مبانی نظری و پیشینه تحقیق
مبانی نظری    ۲۱
طلاق از دیدگاه اسلام    ۲۷
طلاق از دیدگاه قرآن    ۲۹
طلاق از دیدگاه مسیحیت    ۳۱
تاریخچه طلاق    ۳۳
طلاق و انواع آن    ۳۳
پیشینه تحقیق    ۳۵
مدل    ۳۷
فرضیه های تحقیق    ۳۹
مفاهیم و متغیر ها    ۳۹

فصل سوم : روش تحقیق
روش تحقیق    ۴۱
نحوه انجام کار    ۴۱
جامعه آمار ی   ۴۱
جمعیت نمونه و شیوه نمونه گیری    ۴۱

فصل چهارم : تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات
نمودار و جداول مربوط به طلاق    ۶۵-۴۱

فصل پنجم : نتیجه گیری و پیشنهادات
نتایج یافته ها    ۶۷
پیشنهادات    ۷۰
پرسشنامه    ۷۰
منابع و مأخذ   ۷۱

منابع و مآخذ:

۱- آریا شمس مستوفی، شهریار، ۱۳۷۶، «کودکان فراموش شده»، تهران، انتشارات همشهری.

۲- انصاریان، حسین، ۱۳۷۵، «نظام خانواده در اسلام»، انتشارات ام ابیها، قم.

۳- پرسان، پل، ترجمه ی: گنجی زاده، فروزان، ۱۳۷۹، «قدرت خانواده»، تهران، نشر دایره.

۴- حقّانی زنجانی، حسین، ۱۳۷۴، «طلاق یا فاجعه ی انحلال خانواده»، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

۵- محمّد حسنی، منیره، ۱۳۷۹، «علل و عوامل مؤثر بر طلاق».

۶- صفایی، سید حسین، امامی، اسدالله، ۱۳۷۲، «حقوق خانواده (نکاح و انحلال آن، فسخ و طلاق)»، جلد اول، ناشر: انتشارات دانشگاه تهران.

۷- قاسم آبادی، زهرا، ۱۳۷۴، «عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثّر بر طلاق».

۸- قدیری، فاطمه، ۱۳۷۲، «نیاز فرزندان طلاق و جدایی»، تهران، نشر واژه.

۹- کاتوزیان، ناصر، ۱۳۷۸، «حقوق مدنی خانواده»، تهران، جلد اوّل، انتشارات بهمن برنا.

۱۰- گواهی، زهرا، ۱۳۷۳، «بررسی حقوق زنان در مسأله ی طلاق»، سازمان تبلیغات اسلامی.

۱۱- مهدیخوان، زهرا، ۱۳۷۲، «والدین خودخواه، فرزندان رها شده»، تهران، نشر پیکان.

مقدمه

        وقتی که جغد طلاق بر آستانه ی خانه ای نشست و غبار غربت و تنهایی فضای غمگین آشیانه ای را در خود گرفت، جوجه های بی پناه و سرگردان در جستجوی پدر و مادر خویش پرپر می زنند. گاه در دامن مادر می آویزند تا لانه را رها نکند و گاه پدر را صدا می زنند تا برای همیشه ترکشان نگوید، زیرا آنان هنوز در آستانه ی پروازند، هنوز دهان گرسنگی خود را برای غذای محبّت والدین گشوده اند، هنوز گرمای تن مادر را می طلبند تا بال و پر بگشایند و در آسمان پاک و صاف خوشبختی اوج گیرند و زمزمه صدایشان دشت سرسبز زندگیشان را پراکند، ولی اکنون این جغد طلاق است که بر سرشان فرود آمده و کابوس غربت و اندوه بر چشمان منتظرشان نشسته است. اینک پدر یا مادر کدامیک پرواز را تا انتها به آنان خواهند آموخت؟ کدامیک بال نوازش بر سر این جوجگان بی پناه خواهد گسترد؟ کدامیک فروغ محبّت را به لانه ی تاریک هدایت خواهد کرد؟ و اینها پرسشهایی است که کودک در جستجوی پاسخ آنان است.

او قانون نمی داند، او تنها می خواهد به یک اندازه با هر دوتای پدر و مادر باشد و از رنج بی پدری یا بی مادری به یک میزان افسرده و نگران است.

فراموش نکنیم که طلاق یک فاجعه است امّا اگر تنها راه حل موجود باشد وظیفه داریم اثرات مخرب آنرا به حداقل برسانیم. کودکان قربانیان بلافصل طلاق والدین خویشند. اگر نتوانستیم فضای مطلوب و شادی بخش خانوادگی را برایشان فراهم کنیم دست کم باید بیاموزیم که چگونه آنها را از صدمات ناشی از طلاق تا حد امکان در امان داریم.

طلاق یکی از غامض ترین پدیده های اجتماعی عصر ما را از دیدگاه کسانی که بیش از همه آنها لطمه می بینند بررسی می کند. پدیده طلاق (راه حل) رایج و قانونی، عدم سازش زن و شوهر، فروریختن ساختمان خانواده، قطع پیوند زناشویی و اختلاف ارتباط پدرو مادر با فرزند، توجه اصلی به پیامدهای طلاق و اثرات روحی، عاطفی، اجتماعی و اقتصادی آن بر فرزند است و در کنار آن به علل و موجبات طلاق اشاره ی کوتاهی کرده، سابقه ی طلاق به ۲۰ قرن می رسد. مذاهب عمده همانگونه که در زمینه ی ازدواج و روابط زن و مرد رهنمودها و معیارهایی مقرّر کرده اند به امکان قطع این رابطه و نحوه ی آن نیز پرداخته اند امّا فقط در چند دهه ی اخیر است که طلاق به عنوان یک مسأله ی جدی اجتماع مطرح است.

من با طرح این مسأله و تحقیق در این مورد و با بیان اینکه طلاق بلای خانمان سوز است در صدد بررسی علل و عوامل اصلی این پدیده ی شوم برآمدم تا خوانندگان این تحقیق این مسأله را جدّی تر گرفته و راهکارهای آنرا برای زندگی خود در نظر گیرند تا بتوانند خود را از دام این بلا برهانند.


بیان مسئله: طلاق

طلاق در لغت به معنی گشودن گره و رها کردن است. در فقه اسلامی در تعریف طلاق گفته اند: طلاق عبارتست از زائل کردن قید ازدواج با لفظ مخصوص. (صفائی، امامی، ۱۳۷۲، ص ۲۵۹).

در حقوق امروز ایران طلاق ممکن است به حکم دادگاه یا بدون آن واقع شود و در تعریف آن می توان گفت: طلاق عبارتست از انحلال نکاح دائم با شرایط و تشریفات خاص از جانب مرد یا نماینده ی قانونی او. بنابراین طلاق ویژه ی نکاح دائم است و انحلال نکاح منقطع از طریق بذل یا انقضاءِ مدت صورت می گیرد. ماده ی ۱۱۳۹ قانون مدنی در این باره می گوید: «طلاق مخصوص عقد دائم است وزن منقطعه با انقضاء مدّت یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج می شود. (همانجا، صص ۲۵۹-۲۶۰)

طلاق یکی از آسیب های اجتماعی است که در چند دهه ی اخیر در اکثر کشورهای جهان رشد روزافزونی داشته است. در ایران نیز طبق آخرین آمار مربوط به سازمان ثبت احوال کشور، کل موارد ثبت شده ی طلاق در مناطق شهری و روستایی ایران در سال ۱۳۷۱ معادل ۳۳۹۸۳ مورد بوده است که این شاخص با حدود ۸۰% افزایش در سال ۱۳۸۰ به ۶۱۰۱۳ مورد رسیده است. عمق مسأله زمانی آشکار می شود که نتایج پژوهشهای متعدّد داخلی و خارجی در زمینه تأثیرات عمیق روانشناختی، اجتماعی، اقتصادی و حتّی قانونی طلاق بر روی همه ی کسانی که به نحوی در آن درگیر هستند، در نظر گرفته شود.

با این وجود، در جریان زندگی یک زوج، گاه شرایطی پیش می آید که طلاق، این «مکروه ترین حلال خداوند» اجتناب ناپذیر می گردد. در چنین شرایطی همچون هر موقعیت استرس آور دیگری در زندگی، لازم است به مقابله با آن پرداخت و در جهت به حداقل رساندن آسیبها و عوارض ناشی از آن تلاش کرد. در این میان کودکان و نوجوانانی که ناخواسته در معرض این پدیده قرار گرفته و ناچار به سازگارشدن و انطباق با چالشها و تغییرات ناشی از آن می گردند، به لحاظ آسیب پذیری بیشتر، نیاز ویژه ای به توجّه و مراقبت و اقدامهای خاص دارند. (قدیری، ۱۳۸۲، ص۱)

چنانچه عملی در زندگی از جانب مرد دیده شود که ادامه ی زندگی زن با او صلاح نباشد یا موجبی در زن باشد که برای مرد ادامه ی زندگی سخت و مشکل باشد، اگر رفع آن علّت ممکن نباشد و مورد و زمینه برای طلاق مهیا باشد، طلاق امری شرعی و بی مانع است. در این مورد زن و شوهر و خانواده ی طرفین از تشدید مسأله باید بپرهیزند و از هرگونه سخن ناروایی نسبت به مرد یا زن یا خانواده ی هر یک از آن دو نفر خودداری کنند.

اختلاف مرد با همسرش اگر علّتی شرعی داشته باشد موجب این نگردد که دیگران یا خود آن دو نفر دچار گناهان زبان از قبیل: غیبت، تهمت و تحقیر و سرزنش و استهزاء گردند، که این گونه گناهان باعث ازدیاد شعله ی کینه ی زن و مرد و خانواده های آنان نسبت به یکدیگر و باعث عذاب انسان در روز قیامت است.

متأسّفانه با پیش آمدن زمینه ی طلاق، درِ غیبت و تهمت و کینه توزی در خانواده ها باز می شود و تعداد زیادی از افراد خانواده دچار این گناهان سنگین و شقاوت بار می گردند.

زن یک وقت زن زندگی نیست و تحمّل او برای مرد بسیار مشکل، یا مرد مردی است که در ضمن عقد شرایطی را با زن امضاء کرده که در صورت عملی نشدن آن شرایط زن حق طلاق داشته باشد و یا بالعکس. در این وقت فقط باید با آرامی و آرامش و بدون آلوده شدن به معصیت، طلاق صورت بگیرد، نه اینکه منجر به جار و جنجال و دعوا و کشیده شدن پای دو خانواده به معرکه و تحقّق همه گونه معصیت حق و آبروریزی برای دو خانواده آبرودار شود. (انصاریان، ۱۳۷۵، صص ۵۳۳-۵۳۴).

طلاق می تواند چنان تجربه ی دردناکی باشد که بسیاری از والدین پاسخگویی به نیازهای کودکان خود را درست در زمانی که خودشان به حمایت هیجانی و توجّه بیشتری نیاز دارند، دشوار می یابند. برای کمک به بچّه هایتان در سازگاری با طلاق، باید یاد بگیرید که احساسات خودتان و شرایط جدید را اداره کنید.

طلاق یک رویداد منحصر به فرد نیست، بلکه فرایندی است که در جنبه های مختلف آن در طول زمان آشکار می گردد و این مستلزم یک رشته تغییرات و سازمان یابیهای مجدّد خانواده می باشد که ممکن است چند سال طول بکشد. با رویدادها و هیجانهایی که به همراه این تغییرات پدید می آیند، نمی توان یک شبه برخورد کرد. سازگاری یافتن برای هر یک از اعضاء خانواده مستلزم زمان است.

جدایی و طلاق می تواند طیف وسیعی از عواطف و هیجانهای مختلف را برانگیزد. شما ممکن است احساسات خشم، انزوا، اضطراب، سرخوشی، افسردگی، گناه، از دست دادن کنترل، ترس، بی کفایتی و ناامنی را تجربه کنید. ممکن است به توانایی خود در برخورد با نیازهای فرزندانتان تردید نمایید، زیرا همزمان با فشار نیازهای خودتان هم مواجه هستید، گاهی اوقات والدین ممکن است احساس کنند که در مورد بچّه هایشان کوتاهی کرده و در ارزشمندی و کفایت خود شک کنند. باید دانست که این هیجانها و دشواریها، بخش طبیعی عبور از جریان جدایی و طلاق محسوب می شوند. (قدیری، ۱۳۸۲، صص ۱۷-۱۸).

تمام و احتمالاً بسیاری از طلاق گرفتن ها راحت و آسان نیست. تعداد اندکی از طلاق ها به رشد متقابل تمام افراد درگیر می انجامد. طلاقی که به طور دوجانبه انتخاب شود و همزمان با رشد زندگی دو طرف به وقوع بپیوندد و به دلایل یکسان به آزادی بیشتر جهت رشد تمام افراد بیانجامد «طلاق بر حق» است. کار بالینی ام نشان داده که «طلاق برحق» بی نهایت نادر است. «طلاق به ناحق» زمانی که یک یا هر دو طرف احساس درماندگی می کنند، یعنی وقتی که به طور دوجانبه رشدی صورت نمی گیرد، هنگامی که خشم و سرزنش، احساس بی عدالتی و کمبود احترام به خود گریبان گیر هر دو عضو شده است، به نظر می رسد طلاق «به ناحق» برای یکی از والدین یا هر دو رخ می دهد، در حالیکه «طلاق بر حق» به طور دوجانبه انتخاب می شود، تصمیمی که طی زمان و به دلیل واضح و اظهار شده در چهارچوب کل نهاد خانواده تکامل یافته است. (گنجی زاده، ۱۳۷۹، صص ۶۲۷-۶۲۸).


اثرات و عوارض طلاق:

با اینکه طلاق به حکم ضرورت برای اجتناب از مخاطراتی پذیرفته شده است، مع هذا چون از عوامل گسیختگی و پاشیدگی کانون خانواده است، به ناچار عواقب اجتماعی آنرا باید انتظار داشت، زیرا طلاق در نظر جرم شناسان در واقع از عوامل جرم زا محسوب می شود، میزان طلاق را در یک جامعه می توان به مثابه معیار عدم ثبات و تزلزل اجتماعی تلقی کرد، از نظر جرم شناسان نتایج وخیم طلاق را باید به این شرح بررسی نمود:

۱- اثر طلاق در مردان و زنان که فاقد فرزند هستند.

۲- اثر طلاق در فرزندان.

۳- زیانهای اجتماعی طلاق

در مردان اثرات طلاق این است که آنان را افرادی غیرمتعهّد بار می آورد. آمار جنایی نشان می دهد که تعداد این افراد غیرمتعهّد در میان زندانیان قابل ملاحظه است.

اثر طلاق در زنان بخصوص آنهایی که پناهگاهی ندارند و فاقد استقلال اقتصادی هستند، سخت خطرناک است، زنان مطلقه خیلی دیر به خانه ی بخت دوم پای می گذارند وای بسا که این امید هرگز جامه ی عمل نپوشد و احتمالاً راه را برای انحراف و سقوط آنان بگشاید.

اثر طلاق در فرزندان متعلّق به کانون از هم پاشیده بسیار شدید است و عقده هایی غیرقابل تحمّل و توأم با نفرت در آنان بوجود می آورد که شدیدتر از وضع یتیمی است.

یکی از بزرگترین اثرات منفی طلاق این است که چون بچّه ها اکثراً بعد از طلاق با مادران خود زندگی می کنند، به دلیل ناآگاهی و بی تجربگی از روشهای بسیار غلطی استفاده می کنند. به این معنی که پدر فرزندشان را مانند یک دیو به آنها معرّفی می کنند، آنها معمولاً به خاطره هایی که با پدر داشته اند رنگ غم می دهند و خویش را بی گناه و معصوم جلوه می دهند غافل از این که هر کودکی نیازمند آن است که پدر و مادر خود، هر دو را با ارزش بداند و در غیر این صورت متوجّه می شود که خودش نیز بی ارزش است. (مهدیخان، ۱۳۸۲، ص ۷۸).

کودکانی که به خاطر ناآرامی در خانه و جدایی با والدین خود دچار بزهکاری می شوند، آنها باید درکانون اصلاح و تربیت کودکان پرورش داده شوند تا راه و رسم صحیح زندگی کردن را بیاموزند. جمعی اعتقاد دارند که اصلاح بزهکار و بزهکاری بسیار دشوار است. زیرا کودک بزهکار سبک و شیوه ای که برای زندگی در پیش گرفته برایش لذّت بخش است چون نیازهایش را ارضا می کند.

کانون باید به عنوان خانه و معلّم و مدرسه ای مطلوب تلقی شود تا تجارب تلخی را که طفل بزهکار کسب کرده جبران کند و اینجاست که عظمت کار و ظرافت رفتار مسئولان کانونها نمایان می شود. (آریا شمس مستوفی، ۱۳۷۶، ص ۱۲۹).

آثار اجتماعی طلاق

انسان به خاطر این زاده شده است که سعادتمند باشد؛ آمده است تا دیگران را خوشبخت سازد. خودخواهی همسری را که برای آسودگی خود مایل به انحلال خانواده است، تکلیف او را در تأمین سعادت همسر و فرزندان محدود می کند.

در برابر حقّی که او برای تأمین آسایش خود دارد، فرزندان او نیز حق دارند که آسوده به سر برند. مسئول زندگی و تأمین سعادت کودکان و خانواده ی او است و این تکلیف باید بر هوس ها و مقدّم داشته شود.

کودکی که به خاطر جدایی پدر و مادر ناچار است تا یکی از این دو محبّت را از دل بیرون کند در واقع نیمی از دنیای خود را تمام شده می داند. بیشتر این کودکان از داشتن مربّی دلسوز محروم می مانند و آمار نشان می دهد که پدر و مادر ۷۰ درصد از جوانان مجرم از هم جدا شده بوده اند. کدورتهای خانوادگی، اگر ناپایدار و به قصد بر هم زدن پیوند زناشویی نباشد، همیشه قابل جبران است، ولی انحلال خانواده دری است که به هیچ دارویی درمان نمی شود.

پیش بینی طلاق، نه تنها از روابط آزاد زن و مرد نمی کاهد، آنرا ترویج نیز می کند. زیرا همسری که با دیگری رابطه دارد همیشه امیدوار است که روزی هوس خویش را به لباس قانونی و مشرووع درآورد و با عاشق خود خانواده ی دیگری تشکیل دهد. پس در تصمیم خود استوارتر می شود، به عشق ناپاک دامن می زند و برای اینکه مانعی در سر راه نداشته باشد، از بچّه دار شدن نیز می گریزد، یعنی اخلاق عمومی را به فساد و تباهی می کشد و با محدود کردن نسل، از اقتدار ملّی و اقتصادی کشور نیز جلوگیری می کند.

برای نتیجه گیری از این بحث، باید دانست که دلیل هر دو دسته با پاره ای از حقیقت همراه است ولی هیچکدام قاطع به نظر نمی رسد. انسان ها از حیث عواطف با هم برابر نیستند و روابط اجتماعی چندان پیچیده و مبهم است که هیچگاه نمی توان به عدالت مطلق رسید. بنابراین، قانون عمومی و نوعی هر اندازه که متکی بر حقیقت باشد، همیشه عدالت را حفظ نمی کند.

باید به اخلاق روی آورد و تمهیدی اندیشید که مردم اعتبار و اهمیت خانواده را در دل احساس کنند؛ زن و مرد در روابط خود جانب انصاف بدارند و همه ی نیکی ها را برای خود نخواهند.

قانون نیز در راه رسیدن به این مقصود مؤثر است. باید در استقرار خانواده کوشید، ولی حفظ سلّول فاسد نیز ثمری برای جامعه ندارد. پیش بینی طلاق به عنوان امری مکروه ولی لازم مفید است امّا باید موارد آن در چهارچوب اخلاق و باورهای عمومی، محدود باشد.

محاکم نبایستی، بازیچه دست وکلای طرفین و حیله های حقوقی ایشان شوند، یا امر طلاق را به عنوان چشم دعاوی بی اهمیت نگرند. باید دید در هر مورد خاص عدالت چه اقتضاء دارد و محرک رجوع به دادگاه چیست و حکم به جدایی مصلحتی را رعایت می کند یا مفسدتی به بار می آورد. (کاتوزیان، ۱۳۷۶، صص ۳۱۲، ۳۱۴).


عوامل موثر بر طلاق:

وقتی دختر و پسری در جوانی با داشتن عشق فراوان نسبت به یکدیگر با بستن عقد ازدواج، کانونی گرم به نام خانواده را تشکیل می دهند، هیچگاه تصوّر نمی کنند که روزی ممکن است مشکلات زندگی چنان بر آنها غلبه کند و شرایطی بر آنها تحمیل شود که باعث شود در خطر است طلاق داده و زندگی عاشقانه ی خود را به پایان برساند. چه اتّفاقی پیش می آید که تمام آرزوهای دو نفر از هم می گسلد و زندگی آنها قبل از موعد خود می پاشد. در این تحقیق به این موضوع می پردازیم.

به گفته ی کارشناسان ازدواج هایی که در آنها هماهنگی بیشتری میان زوجین وجود دارد موفق ترند و کمتر به طلاق می انجامند. تشابهاتی مانند طبقه اجتماعی، سطح تحصیلات، سطح هوش، هم نژاد بودن، دین مشابه داشتن، هم زبان بودن و… یک ازدواج موفّق را رقم می زند.

تفاوت طبقاتی یکی از عواملی است که با امکانات اجتماعی؛ معمولاً دیدگاه های مختلفی را به وجود می آورد. البته اگر دو نفر، آن اندازه از آگاهی لازم برخوردار باشند که این تفاوتها را به رسمیت بشناسند ازدواجشان معنی ندارد.

دکتر آقاجانی، جامعه شناس معتقد است: «طلاق به عنوان مسأله ی اجتماعی یکی از مهمترین پدیده های حیات انسانی است. می توان گفت کمتر پدیده ی اجتماعی به پیچیدگی طلاق وجود دارد. علل و عوامل طلاق متفاوتند و این علل و عوامل یا در لایه های عمیق اجتماعی قرار دارند یا در لایه های ظاهری، امّا باید توجّه داشت که درک، فهم و تفسیر لایه های عمقی کار پیچیده ای است.»

دکتر آقاجانی علل و عوامل تأثیرگذار در طلاق را اینگونه بیان می کند:

۱- عدم تفاهم و توافق اخلاقی             ۲- ناسازگاری و عدم سازش

۳- بداخلاقی و بدرفتاری                  ۴- خشونت (کتک زدن)

۵- تفاوت و تضاد در زندگی               ۶- تفاوتهای فرهنگی

۷- سوءِ ظن                          ۸- اعتیاد

۹- عدم شناخت و درک یکدیگر              ۱۰- ازدواج دوم

۱۱- دخالت دیگران در زندگی              ۱۲- اختلاف سن

۱۳- عدم علاقه                       ۱۴- بیماری روحی

۱۵- بیکاری                         ۱۶- عدم توافق در مسائل جنسی (زناشویی)

۱۷- ازدواج اجباری

البته از دیدگاه دکتر آقاجانی در میان طبقات مختلف اجتماعی (بالا، متوسط، پایین)، تفاوتهای اساسی در علّت طلاق وجود دارد. به طور مثال، در طبقه ی پایین جامعه، مهمترین علّت طلاق مشکلات مالی عنوان می شود و بیکاری و ندادن نفقه، اعتیاد، خشونت و بداخلاقی و بدرفتاری از جمله دیگر علل طلاق است.


راه حل مسئله

75,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
  • پایان نامه طلاق از دیدگاه اسلام و ادیان دیگر
  • مقاله بررسی کارکردهای مثبت طلاق از نظر زنان مطلقه شهر کرمان
  • تحقیق علل افزایش طلاق و پیامدهای آن
  • مقاله ازدواج وطلاق
  • مقاله آثار فردی و اجتماعی طلاق
  • برچسب ها : , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    پیوندها

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.