تحقیق بررسی میزان مسئولیت پذیری در حیطه خانواده و جامعه بین دانش آموزان

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

عنوان :

تحقیق بررسی میزان مسئولیت پذیری در حیطه خانواده و جامعه بین دانش آموزان

تعداد صفحات :۱۰۵

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

مقاله حاضر به بررسی میزان مسئولیت پذیری بین دانش آموزان دختر مقطع پیش دانشگاهی مدارس عادی و غیر انتفاعی در حیطه خانواده و جامعه در شهرستان نیشابور می پردازد.
هر حرکت و فعالیتی به منظور رسیدن به هدف یا اهدافی صورت می گیرد . به طوری که می توان گفت رفتار اساساً هدفدار است .
همانطور که می دانیم برای رفع نیازهای مختلف افراد جامعه ،‌ سازمانها و مؤسسات متعددی بوجود آمده اند ، با توجه به اینکه خانواده نمی تواند همه نیازهای دانش آموزان را برطرف کند ، این سازمانها در زندگی اجتماعی اهمیت ویژه ای دارند . یکی از آنها مدرسه ای است که برای رفع نیازهای آموزشی بوجود آمده است .
از آنجا که فعالیت و تلاش انرژی زاید دوران دانش آموزی از ویژگیهای این دوره زندگی انسان است باید برای دانش آموزان به تناسب مقطع تحصیلی و سن ، برنامه های جذاب و مورد علاقه تدارک دیده شود و زمینه را برای مسئولیت پذیری ، بروز خلاقیتها ، ابتکارات ، اصلاح رفتار و در نتیجه بالا بردن عزت نفس در آنان فراهم ساخت .
رفتار و شخصیت فرد به موقعیت ها و شرایط محیطی ، تربیتی ، و آموزشی بستگی دارد و برنامه های زندگی در دوران کودکی و نوجوانی نقش بسیاری را در زندگی و مسیر آینده فرد بازی می کند که باید تمامی نهادها ، خانواده ها و آموزش و پرورش در جهت برنامه ریزی برای لحظه لحظه اوقات دانش آموزان با یکدیگر همکاری نمایند.
جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مدارس مقطع پیش دانشگاهی عادی و غیرانتفاعی در شهرستان نیشابور می باشد که در سال تحصیلی ۸۵- ۸۴ مشغول به تحصیل می باشند .
روش نمونه گیری در این پژوهش تصادفی خوشه ای می باشد بدین صورت که ابتدا لیست تمام مدارس پیش دانشگاهی عادی و غیر انتفاعی با تعداد دانش آموزان هر مدرسه تهیه گردید و سپس از نظر منطقه جغرافیایی شهر به سه منطقه تقسیم شده ( شمالی، جنوبی ، مرکزی ) و در ادامه بر حسب تصادف از هر منطقه یک مدرسه انتخاب می شود و پرسش نامه ها به صورت تصادفی توزیع و تکمیل می شود که کل جامعه نمونه ( ۶ مدرسه ) می باشند که از هر مدرسه به طور تصادفی ۲۰ نفر را انتخاب نموده و پرسشنامه بین آنها توزیع شده که کل جامعه نمونه ۱۲۰ نفر می باشد ۶۰ نفر از مدارس دولتی و ۶۰ نفر از مدارس غیر دولتی انتخاب نموده است.
واژه های کلیدی: اجتماعی شدن، جامعه پذیری، خانواده، مدرسه ، معلم، شخصیت اجتماعی، مسئولیت پذیری

فهرست مطالب

« فصل اول » ۱
تعاریف و مفاهیم ۱
مقدمه ۲
آغاز زندگی اجتماعی کودک ۳
مهمترین مراحل تحول شخصیت اجتماعی کودکان از نظر مید : ۵
جامعه پذیری ۶
عوامل یا کارگزاران جامعه پذیری ۷
عوامل دیگر ۸
هدفهای جامعه پذیری ۹
اجتماعی شدن ۱۰
پاسخ به این سؤال که آیا انسان اجتماعی است؟ ۱۲
گونه های اجتماعی شدن ۱۲
تأثیر هنجار ها بر اجتماعی شدن فرد ۱۳
اهداف اجتماعی شدن ۱۳
عوامل اجتماعی شدن ۱۴
خانواده ۱۴
روابط همالان ۱۷
مدارس ۱۹
رسانه های همگانی ۲۰
سایر عوامل اجتماعی شدن ۲۱
باز اجتماعی شدن ۲۲
روشهای پرورش مسئولیت پذیری و رشد عزت نفس ۲۳
« فصل دوم » ۲۵
چهارچوب عملی تحقیق ۲۵
موضوع تحقیق ۲۶
اهداف تحقیق ۲۶
هدف کلی ۲۶
هدف جزئی ۲۷
طرح مسئله تحقیق ۲۸
فرضیات ۲۸
تعاریف و مفاهیم ۳۰
پیشینه تحقیق ۳۲
« فصل سوم » ۳۵
توصیف یافته های آماری ۳۵
« فصل چهارم » ۷۰
تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیات ۷۰
« فصل پنجم » ۹۰
ضمائم ۹۰
نتیجه گیری ۹۱
محدودیت ها ۹۳
منابع و مأخذ ۹۴

فهرست منابع

۱- آنتونی گیدنز ، جامعه شناسی . صبوری ، منوچهر . چاپ مهدی – چاپ هشتم .
۲- بروس کوئن ، مبانی جامعه شناسی . توسلی ،غلام عباس . فاضل ، رضا.
۳- جورج ریترز ، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر . ثلاثی ، محسن .
۴- علاقه بند ، علی . جامعه شناسی آموزش و پرورش . نشر روان . نوبت ۲۷ ، تابستان ۱۳۸۰
۵- قرائی مقدم ، امان ا… . مبانی جامعه شناسی . انتشارات مجد . چاپ اول ، تابستان ۱۳۷۴
۶- گلابی ، سیاوش . اصول و مبانی جامعه شناسی ، چاپ نهم ، ۱۳۷۸
۷- منصور فر ،کریم . آمار در علوم اجتماعی.انتشارات دانشگاه پیام نور . چاپ اول ،۱۳۷۲
۸- محسنی ، منوچهر . جامعه شناسی عمومی .
۹- یان رابرتسون . درآمدی بر جامعه ( با تأکید بر نظریه های کارکرد گرایی ، ستیز ، و کنش نمادین ) بهروان ، حسین . مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی . ۱۳۷۲
پایان نامه ها
۱- موضوع : بررسی نقش معلمین در اجتماعی شدن دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی شهر نیشابور . محقق : مریم افشاریان فر . زمستان ۸۲
۲ – موضوع : بررسی و مقایسه میزان عزت نفس دانش آموزان عضو تشکیلات دانش آموزی فرزانگان با دانش آموزان عادی مدارس راهنمایی دخترانه شهرستان نیشابور .تهیه و تدوین : بتول لگزیان . سال ۷۹- ۷۸ استاد راهنما : محمد علی جلایر
مجلات
۱- بصیرت ، فصلنامه علمی – تحقیقی – اجتماعی تابستان ۱۳۸۴
۲- پیوند ، نشریه ماهانه آموزشی – تربیتی . تابستان ۱۳۸۴
۳- پیوند ، نشریه ماهانه آموزشی – تربیتی . دی ۱۳۸۴

« فصل اول »

تعاریف و مفاهیم

 مقدمه

امروز جامعه در حال پیشرفت، نیازمند افرادی مسئول و خودکفا است و آموزش مسئولیت پذیری به کودکان نیازمند جوی خاص در خانه و مدرسه است.

بایستی شرایطی فراهم کرد تا کودکان و نوجوانان، ابزارهای نگرش و ارزشیابی پیدا کنند تا به کمک آنها بتوانند بهتر تصمیم گیری کنند. تصمیماتی که آنان را در این دنیای پیچیده به سوی زندگی بارور و رضایت بخش رهنمون کند. انسانهای امروز بیش از بیش نیازمند پذیرش مسئولیت برای زندگی و سرنوشت خود هستند و این امر میسر نمی شود مگر اینکه مبنای آموزش و پرورش آنها مبتنی بر افزایش درک کودکان و نوجوانان در مورد نقش خود آنها به تعیین سرنوشت و ساخت کیفیت زندگیشان باشد و برای رسیدن به این اهداف، سعی و کوشش و برنامه ریزی دقیق لازم است.

 آغاز زندگی اجتماعی کودک

همانطور که می دانیم انسان اجتماعی متولد شده و از زمانی که کودک به مادرش مهر می ورزد و یا به دیگران احساس عشق  ، حد و یا دشمنی می کند ، اجتماعی است . روان شناسان تربیت اولیه را در شکل گیری شخصیت کودک بسیار مؤثر دانسته اند .

فروید اولین کسی که نقش نخستین تربیت را در تشکیل شخصیت کودک عنوان کرد ، و جامعه شناسان را بر آن داشت تا از این دریچه به افراد و گذشته آنان بنگرند و به تحصیل آن بپردازند . چرا که شخصیت هر فرد از ترکیب دو زمینه فطری و اکتسابی صورت می پذیرد . بدین معنا که بعضی از خصوصیات زمینه وراث و ژنتیکی دارند و برخی از آنها اکتسابی است. رفع نیازهای زیستی نوزاد و گرفتن پستان مادر و مکیدن و شیرخوردن، خوابیدن و نظایر آن، به طور غریزی و بدون آموزش صورت می پذیرد. ولی در زمان اندک، زمانی که کودک دست خود را برای گرفتن اشیاء ( خوب یا بد ، خطرناک و یا بی خطر ) دراز می کند، وقتی که سراپا ایستاده آهنگ راه رفتن می کند، آموزش و پرورش اهمیّت و ضرورت خود را می نمایاند، در این موقع است که مرحله ی یادگیری کودک آغاز می گردد. اساس یادگیری اجتماعی کودک که با مشکلات آموزشی نیز توأم است. از وقتی شروع می شود که با« دیگری »مواجه می گردد.یعنی اولین برخورد وی با افراد غیر از والدینش، یا افرادی چون خودش که تا کنون در ذهن و تصورش نبوده است.

او نه پدر و مادرش است و نه اسباب بازی، بلکه او« دیگری » و بیگانه است. کودک در نخستین برخورد و با این« دیگری » اولین نیاز اجتماعی شدن را درک می کند . و با این احساس « زندگی اجتماعی » وی آغاز می گردد. در برابر این وضع جدید مبهوت و سرگردان می شود. نمی داند چه بکند و چه واکنشی از خود نشان دهد. بخندد ، گریه کند ، سازش نماید و یا تسلیم شود. احساس نیاز اجتماعی از طرفی در« خویشتن خود » و از طرف دیگر، کشمکش درونی ایجاد می کند و، واکنش پناه بردن به مادر را در وی می آفریند. کودک تا چهار سالگی در مرحله سرگردانی و تزلزل تصمیم قرار دارد. تسلط بر دیگران را با همکاری با دیگران و شیر را با سازش در هم می آمیزد. چرا که هنوز یادگیری انجام نشده و تجربه اجتماعی را کسب نکرده است او باید بعضی از بازتاب های اجتماعی را که بکارگیری آنها لازمه زندگی اجتماعی است، و نیز اصول و قواعد رفتارهای لازم و مورد قبول اجتماع را از طریق خانواده و بعضی از نهادها بیاموزد.

در این صورت که فرد با حفظ خویشتن خود شخص اجتماعی می شود و با جامعه و محیط اجتماعی خود روابط پیدا می کند این یادگیری اجتماعی به تدریج تا ۹ سالگی صورت می پذیرد و ادامه می یابد .

مهمترین مراحل تحول شخصیت اجتماعی کودکان از نظر مید :

به عقیده مید کودک طی دو مرحله شخصیت اجتماعی و خودش شکل می گیرد که عبارتند از مرحله نمایشی و مرحله بازی . کودک در مرحله نمایش نقشهای آدمهایی که برایش مهمند ، مانند پدر ، مادر ، برادر ، یا خواهر را یاد می گیرد و از این طریق نقشهای متنوعی را به نمایش می گذارد و خودش را در نقشهای گوناگون می بیند که در آینده بخشی از شخصیت و خود اجتماعی او را می سازند . اما در این مرحله ، کودک هر یک از این نقشها را به گونه ای جداگانه و بدون ارتباط متقابل آنها فرا می گیرد . هر کودکی برای آن که ادراک یکپارچه تر و منسجمتری از خود و جامعه اش به دست آورد ، باید علاوه بر مرحله نمایشی مرحله بازی را نیز پشت سر گذارد تا به خود و شخصیت اجتماعی کاملی دست یابد . در این مرحله ، کودک چشم انداز فراگیری از نقشهای گوناگون اجتماعی را در قالب یک جامعیت یکپارچه و تعمیم یافته به دست می آورد و در نتیجه ، به ادراک منسجمتری از خود نیز دست می یابد[۱] .

 جامعه پذیری

همانطوریکه اشاره شد کلیه عناصر جامعه (از جمله گروههای اجتماعی، خرده گروهها و حتی کوچکترین عنصر آن یعنی فرد) به طور مستمر و مداوم در حال تغییر و تحول می باشند .

افراد جدیدی که به جامعه می پیوندند (مثلاً نوزادان) ضرورتاً باید با هنجارها ،معیارها، ضوابط و ارزشهای اجتماعی و فرهنگی جامعه آشنا شده و خود را با آنها همساز و هماهنگ نمایند .فرایند و جریانی که از طریق آن عناصر فرهنگی و اجتماعی به افراد جدید هر جامعه منتقل شده و در درون آن جایگزین می شوند را جامعه پذیری می نامند .

جامعه پذیری جریانی است که الگوها ، مفاهیم اجتماعی ، ضوابط رفتاری ، زبان ، ارزشهای فرهنگی و هنجارهای گروهی را به افراد جامعه انتقال می دهد .

جامعه پذیری ، در جریان زندگی اجتماعی ، فرد را با کلیه مظاهر جامعه و زندگی اجتماعی هماهنگ می نماید و او را برای زندگی اجتماعی مهیا و مجهز می کند .

کودکی که در یک جامعه متولد می شود ، از هر گونه شناخت از محیط پیرامون ( از جمله محیط اجتماعی ) تهی و خالی است . روابط او با والدین و اطرافیان ، بتدریج معیارها و مفاهیم زندگی اجتماعی را ( در ذهن ) او تعبیه می کنند و کودک را به موجودی اجتماعی و همساز با عناصر مختلف حیات اجتماعی تبدیل می نمایند . این جریان را جامعه پذیری می خوانند .

جامعه پذیری در هر جامعه یا از طریق نهادها و سازمانهای اجتماعی ، فرهنگی با برنامه ریزی و به طریقی هدفمند صورت می گیرد ( نظیر خانواده و مدرسه ) و یا به صورت خود بخودی ( غیر برنامه ریزی شده ) از طریق خود فرد بدست می آید ( از طریق گروههای همبازی و . . .  ) .

عوامل یا کارگزاران جامعه پذیری

فرآیند جامعه پذیری در بر گیرنده تأثیرات متفاوتی است که در طول زندگی بر فرد وارد می آید مهمترین این تأثیرات عبارت است از تأثیر عوامل ( کارگزاران ) جامعه پذیری یعنی افراد ، گروه ها و نهادهای مهمی که وضعیت های ساختی را ، که جامعه پذیری درون آنها رخ می دهد ، فراهم  می سازند . چهار عامل از عوامل یاد شده یعنی خانواده ، مدرسه ، گروه همسالان و وسایل ارتباط جمعی بویژه در جوامع نوین حائز اهمیت می باشند زیرا که عوامل مذکور به طور مداوم و مؤثر بر هر کسی تأثیر می گذارند .

مدرسه عامل یا کارگزاری است که رسماً توسط جامعه موظف به اجتماعی کردن نوجوانان در زمینه مهارتها و ارزشهای خاصی گردیده است .

در مجموعه مدرسه ، نوجوان برای اوّلین بار تحت نظارت مستقیم کسانی که خویشاوند او نیستند قرار می گیرد . پس از این دیگر کودک در مدرسه به عنوان فردی مخصوص و شناخته شده محسوب نمی شود بلکه او اکنون یکی از افراد گروه دانش آموزان است و تابع همان مقررات و انتظاراتی است که هر فرد دیگر تابع آنها می باشد .

موفقیتها یا شکستهای تحصیلی و چگونگی رفتار شخصی بخشی از سوابق رسمی و همیشگی فرد می شود و کودکان مدرسه ای می آموزند که خود را با همان معیار هایی که دیگران در مورد آنها بکار می برند ، ارزیابی کنند . مشارکت در زندگی مدرسه همچنین وابستگی و اتکای کودکان را به خانواده کاهش می دهد و ارتباطات جدیدی با جامعه بزرگتر که ورای خانواده قرار دارد ،ایجاد می کنند.

عوامل دیگر

علاوه بر عواملی که بیان شد.ممکن است مردم تحت تأثیر عوامل دیگر جامعه پذیری مانند، گروههای مذهبی، سازمانهای جوانان و بعدها در زندگی تحت تأثیر شرکتها ،کلوپها، جنبشهای سیاسی و خانه های سالمندان ، قرار گیرند.

دنیس رانگ:توجه را به مفهومی جلب کرده است که تحت عنوان« فراسوی جامعه پذیری انسان » نامیده است یعنی این عقیده که ما اندکی بیش از محصول قابل پیش بینی جامعه پذیری هستیم که بطور یکنواخت و سازگار با نظم اجتماعی آشنا شده ایم . او خاطر نشان می سازد که مردم غالباً احساس می کند تحت اجبار و فشار جامعه قرار دارند که آنچه را مایل به انجام آن نیستند ، انجام دهند و این نشانه آن است که جامعه پذیری کامل نیست .

هدفهای جامعه پذیری

محتوای فراگرد اجتماعی شدن به گوناگونی جامعه های انسانی است بدین معنا که هر جامعه ای با توجه به شرایط و مقتضییات خود ، افراد را پرورش می دهد ؛ مثلاً ، اسکیمو به کودک خود می آموزد که چگونه در مقابل سرمای قطبی از خویش مواظبت کند یا کودک کویر نشین می آموزد که چگونه با آفتاب سوزان صحرا کنار بیاید ، علی رغم تفاوتهای محیطی و فرهنگی ، جامعه پذیری دارای هدفها و مقاصد مشترکی است که به مهمترین آنها می پردازیم :

۱-  یکی از مقاصد جامعه پذیری آموزش قواعد و نظامات اساسی ، از آداب و عادات و   رفتار روزمره گرفته تا روشهای علمی ، به افراد است .

۲- فراگرد جامعه پذیری به همان میزان که عادات و رفتار فردرا مطابق هنجارهای اجتماعی ، تحت نظم و انضباط در می آورد ، به او امید و آرزو میدهد .

۳- فراگرد جامعه پذیری از طریق بر آوردن خواسته ها ، آرزوها ، امیدها و سوداهای فردی یا ممانت از دستیابی بدانها ، برای فرد هویت می آفریند .

۴ – فراگرد جامعه پذیری ، نقشهای اجتماعی و نگرشها ، انتظارات و گرایشها ی مربوط به آن نقشها را به فرد می آموزد .

۵ – هدف دیگر فراگرد جامعه پذیری ، آموختن مهارتها است .

اجتماعی شدن

اجتماعی شدن فرایندی است که طی آن کودک ناتوان به تدریج به شخص خود آگاه، دانا و ورزیده در شیوه های فرهنگی که در آن متولد گردیده است تبدیل می شود. اجتماعی شدن نوعی برنامه ریزی فرهنگی، نیست که در آن کودک تأثیراتی را که با آنها برخورد می کند به طور انفعالی جذب نماید. حتی کودک نوزاد نیازها و خواستهایی دارد که بر رفتار کسانی که مسئول مراقبت از او هستند تأثیرمی گذارد. اجتماعی شدن نسلهای مختلف را به یکدیگر پیوند می دهد. تولد یک کودک زندگی کسانی را که مسئول پرورش او هستند تغییر می دهد و در نتیجه آنها خودشان فرایند های یادگیری جدیدی را تجربه می کنند. تجربه پدر و مادری معمولاً فعالیتهای بزرگترها را به کودکان برای بقیه زندگی هر دو پیوند می دهد. بدیهی است بزرگترها هنگامی که پدربزرگ و مادر بزرگ می شوند، هنوز پدر و مادر باقی می مانند، و بدین سان یک رشته روابط دیگری را به وجود می آورند که نسلهای مختلف را به هم پیوند می دهد. اگرچه فرایند یادگیری فرهنگی در دوران بچگی و اوایل کودکی شدیدتر از دوره های بعدی است، یادگیری و سازگاری در سراسر دور زندگی ادامه می یابد.

اجتماعی شدن فرایندی است که به انسان، راههای زندگی کردن در جامعه را می آموزد و شخصیت می دهد و ظرفیتهای او را در جهت انجام وظایف فردی و به عنوان عضو جامعه، توسعه می بخشد.

در آغاز زندگی، کودک از دیگران فرا می گیرد که چه رفتارهایی از او انتظار می رود و او دارای چه نوع شخصیتی است.مثال(۱) کودکی که برای نخستین بار وارد دبستان می شود، نخستین تماس جدی خود را با یک سازمان رسمی اجتماعی شدن برقرار می کند، امّا حتی پیش از این دوران نیز کودک از طریق مناسبات متقابلی که در خانه و با اعضای گروههای همبازی خود داشته، تا حدی اجتماعی شده است. چنانچه کودک بر طبق رفتار های مورد انتظار عمل کند، آنگاه در همه موارد مشابه از اقبال و پاداش دیگران برخوردار می شود امّا چنانچه کودک بر خلاف انتظارات گروه رفتار کند، احتمالاً چنین رفتاری طرد او از گروه را در پی خواهد داشت.

پاسخ به این سؤال که آیا انسان اجتماعی است؟

نظرات مختلفی از دانشمندان در دست داریم. بعضی اجتماعی بودن انسان را فطری و برخی نیازهای بشری را موجب اجتماعی شدن او دانسته اند. آنچه که اغلب دانشمندان بدان نظر مثبت دارند، اینکه اجتماعی بودن انسان بطور فطری نیست.

چرا که در این صورت می بایست مانند حیوانات دگرگونی و تحول در انسان نیز صورت می گرفت . از این رو می توان گفت که فطرت، نیاز و تعقل، او را به سوی زندگی اجتماعی سوق داده است.اساس اولین نیاز اجتماعی شدن در کودک با روبرو شدن با« دیگری » شکفته می شود. در آغاز این مرحله در واکنش سرگردان می ماند و سرانجام به مادرش پناه می برد. این تزلزل در تصمیم گیری تا۴ سالگی ادامه می یابد، تا اینکه بر کسب تجارب اجتماعی و آموختن اصول و قواعد رفتارهای لازم از طریق خانواده و نهادها توفیق می یابد، این یادگیری اجتماعی به تدریج تا ۹ سالگی ادامه دارد. انسان از طریق اجتماعی شدن با قواعد، هنجارها و آداب جامعه آشنا می شود.

گونه های اجتماعی شدن

اجتماعی شدن می تواند هم از طریق رسمی و هم از راههای  غیر رسمی انجام گیرد. نهادهای آموزشی نمونه ای از عوامل رسمی و ساختار انتقال شیوه های عملکرد اندیشیدن مقبول جامعه به فرد به شمار می آیند. امّا اجتماعی شدن می تواند از طریق روابط متقابل با همسالان و عضویت در گروهها و باشگاههای غیر رسمی نیز تحقیق پذیرد.

تأثیر هنجار ها بر اجتماعی شدن فرد

ازآنجا که انسان به غرایز بسیار متنوعی مجهز نشده است،برای آنکه بتواند به حیات خود ادامه دهد،بناچار می آموزد که چگونه به دیگران بپیوندد و حتّی برای رفع بنیادی ترین نیازهای خود با آنها همکاری کند. آنچه همکاریهای میان افراد بشر و وابستگی متقابل آنها به یکدیگر را ممکن می سازد، نظامی از الگوهای رفتار آموخته است که دیگر اعضای یک فرهنگ در آن سهیمند. این الگوهای رفتار مشترک یا معیارهای رفتار را هنجار می نامند. کودک ، از سنین بسیار پایین ، هنجارهای فرهنگی تأیید شده را کسب می کند و با این کار در فرایند اجتماعی شدن قرار می گیرد.

اهداف اجتماعی شدن

هدفهای بنیانی فرایند اجتماعی شدن را می توان به قرار زیر خلاصه کرد .

۱-   شخص باید مهارتهای ضروری را که برای زندگی در جامعه ضروری است فرا بگیرد .

۲-   شخص باید بتواند به صورت مؤثری با دیگران ارتباط برقرار کند و توانایی خواندن ، نوشتن و سخن گفتن پیدا کند.

۳-   فرد باید بتواند نیازهای بدنی خود ، همچون قضای حاجت را به شیوهای قابل قبول جامعه فرا گیرد .

۴-   فرد باید ارزشها و اعتقادات اساسی جامعه خود را در ذهن خود متمرکز کند.

عوامل اجتماعی شدن

می توان به گروهها یا زمینه های اجتماعی که فرایندهای مهم اجتماعی شدن در درون آنها رخ می دهد تحت عنوان عوامل اجتماعی شدن اشاره کرد. در همه فرهنگها ، خانواده عامل اصلی اجتماعی شدن کودک در دوران طفولیت است امّا در مرحله بعدی زندگی فرد ، بسیاری از عوامل دیگر اجتماعی شدن نقش دارند.

خانواده

از آنجا که نظامهای خانواده بسیار متفاوت هستند، دامنه تماسهایی که کودک تجربه می کند به هیچ وجه در فرهنگهای مختلف یکسان نیست . همه جا مادر  معمولاً مهمترین فرد در نخستین دوره زندگی کودک است ، امّا همانگونه خاطر نشان گردیده است ، ماهیت روابطی که میان مادران و کودکانشان بر قرار می شود تحت تأثیر شکل و نظم و ترتیب تماس آنها قرار می گیرد. این جریان ، به نوبه خود ، به وسیله خصلت نهادهای خانواده و رابطه شان با گروه بندی های دیگر در جامعه مشروط می شود . در جوامع امروزی ، اجتماعی شدن بیش از همه در یک زمینه کوچک خانوادگی رخ می دهد . بیشتر کودکان نخستین سالهای زندگی خود را در درون یک واحد خانوادگی شامل مادر، پدر و شاید یکی دو فرزند دیگر سپری می کنند.

امّا ، در بسیاری از فرهنگ ها ، عمّه ها یا خاله ها ، عموها یا دایی ها و نوه ها غالباً جزء یک خانواده واحد بوده و مراقبت کودکان ، حتّی اطفال بسیار خردسال ، را به عهده دارند با وجود این تفاوتهای زیادی از نظر اهمیت زمینه های خانوادگی وجود دارد. بعضی از کودکان در خانواده هایی پرورش می یابند که تنها یکی از والدین در آن حضور دارد بعضی توسط دو مادر و دو پدر ( پدر و مادر جدا شده و ناپدری و نا مادری ) مراقبت می شوند . بخشی اعظم زنانی که تشکیل خانواده داده اند اکنون در خارج از خانه به کار اشتغال دارند و به فاصله نسبتاً کمی بعد از تولد فرزندانشان به کار خود بر می گردند. با وجود این تفاوتها ، خانواده معمولاً یکی از عوامل عمده اجتماعی شدن از دوران کودکی تا نوجوانی و پس از آن است. که به صورت یک سلسله مراحل پی درپی رشد و تکامل ، نسلها را به یکدیگر مربوط می سازد. خانواده ها و جایگاهای ، مختلفی در چارچوب کلی نهادهای یک جامعه دارند. در بیشتر جوامع سنتی ، خانواده ای که فرد در آن متولد می شود تا اندازه زیادی تعیین کننده موقعیت اجتماعی فرد در بقیه زندگانیش است . در جوامع امروزی غربی ، موقعیت اجتماعی به این ترتیب در هنگام تولد به ارث  برده نمی شود . با وجود این منطقه و طبقه اجتماعی خانواده ای که فرد در آن متولد می شود بر الگو های اجتماعی شدن به شدّت تأثیر می گذارند کوکان شیوه های رفتار ویژه و مادر شان یا دیگران را در همسایگی یا اجتماع محلی اشان فرا می گیرند.

الگو های مختلف پرورش کودک و انضباط همراه با ارزش ها و انتظارات متعارض ، در بخش های گوناگون جوامع بزرگ یافت می شود. اگر به این بیاندیشیم که زندگی مثلاً برای کودکی که در یک خانواده فقیر سیاه پوست در یک محله فقیر نشین شهر پرورش می یابد ، در مقایسه با کودکی که در یک خانواده مرفه سفید پوست در حومه سفید پوست نشین شهر متولد می شود چگونه است ، آنگاه درک تأثیر انواع زمینه خانوادگی آسان می شود تحقیقات جامعه شناختی فراوانی که انجام شده به ما امکان می دهد این تفاوتها را به گونه دقیق تری تشریح کنیم بدیهی است فقط محدودی از کودکان ممکن است به سادگی  بی چون و چرا بینش والدین خود را بپذیزند. این مطالب به ویژه در جهان معاصر که دگرگونی در آن بسیار فراگیر است ، درست است . از این گذشته ، صرف وجود انواع گوناگون عوامل اجتماعی کردن به ناهمگراییهای بسیار میان بینشهای کودکان ، نوجوانان و نسل پدر و مادری می انجامد.

روابط همالان

یکی دیگر از عوامل اجتماعی شدن گروه همالان است. گروههای همالان گروههای دوستی کودکان هم سن هستند. در بعضی از فرهنگها، به ویژه، جوامع کوچک سنتّی، گروههای همالان به عنوان طبقات سنی رسمیت یافته اند. هر نسلی دارای حقوق و مسئولیّت هایی است، که با پیرتر شدن اعضایش تغییر می کنند. ( نظام های طبقات سنی معمولاً به مردان محدود می شوند ) اغلب مراسم یا مناسک ویژه ای وجود دارد که گذار افراد را از یک طبقۀ سنی به طبقۀ دیگر مشخص می نمایند. افرادی که در درون یک مجموعۀ سنی خاص قرار می گیرند معمولاً در سراسر زندگیشان ارتباطات نزدیک و دوستانه برقرار می کنند. نمونۀ یک مجموعۀ طبقات سنی عبارت است از دورۀ کودکی، دورۀ جنگجویی کهتر،دورۀ جنگجویی مهتر، دورۀ ریش سفیدی کهتر و دورۀ ریش سفیدی مهتره مردان از این مراحل نه به عنوان افراد ، بلکه به عنوان گروههای کامل گذر می کند. اهمیّت خانواده در اجتماعی شدن کاملاً آشکار است ، زیرا تجربۀ کودک و طفل بسیار خردسال کم وبیش منحصراً در درون آن شکل می گیرد. امّا اینکه گروههای همالان تا چه اندازه مهّم هستند، به ویژه برای آن دسته از ما که در غرب زندگی می کنیم، چندان آشکار نیست . با وجود این ، حتّی بدون طبقات سنی رسمی، کودکان بالاتر از ۴یا۵ سال معمولاً وقت زیادی را در کنار دوستان همسال خود صرف می کنند. با در نظر گرفتن نسبت بالای زنانی که اکنون جزء نیروی کار هستند، و فرزندان خردسالشان در مراکز مراقبت روزانه با همدیگر به سر می برند. روابط همالان امروز حتّی بیشتر از پیش اهمیت دارد، و بدیهی است مدارس در اینجا تأثیر بسیار مهمی دارند نظریه های مید و پیاژ هر یک بحق بر اهمیت روابط همالان تأکید می ورزند. پیاژه به ویژه بر این موقعیّت تأکید می کند که روابط همالان دموگراتیک تر از روابط میان کودک و پدر و مادرش است .واژۀ هُمال ، به معنای و برابر، است ، و روابط دوستی که میان کودکان خردسال بر قرار می شود به طور معقول گرایش به برابری طلبی دارد. یک کودک قوی ، یا از نظر جسمانی نیرومند ممکن است تا اندازه ای سعی کند بر دیگران تسلّط یابد. با وجود این چون روابط همالان بر پایۀ رضایت متقابل استوار است، و نه بر پایۀ وابستگی ای که ذاتی موقعیت خانوادگی است ناچار باید میزان زیادی بده و بستان وجود داشته باشد. پیاژه خاطر نشان می سازد که ، والدین به واسطۀ قدرتشان قادرند ( به درجات متفاوت ) قواعد رفتار را به فرزندانشان تحمیل کنند. بر عکس، در گروههای همالان کودک زمینۀ کنش متقابل متفاوتی را کشف می کند، که در آن می توان قواعد رفتار را مورد آزمون و کاوش قرار داد . روابط همالان اغلب در سراسر زندگی شخصی اهمیّت خود را حفظ می کند. به ویژه در نواحی ای که تحرک اجتماعی زیاد نیست ، افراد ممکن است در بیشتر یا همۀ زندگیشان عضو یک جرگه غیر رسمی بوده یا یک گروه از دوستان را حفظ کنند. حتّی در جایی که این گونه نباشد باز احتمال دارد که روابط گروه همالان فراتر از دوران کودکی و نوجوانی تأثیر مهّمی داشته باشد. گروههای غیر رسمی افرادی که در سنین مشابهی هستند در محل کار، یا در حوزه های دیگر، معمولاً در شکل دادن به نگرشها و رفتار افراد  اهمیّت پایداری دارد.

مدارس

آموزش در مدرسه یک فرایند رسمی است؛ یک برنامه معین از دروسی که باید فراگرفته شوند وجود دارد. با وجود این مدارس از جنبه های ظریف تری عوامل اجتماعی شدن نیز هستند. در کنار برنامه ی آموزش رسمی چیزی که بعضی جامعه شناسان آن را برنامه آموزشی پنهان نامیده اند وجود دارد که یادگیری کودکان را مشروط می کند (ر.ک. به فصل ۱۳؛ آموزش و پرورش، ارتباطات و رسانه های همگانی) از کودکان انتظار می رود یاد بگیرند که در کلاس آرام باشند، به موقع در کلاس حاضر شوند . مقررات انضباطی مدرسه را رعایت کنند. از آنها خواسته می شود اقتدار معلمان را بپذیرند و نسبت به آن پاسخگو باشند. واکنش های معلمان نیز بر انتظاراتی که کودکان از خودشان دارند تأثیر می گذارد. اینها به نوبه ی خود، با تجربه شغلی آنها هنگامی که مدرسه را ترک می گویند پیوند پیدا می کند. گروههای همالان اغلب در مدرسه تشکیل می شوند، و نظام طبقه بندی کودکان در کلاسها بر حسب سن تأثیر آنها را تقویت می کند.

رسانه های همگانی



[۱] – جورج ریترز ، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر ، ترجمه محسن ثلاثی – ص ۳۱۵

100,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

 

مطالب پیشنهادی:
  • مقاله نقش خانواده در تربیت فرزندان برای نماز
  • مقاله دین و خانواده
  • مقاله خانواده
  • مقاله حقوق خانواده
  • مقاله تاثیر مدرنیته بر خانواده
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    پیوندها

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.