مقاله از خود بیگانگی

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

عنوان :

مقاله از خود بیگانگی

تعداد صفحات : ۲۸

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

بی تردید همه ادیان آسمانی، به ویژه اسلام، برای هدایت انسان در مسیر کمال و دگرگون کردن و تعالی بخشیدن به هویت انسان آمده اند. در میان همه موجودات جهان هستی فقط انسان است که قابلیت این دگرگونی را دارد. انسان می تواند با اراده و اختیار خود راه تعالی بخشیدن به هویت خویش را برگزیند و یا اینکه هویت واقعی خویش را با علم و آگاهی بیابد یا از خود غافل شود و خود را فراموش کند و تا سرحد از خودبیگانگی پیش رود. با این فرض، همه ادیان الهی برای انسان هویتی در نظر گرفته اندکه هم امکان رشد و تعالی دارد و هم امکان سقوط و انحطاط. از این رو، می توان گفت: ادیان آسمانی پیش از هر متفکری مسئله خودفراموشی یا از خودبیگانگی را به عنوان خطری بزرگ که انسانیت انسان را تهدید می کند، مورد توجه قرار داده اند، و به بیان های مختلف نسبت به آن هشدار داده، مصادیق از خودبیگانگی و راه های پیشگیری و درمان آن را نیز ارائه نموده اند.

اگر پایه و اساس از خودبیگانگی را فقدان هویت مثبت در نوجوان فرض کنیم، در واقع فرد از خودبیگانه مستعد انواع بیماری های روانی و اختلالات شخصیتی است و اگر هویت یابی در نوجوانان یک جامعه با بحران مواجه شود و خانواده و سایر نهادهای فرهنگی ـ اجتماعی که در هویت یابی نوجوانان نقش مهمی را بر عهده دارند، این رسالت عظیم را به خوبی انجام ندهند، چنین جامعه ای هم با بحران از خودبیگانگی فردی و هم با فقدان هویت و از خودبیگانگی فرهنگی ـ اجتماعی مواجه خواهد شد و کسانی که مترّصد ضربه زدن به چنین جامعه ای هستند با تهاجم شدید فرهنگی و تبلیغاتی، فرهنگ آن ملت را از درون تهی می کنند، آن گاه زمینه برای استثمار همه جانبه آن ملت فراهم می شود. اینجاست که استعمارگران به اهداف پلید اقتصادی، سیاسی و نظامی خود، تحقق می بخشند و به غارت ذخایر اقتصادی، علمی و معنوی آن جامعه می پردازند.

واژه های کلیدی : خودبیگانگی، هویت، هگل، فوئرباخ، مارکس، اسلام، پیشگیری

فهرست مطالب

از خودبیگانگی    ۱
بررسی مفهوم از خودبیگانگی    ۲
دورنمای تاریخی از خودبیگانگی    ۳
هگل و از خودبیگانگی    ۴
فوئرباخ و از خودبیگانگی    ۵
مارکس و از خودبیگانگی    ۶
بررسی و ارزیابی    ۷
اسلام و مسئله از خود بیگانگی    ۸
هویت واقعی انسان از دیدگاه اسلام    ۸
قرآن و از خودبیگانگی    ۹
علل از خودبیگانگی    ۱۰
اهداف و غایات انحرافی    ۱۰
خود کم بینی; اصالت دادن به دیگری    ۱۱
انواع از خودبیگانگی    ۱۱
نمودها و پیامدهای از خودبیگانگی    ۱۲
عدم تعادل روحی    ۱۲
ناتوانی در استفاده از ظرفیت ها توانشی و انگیزشی    ۱۲
از خودبیگانگی فرهنگی ـ اجتماعی    ۱۳
موقعیت جغرافیایی    ۱۳
نظام اجتماعی و جغرافیای سیاسی    ۱۴
نمودها و پیامدهای از خودبیگانگی فرهنگی ـ اجتماعی    ۱۴
راه های پیشگیری و درمان از خودبیگانگی    ۱۵
خودشناسی    ۱۵
بازنگری اعمال گذشته    ۱۶
خداشناسی    ۱۷
عبادت    ۱۸
تحلیل روان شناختی از خود بیگانگی    ۱۸
مفهوم از خودبیگانگی از دیدگاه روان پزشکی و روان شناسی    ۱۸
تبیین روان شناختی از خودبیگانگی    ۱۹
مراحل شکل گیری هویت در نوجوانان    ۲۰
نتیجه‌گیری    ۲۲

پی‌نوشت‌ها

۱ـ نجف دریابندری، درد بی خویشتنی، ص ۱و۲و۳.

۲ـ همان.

۳ـ روشن است که این نوع سر در آوردن از اسرار قابل نقل و توصیف نیست به گفته سعدی «آن را که جز شد خبر باز نیامد» یا به گفته مولوی:

این مباحث تا بدین جا گفتنی است هر چه آید زین سپس بنهفتی است

ور بگویی ور بکوشی صد هزار هست بیگار ونگردد آشکار

یا سعدی که چنین می گوید:

گر خسته دلی نعره زند بر سر کویی عیبش نتوان گفت که بی خویشتن است آن

یا در اشعار عرفانی امام خمینی (ره) به این ابیات بر می خوریم:

فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم همچو منصور خریدار سر دار شدم

۴ـ سفر خروج، ۳:۱۴و۱۵.

۵ـ فلسفه شرق و غرب، به نقل از نجف دریابندری، درد بی خویشتنی.

۶ـ راسل، تاریخ فلسفه غرب، ص ۴۱۷.

۷ـ نقل شده در تیلر «هگل»، ص ۵۶ و ۵۷.

۸ـ محمود رجبی، انسان شناسی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ص ۸۲.

۹ـ همان.

۱۰ـ علی شریعتی، مجموعه آثار (بازگشت به خویشتن)، ش ۲۷.

۱۱ـ محمود رجبی، پیشین، ص ۸۳.

۱۲ـ مارکس، انگلس، مجموعه آثار، سوم، ص ۲۱۷.

۱۳ـ همان.

۱۴ـ برای مطالعه بیشتر ر.ک: نجف دریابندری، درد بی خویشتنی، بررسی مفهوم بی خویشتنی در فلسفه غرب / زورنتال و…، الموسوعه الفلسفیه، ترجمه سمیر کرم بدوی عبدالرحمان.

۱۵ـ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۶۸، ج ۱ / محمدتقی مصباح، معارف قرآن بخش انسان شناسی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، / احمد واعظی، انسان در اسلام، تهران، دفتر همکاری حوزهودانشگاه، ۱۳۷۷ / محمود رجبی، پیشین.

۱۶ـ مسئله از خودبیگانگی فرع پذیرش هویت مشترک انسانی است و کسانی که منکر سرشت انسانی هستند منطقاً نمی تواند به طرح مسئله از خود بیگانگی بپردازند و از آن سخن به میان آورند

۱۷ـ این اشعار از مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۱۶ نقل شده و بیشتر آن ها منسوب به مثنوی معنوی است.

۱۸ـ عبدالواحد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج ۴، ص ۳۴۰.

۱۹ـ همان.

۲۰ـ شیخ عباس قمی، سفینهٔ البحار، ماده «حب».

۲۱ـ رشید رضا، تفسیر المنار، ج ۳، ص ۹۴ / سید محمّدحسین طباطبائی، تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۴۱۲ و ۴۱۳ / فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ذیل تفسیر آیه ۲۷۵.

۲۲ـ ر.ک: محمد اقبال لاهوری، نوای شاعر فردا یا اسرار خودی و رمز و بی خودی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیات فرهنگی، ۱۳۷۵ / همو، احیاء تفکر دینی.

۲۳ـ منظور از هویت فرهنگی ـ اجتماعی یعنی مجموعه عناصری که در شکل گیری فرهنگ یک جامعه نقش دارند مانند: باورهای دینی، آداب و رسوم اجتماعی، زبان، ارزش های حاکم بر یک جامعه و…

۲۴ـ ر.ک: محمد اقبال لاهوری، نوای شاعر فردا یا اسرار خودی و رموز بی خودی، ۱۳۷۰.

۲۵ـ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۶۱، ص ۹۹.

۲۶ـ نهج البلاغه، خطبه

۱۷۸.۲۷ـ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۵۷۸ـ۵۸۲.

۲۸ـ نهج البلاغه، خطبه ۲۱۳.

۲۹ـ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۵۸۰ـ۵۸۱.

۳۰. assimilation.

۳۱ـ محمد اقبال لاهوری، احیاء تفکر دینی، ص ۱۰۵ و ۱۰۶.

۳۲. existentialism.

۳۳ـ نصرت اللّه پورافکاری، فرهنگ روان شناسی و روان پزشکی، چ سوم، تهران، فرهنگ معاصر ۱۳۸۰.

۳۴ـ راهنمای آماری و تشخیص انجمن روانپزشکان آمریکا.

۳۵ـ جدول اقتباس از کارل هافمن و همکاان، روان شناسی عمومی، ترجمه هادی بحیرایی و همکاران، ارسبان، ۱۳۷۹، ج ۱.

۳۶ـ محمود منصور، روان شناسی ژنتیک، چ ششم، تهران، نشر ترمه، ج ۱، ص ۱۶۳ـ۱۶۹.

۳۷. psychosocial development.

۳۸. Jalali Teherany , Muhammad Muhsin , development psyc

از خودبیگانگی

 از خود بیگانگی، یکی از مهم ترین مسائل انسان شناختی است که در رشته های گوناگون علوم انسانی از جمله جامعه شناسی، روان شناسی، فلسفه و حتی روان پزشکی مورد توجه قرار گرفته است.

از خود بیگانگی، یکی از مهم ترین مسائل انسان شناختی است که در رشته های گوناگون علوم انسانی از جمله جامعه شناسی، روان شناسی، فلسفه و حتی روان پزشکی مورد توجه قرار گرفته است. مفهوم «alienation» که دز زبان فارسی به «از خودبیگانگی» ترجمه شده است، عنوانی است کلی برای بسیاری از دردهای فردی و اجتماعی انسان; و به دلیل همین کلیت، مفهومی است بسیار مبهم. به عبارت دیگر، وقتی همه مشکلات را زیر یک عنوان کلی خلاصه می کنیم، در واقع روشن نیست که درباره چه مشکلی بحث می کنیم. برای مثال، وقتی می گویم: «فلانی بیمار است» چیزی که از این تعبیر دستگیرمان می شود، این است که حال این شخص خوب نیست; یعنی آن گونه که باید باشد نیست. اما اینکه چه مشکلی برای او پیش آمده، یا چه اختلالی در مزاج او رخ داده، که موجب این وضع شده است و چگونه می توان با ایجاد تغییراتی در مزاج او زمینه بهبودی او را فراهم نمود، مشخص نیست. بر همین اساس است اگر فردی دچار از خودبیگانگی شده باشد. سؤال می شود چگونه این مشکل یا بیماری به وجود آمده، راه حل و یا درمان آن چیست؟ چرا بسیاری از انسان ها به این درد مزمن مبتلا هستند؟ راه های پیشگیری از آن کدام است؟ چه اقداماتی باید در زندگی انسان صورت گیرد تا به رفع آن منجر شود؟ مجموعه سؤالاتی از این دست و پاسخ به این پرسش ها، مستلزم بررسی مفهوم از خودبیگانگی، تبیین دیدگاه های مختلف درباره آن و در نهایت، ارائه راه کارهایی برای پیشگیری یا درمان آن می باشد. ابتدا به بررسی مفهوم از خودبیگانگی می پردازیم:

 بررسی مفهوم از خودبیگانگی

واژه «alienation» که در زبان فارسی غالباً به «از خودبیگانگی» ترجمه شده است، در فلسفه غرب سابقه طولانی دارد. ریشه این اصطلاح کلمه لاتینی «alius» به معنای «دیگر» است. پسوندen در زبان لاتینی صفت ساز است. بنابراین، «alien» به معنای منسوب به دیگری است. از صفت alienفعل alienate ساخته شده است، به معنای «از آنِ شخص دیگر کردن» یا به عبارت واضح تر، «انتقال به غیر». سپس از این کلمه، اسم فعل alienationبه معنای «انتقال به غیر» (الیناسیون) ساخته شده است. مورد استعمال اصلی آن مناسبات حقوقی است به معنای سلب حقی از یک شخص و انتقال آن به شخصی دیگر. اما با گذشت زمان، این مفهوم آن قدر توسعه پیدا کرده، که در جامعه شناسی، روان شناسی، فلسفه و حتی روان پزشکی کاربرد دارد. در روان شناسی و روان پزشکی، الیناسیون عبارت است از حالت ناشی از اختلال روانی یا به اصطلاح، «روانی» بودن.۱ البته این معنا نیز با مفهوم حقوقی کلمه ارتباط دارد; زیرا از یک سو بیمار روانی، شخصی است که سلامت عقل خود را از دست داده است (عقل از او سلب شده است)، و از سوی دیگر، قانون پاره ای از حقوق چنین شخصی را سلب می کند و به ولی یا وارث او انتقال می دهد. این همان مفهوم قضایی «حجر» است. بنابراین، «فرد الینه» از جهت قضایی معادل «محجور» خواهد بود.۲ پس از بررسی مفهوم «الیناسیون»، نگاهی کوتاه به سیر تاریخی آن، به ویژه در فلسفه غرب، می اندازیم.

دورنمای تاریخی از خودبیگانگی

واژه از خودبیگانگی در طول تاریخ گاهی مفهومی با بار ارزشی مثبت و گاهی نیز بار ارزشی منفی و ضد ارزش داشته است. آنچه در محافل علمی و فرهنگی مطرح و در اینجا مدّنظر است، کاربرد منفی آن است. اما به دلیل اینکه در گذشته این واژه بیشتر با بار ارزشی مثبت مورد استفاده قرار گرفته است، اشاره ای کوتاه به معنای مثبت آن می کنیم.

الیناسیون یا از خودبیگانگی به معنای مثبت یعنی وارستن از خود یا از خود بی خود شدن است. از این رو، به معنای خَلْسه یا وجد و حال عرفانی است.۳ اگر الیناسیون را به این معنا در نظر بگیریم، در واقع یک روش عرفانی (mystic) است برای رسیدن به دانش حقیقی. در این صورت، در مقابل روش عقلانی قرار می گیرد. در روش عقلانی انسان می کوشد با تحلیل و ترکیب مفاهیم به حقایق جهان دست یابد، ولی در روش عرفانی، عارف برای رسیدن به حقیقت سعی می کند از خویشتن خویش بیرون آید و حقیقت را در خود حقیقت درک کند. بنابراین، تجربه عرفانی به معنای توضیح (explanation) رازهای نهفته هستی نیست، بلکه به معنای رفتن در دل این رازها و پذیرفتن آن ها به همان صورت سر بسته است. به همین دلیل است که در عرفان ایرانی، در ستایش بیخودی و بیهوشی و نکوهش عقل و هوش مطالب فراوانی بیان شده است.

تاریخ این نحوه تفکّر در غرب نیز از دیر زمان وجود داشته است; هم در ادیان بسیار کهن و هم در نظرات برخی از قدیمی ترین فلاسفه غرب (یونان). در اینجا به عنوان شاهد، نمونه هایی را به اختصار ذکر می کنیم:

فیلون اسکندرانی (حدود ۴۰ م) این رگه عرفانی و شهودی را داخل در فلسفه و دیانت یهودی می کند. در «سفر خروج» چنین آمده: «موسی به خدا گفت: اینکه چون نزد بنی اسرائیل برسم و بدیشان گویم خدای پدران شما مرا نزد شما فرستاده است و از من بپرسند که نام او چیست، بدیشان چه بگویم که خدا به موسی گفت: هستم آنکه هستم و گفت به بنی اسرائیل چنین بگو: اهیه (هستم) مرا نزد شما فرستاد.»۴تعبیر فیلون از این عبارت آن است که خدا می گوید: ماهیت من هستی است و هستی قابل توصیف و بیان نیست; یعنی ذات خداوند را نه با اندیشه تحلیلی، بلکه با مراقبت عرفانی جذبه، با بیرون آمدن از خویشتن می توان دریافت، و کسانی را که نمی توانند این حال بی خویشتنی را درک کنند، «ساکنان همیشگی تاریکی اند» و سخنان کسانی که «در روشنایی زندگی می کنند» باور ندارند.۵

در فلسفه نوافلاطونی قرن سوم نیز در آثار فلوطین (۲۰۵ـ۲۷۰ م) این تعبیر به کار برده شده است. او نیز راه دستیابی به دانش حقیقی را بیرون شدن از خود و جذب شدن به سوی مطلوب می داند.۶ چنانکه می بینیم در فلسفه اشراقی و در یهودیت و مسحیت قرون وسطایی و در عرفان ایران و به طور کلی در تفکر شهودی، بی خویشتنی یا از خود بیگانگی ارزش مثبتی است. اما در عصر جدید، بخصوص از زمان هگل (۱۷۷۰ـ۱۸۳۱) به این سو، مفهوم از خودبیگانگی یا بی خویشتنی معنای منفی پیدا می کند و تقریباً در همه حوزه های علوم انسانی، اعم از جامعه شناسی، روان شناسی، فلسفه و حتی روان پزشکی به عنوان یک آسیب و بحران که هویت انسانی را هدف قرار داده و او را نه تنها از مسیر کمال دور می کند، بلکه سلامتی انسان را نیز تهدید می نماید به کار رفته است. در اینجا برای آشنایی بیشتر با این مفهوم، به بیان فشرده برخی دیدگاه ها درباره از خودبیگانگی می پردازیم.

25,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
  • مقاله از خود بیگانگی
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    پیوندها

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      شنبه, ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.