مقاله مقایسه و بررسی تصویر و توصیف در شعر معاصر و کلاسیک فارسی با تاکید بر تصاویر اشعار نیما

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

عنوان :

مقاله مقایسه و بررسی تصویر و توصیف در شعر معاصر و کلاسیک

فارسی با تاکید بر تصاویر اشعار نیما

تعداد صفحات : ۲۲

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

«تصویر در شعر ،‌بیانی است که به صور ذهنی حاصل از دریافتهای حسی شاعر زندگی می بخشد،‌ به عبارت دیگر ،‌سبب می شود تا خواننده احساس کند که چیزی را به گونه ای متمایز می بیند،‌ لمس می کند،‌میبویدیا می شنود.» یعنی شاعر دریافت خاصی دارد که سبب می شود به واسطه چنین دریافتی اشیایی را که همه روزه
می بینیم به گونه ای دیگر القا کند،‌ به گونه ای که گویا این اشیا را به نوعی دیگر می بینیم. نکته ای که تولستوی نیز به اشاره کرده و اذعان می کند که ما به واسطه عادت اشیاء اطرافمان را نمی بینیم و هنرمند، با دید دیگر آنها را کشف می کند.

 سارتر در تعریفی از تصویری می گوید: «تصویر عبارت از نحوه خاص ظهور یک شئ در شعور انسانی است و یا به طریق اولی، تصویر ، طریقه خاصی است که شعور انسانی، ‌به وسیله آن ، یک شی را به خود ارائه می دهد .

شاعر و نویسنده برای بیان مافی الضمیر و اندرون خویش از ابزار و امکانات عدیده ای استفاده
می کنند که مجموعه این امکانات تصویری می سازد که القا کننده ذهن و ضمیر وی است. می توان گفت تصویر هر نوع دریافت شاعر از اطراف خویش و ارائه آن به واسطه تشبیه ،‌استعاره و… است چه این دریافت حسی باشد و چه انتزاعی. بررسی آثار ادبی فارسی خصوصاً در حوزه شعر نشان می دهد کیفیت و نوع تصاویر در شعر گذشته و امروزی فارسی بسیار متفاوت است. شعر امروز در حوزه تصویر ویژگیهایی دارد که چنین مشخصه هایی را در  حوزه شعر کلاسیک فارسی کمتر به چشم می خورند. اگر در شعر گذشته فارسی تصویر به عنوان تزئین به کار
می رفته،‌ در شعر معاصر، تصویر القا کننده معنی است و معنی چیزی جدا و منفک از تصویر نیست. پرداختن پرداختن به حالات افراد ،‌ پیوند ساختاری تصاویر سادگی و… از ویژگیهای تصاویر شعر معاصرند.

در این پژوهش ضمن بررسی تعاریف تصویر ، رابطه تصویر با معنی و‌ ویژگیهای تصویر ، به بررسی و مقایسه تصویر در شعر کلاسیک و نو فارسی با تاکید بر اشعار نیما پرداخته ایم و نشان داده ایم نیما ضمن اینکه بر کاربرد تصویر و دقت در آن تاکید نموده ،‌خود نیز در به کار گیری تصاویر و استفاده از آن بسیار وسواس دارد. و معنی و مفهوم شعر را در تصویری در خور ارائه کرده است.

کلمات کلیدی:‌تصویر، ‌شعر معاصر و کلاسیک، اشعار نیما

فهرست مطالب

چکیده    ۱
۱ـ تصویر و توصیف در شعر    ۲
۲- ویژگی تصاویر    ۳
۳- ارتباط تصویر و معنی    ۳
۴- تصویر و توصیف در شعر نیما    ۴
۵-۱- پیوند ساختاری در تصاویر بویژه در اشعار روایی    ۵
۵-۳- دقت د رجزئیات تصاویر    ۷
۵-۴- توجه به زمان و مکان در تصویر    ۸
۵-۵- توجه به حالت مختلف افراد در تصاویر    ۹
۵-۶- اقلیم گرایی یا محلی نمای تصاویر    ۱۱
۵-۷- توجه به طبیعت در تصاویر    ۱۱
۵-۸- فردیت در تصاویر    ۱۱
پی نوشتها    ۱۷

پی نوشتها

 ۱-  اسکلتن رابین ، حکایت شعر،‌ برگردان مهرانگیز اوحدی، چاپ اول ،‌نشر میترا، ۱۳۷۵، ص ۱۵۵٫

۲- نفیسی آذر، نقد فرم گرا، کشف خلاق منتقد، مجله گردون،‌ شماره ۱۷ و ۱۸ ،صص ۱۴-۱۵٫

۳- براهنی رضا،‌ طلا در مس ،‌چ اول ، ناشر نویسنده،‌۱۳۷۱، ص ۱۱۴٫

۴- شفیعی کدکنی محمد رضا،‌ صور خیال در شعر فارسی،‌  انتشارات آگاه، چ پنجم، ۱۳۷۲، ص ۱۰٫

۵- ریکور پل،‌زندگی در دنیای متن، ترجمه بابک احمدی،‌ نشر مرکز، چ دوم،‌ ۱۳۷۸، ‌ص ۵۵٫

۶-  غنیمی هلال محمد،‌ ادبیات تطبیقی،‌ ترجمه سید مرتضی آیت الله زاده شیرازی ، چ اول،‌ انتشارات امیر کبیر، ص ۴۹۷٫

۷-   ولک رنه ،‌ تاریخی نقد جدید،‌ترجمه سید ارباب شیروانی ،‌چ اول ،‌انشارات نیلوفر،‌ ۱۳۷۴،‌ جلد دوم ،‌ص ۳۲٫

۸-       گروهی نویسندگان ،‌نقد و تحقیق ،‌ مجموعه مقالات پیرامون ادب (۲)،‌ سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی. ۱۳۸۱،‌ص ۱۴۵٫

۱۰-همان ماخذ،‌ ص ۱۵۱٫

۱۱- همان ماخذ،‌ص ۱۴۷٫

۱۲-‌ حکایت شعر،‌ ص ۱۵۷٫

۱۳- ولک رنه، وارن آوستن،‌ نظریه ادبیات،‌ ترجمه ضیاء موحد و پرویز مهاجر ،‌ چ اول ،‌ انتشارات علمی و فرهنگی ،‌ ۱۳۷۳،‌ص ۲۰۹،‌ نیز مراجعه شود به :

Laurence prerrine, literature poetry, p.p 559-600

۱۴- پور نامدارایان ،‌تقی ، رمز و داستانهای رمزی در ادب فارسی،‌چاپ چهارم،‌ تهران،‌انتشارات علمی و فرهنگی ص ۲۸-۳۰

۱۵- اخوان ثالث مهدی،‌ بدیع و بدعت ها و عطاو لقای نیما یوشیج،‌ چاپ دوم،‌ انتشارات بزرگمهر،‌۱۳۶۹،‌ص ۲۸۵٫

۱۶- نیما یوشیج، درباره‌ شعر و شاعری،‌ تدوین سیروس طاهباز، انتشارات دفترهای زمانه، چ اول، ۱۳۶۸، ص ۸۲٫

۱۷- همان ماخذ ،‌ص ۳۱۳٫

۱۸- طاهباز سیروس،‌ نیما یوشیج ،‌چ دوم،‌انتشارات زریاب،‌ ۱۳۷۶،‌ص ۸۶٫

۱۹-‌ درباره شعر و شاعری، ص ۹۵٫

۲۰- همان ماخذ .‌صص ۶۲-۶۳٫

۲۱- حمیدیان سعید،  داستان دگردیسی،‌ چاپ اول،‌ انتشارات نیلوفر، ۱۳۸۱،‌ص ۲۶۱٫

۲۲- همان ماخذ،‌صص ۲۵۰-۲۵۱٫

۲۳- نیما یوشیج،‌مجموعه کامل اشعار نیما، تدوین سیروس طاهباز،‌ چاپ چهارم،‌انتشارات نگاه، ۱۳۷۵، صص ۲۲۴-۲۲۷٫

۲۴- برای توضیج بیشتر در مورد این شعر رجوع کنید:

ـ پورنامداریان تقی ،‌ خانه ام ابری است،‌ چاپ اول، تهران،‌انتشارات سروش،‌ ۱۳۷۷،‌صص ۲۱-۱۲۲٫

۲۵- مجموعه اشعار نیما،‌ص ۴۵۳،‌

۲۶- همان ماخذ،‌ص ۴۵۳،‌برای شرح این شعر رجوع کنید به:

ـ خانه ام ابری است،‌ص ۲۷۹٫

۲۷- شفیعی کدکنی محمد رضا،‌اسفند ۱۳۴۵، ماخ اولا،‌راهنمای کتاب ،‌سال نهم ،‌شماره ششم.

۲۸- طلا در مس ، ص ۶۹۱٫

۲۹- همان ماخذ،‌ص ۳۵۷٫

۳۰- همان ماخذ، ص ۴۱۲٫

۳۱- همان ماخذ، ص ۴۱۲٫

۳۲- درباره شعر و شاعری ، ص ۳۱۳٫

۳۳- همان ماخذ،‌ص ۳۱۱٫

۳۴- خانه ام ابری است، ص ۳۳۰٫

۳۵- مجموعه اشعار نیما،‌ص ۴۴۴٫

۳۶- خانه ام ابری است،‌ص ۳۳۱٫

۳۷- مجموعه اشعار نیما،‌ص ۴۴۴٫

۳۸- برای تحلیل این شعر رجوع شود به :

ـ خانه ام ابری است،‌صص ۳۶۸-۳۷۲٫

۳۹- مجموعه اشعار نیما ، ص ۵۱۱٫

۴۰- برای تحلیل کار شب پا رجوع کنید به :

ـ داستان دگردیسی،‌صص ۹۴-۱۱۶٫

۴۱- ویلفرید.ال. گورین و دیگران، ‌‌راهنمای رویکردها ‌نقد ادبی، ترجمه زهرا مهین خواه، چ سوم، ‌انتشارات اطلاعات،‌۱۳۷۷،ص ۲۶٫

۴۲- مجموعه کامل اشعار نیما، ص ۴۴۴٫

۴۳- همان ماخذ ،‌ص ۴۴۴٫

۴۴- همان ماخذ ، ص ۴۱۲٫

۴۵- همان ماخذ،‌ص ۴۱۳٫

۴۶- داستان دگر دیسی،‌ص ۹۵٫

۴۷- ماخ اولا،‌ص ۵۹۶٫

۴۸- شفیعی کدکنی،‌محمد رضا،‌ ادوار شعر فارسی،‌چاپ اول ،‌ انتشارات سخن،‌۱۳۸۰،‌صص ۱۱۲-۱۱۳٫

۴۹- قزوانچاهی عباس ،‌نیما و شعر امروز،‌چ دوم ،‌انتشارات فصل سبز، ۱۳۷۹،‌ص ۱۲۹٫

۵۰- مجموعه کامل اشعارنیما، ص ۵۰۴٫

۵۱- همان ماخذ،‌ ۴۵۳٫

۵۲- مزخزاد فروغ، مجموعه اشعار ،‌چ اول .‌انتشارات نوید،‌۱۳۶۸،‌صص ۳۴۶-۳۴۷٫ نیز رجوع کنید به:

 ـ ادوار شعر فارسی،‌صص ۱۱۳-۱۱۵٫

۵۳- آشوری داریوش،‌ ۱۳۶۹،‌نیما و نوآوریهایش،‌مجله ایران نامه ،‌سال نهم ،‌شماره ۱ ، صص ۵۰-۵۱٫

۵۴- براهنی رضا،‌ارزیابی دوباره نیما،‌انتشارات دنیای سخن،‌ ۱۳۶۶- ص ۱۰٫

۵۵- مجموعه اشعار نیما، ص ۳۰۲٫

۵۶- همان ماخذ ، ص ۳۱۲٫

۵۷- همان ماخذ ، ص ۲۶۵٫

۵۸- دیوان فرخی سیستانی ‌تصحیح دکتر محمد دبیر سیاقی،‌چ چهارم،‌انتشارات زوار، ۱۳۷۱، ص ۱۳٫

۵۹- نیما و شعر امروز، ص۵۰٫

۶۰- مجموعه اشعار نیما، ص ۴۱۱٫

۶۱- خانه ام ابری است،‌ص ۳۳۶٫

۶۲- مجموعه اشعار نیما،ص ۵۱۱٫

۶۳- برای مطالعه بیشتر رجوع به رابطه انسان و طبیعت  در شعرنیما رجوع کنید به :

ـ مختاری محمد،‌انسان در شعر معاصر،‌چاپ اول،‌انتشارات توس،‌۱۳۷۲،‌ص ۱۸۹ به بعد.

۶۴- آشوری داریوش، شعر و اندیشه ،‌چ دوم ، نشر مرکز،‌ص ۱۱۳٫

۶۵- درباره شعر و شاعری ، صص ۷۷-۷۸٫

۶۶- همان ماخذ ،‌ص ۷۸٫

۶۷- خانه ام ابری است،‌ ص ۲۴۲٫

۱ـ تصویر و توصیف در شعر

«تصویر در شعر ،‌بیانی است که به صور ذهنی حاصل از دریافتهای حسی شاعر زندگی می بخشد،‌ به عبارت دیگر ،‌سبب می شود تا خواننده احساس کند که چیزی را به گونه ای متمایز می بیند،‌ لمس می کند،‌ می بوید یا
می شنود.»۱ یعنی شاعر دریافت خاصی دارد که سبب می شود به واسطه چنین دریافتی اشیایی را که همه روزه
می بینیم به گونه ای دیگر القا کند،‌ به گونه ای که گویا این اشیا را به نوعی دیگر می بینیم. نکته ای که تولستوی نیز به اشاره کرده و اذعان می کند که ما به واسطه عادت اشیاء اطرافمان را نمی بینیم و هنرمند، با دید دیگر آنها را کشف می کند.۲ سارتر در تعریفی از تصویری می گوید: «تصویر عبارت از نحوه خاص ظهور یک شئ در شعور انسانی است و یا به طریق اولی، تصویر ، طریقه خاصی است که شعور انسانی، ‌به وسیله آن ، یک شی را به خود ارائه می دهد۳٫» چنان که پیداست در این تعریف نیز درک روشنی از  تصویر ارائه نگردیده است. از آنجا که تصویر
(image) معادل تخیل دانسته شده۴، مانند تخیل تعریف دقیق و جامع و مانعی از آن ارائه نگردیده است. می توان گفت تصویر هر نوع دریافت شاعر از اطراف خویش و ارائه آن به واسطه تشبیه،‌ استعاره و… است،‌ چه این دریافت شاعر حسی باشد و چه انتزاعی. شاید به خاطر همین دریافت شاعر چیزی از اطراف  وارائه این نگرش ،‌ باشلار اعتقاد دارد «تصویر، یک ادراک حسی میرا نیست،‌ بل زبانی است که زاده می شود»۵٫ اهمیت تصویر در شعر تا بدان حد بوده است که هنر شاعر و توان وی بستگی به میزان خلق تصاویر داشته است. بر همین مبنا رمانتیک ها اعتقاد داشتند: «تمامیت کمال در زبان تصویری آن است ونه در تقریر و بیان اصول عقلانی، از این رو، شعر کلاسیک که تنها به جنبه های عقلانی می پرداخت آماج انتقاد گشت.»۶

تاکید بر تصویر تا آنجاست که عده ای اعتقاد داشتند که شعر باید به حدی تصویری باشد که پیش چشم شنونده و خواننده حاضر گردد۷ و ازرا پاند یکی از اهداف مهم و غایی شعر را نقاشی کردن آنچه می بینیم دانست،۸ یعنی شاعر باید چونان نقاشی زبردست به نقاشی بپردازد و دریافت خویش را برای خواننده و مخاطب نقاشی نماید و هیوم نا کامی کالریج به عنوان شاعر را غفلت وی از تصاویر می دانست.۹ هیوم عقیده داشت: «زبان مستقیم، شعر است و از این جهت مستقیم است که سر و کارش با تصاویر است… شعر جدید بیشتر به مجسمه سازی شباهت دارد تا به موسیقی، زیرا بیشتر چشم را مخاطب قرار می دهد تا گوش را، و باید  تصاویر را قالب ریزی کند یعنی گل جان را در قالب شکل دقیق می ریزد و تصویری بصری می سازد که به خواننده منتقل
می شود.»۱۰

در هر صورت مجموع این سخنان و نظریات نشان می دهد که تصویر اهمیتی فوق العاده در ساختمان شعر دارد و شاعر توانمند کسی است که معانی را در قالب تصاویری ارزنده ارائه کند. نباید تصور کرد که هر شعری که تصویری نیست،‌ از مقوله ادبیات خارج می شود؛ از طرفی نمی توان  هر تصویری را یک تصویر کامل دانست بلکه باید توجه داشته تصاویر شعر باید شرایط و ویژگیهایی داشته باشند تا به واسطه این شرایط ارزشمند به
حساب آیند.

۲- ویژگی تصاویر

۱- اولاً تصاویر ارائه شده از سوی شاعر نباید بسیار کلی باشد که تصور گردد هیچ گونه بینش فردی در آن به کار نرفته است.

۲-   تصویر شاعرانه باید به همراه بار عاطفی باشد وصرفاً یک تصویر پوچ نباشد،‌ مثلاً اگر تصویر از رنج ارائه می دهد تنها یک تصویر مثل فیلم نباشد، بلکه بار عاطفی آن ،‌نیز رنج را القا کند.

۳-تصاویر یک متن یا یک شعر نباید گسسته و از هم جدا باشند؛ بلکه باید منسجم باشند یک کل را ارائه دهند، یعنی «بین تصاویر پل زده می شود و سرانجام انسجام ساختمان ایجاد می گردد.»۱۱

۴-  از آنجا که شعر در تلاش است عواطف را بیان کند هر چه تصاویر عینی تر باشند، در القا این مفاهیم موفق تر است.

۵-  تصاویر باید دارای قدرت القایی فراوان و تعمیم دادن باشند. مثلاً اگر ما واژه «خون» را در یک شعر بخوانیم،‌ بسرعت از بسیاری از مفاهیم وابسته به آن آگاه می شویم، به یاد زندگی،‌ مرگ درد، قربانی و نظایر آن می افتیم.۱۲

در هر صورت یک تصویر شعری نباید تنها یک تصویر عینی صرف به حساب آید، زیرا در اینجا بحث شعر است و بی گمان باید همراه عاطفه باشد،‌ به همین دلیل ریچاردز می گوید:‌ «همیشه به کیفیت حسی تصویر اهمیت بیشتری از حد داده اند، آنچه تصویر را مؤثر می کند بیشتر خصلت آن است به عنوان واقعه ای ذهنی که به نحوه عجیبی با احساس ارتباط یافته است تا وضوح آن.»۱۳

با این توصیف باید در نظر داشت که همانطور که بیشتر اشاره شد تصویری که از چنین بار عاطفی تهی است؛ تنهایک نقاشی یا تصویر است، نه یک تصویر شاعرانه.

۳- ارتباط تصویر و معنی

با اندکی تامل می توان دریافت ارتباط و معنای شعر در زبان فارسی در همه انواع شعر یکسان نیست در پاره ای اشعار گویا تصاویر جدای از معنی هستند و بدون آن نیز معنی نقصی ندارد، در برخی اشعار، تصاویر معنای شعر را موثرتر جلوه می دهند و در پاره ای دیگر از اشعار، معنی و تصویر چنان با هم پیوند خورده اند که جدا شدن این دو از یکدیگر غیر ممکن است و گوئیا معنی تنها در همین تصاویر می تواند مؤثر و قابل بیان باشد.

با توجه به این مطالب می توان گفت رابطه صور خیال یا تصویر با معنی در آثار متنوع ادب فارسی به این شرح است:

۱- معنی از پیش در ذهن گوینده معلوم و مشخص است،‌ این معنی ناشی از برخورد عاطفی گوینده یا شاعر با موضوع نیست، این معنی از پیش معین را می توان با زبانی ساده و عاری از هر گونه تصویر بیان نمود، نویسنده به قصد بزرگ جلوه دادن معنی، آن را با تصویر همراه می کند. بسیاری از قصاید مدح آمیز شعر فارسی چنین هستند.

۲-  معنی به دلیل برخورد عاطفی نویسنده یا شاعر با موضوع در ذهن شکل گرفته است یا چنین
می نماید؛ در اینجا نیز اگر چه معنی از قبل در ذهن گوینده یا نویسنده بوده است،‌ تنها قصد انتقال آن ندارد، بلکه می خواهد احساسی در مخاطب برانگیزد در اینجا تصویر برای برانگیختن احساسی است، اینجا نیز معنی می تواند ساده باشد و به همراه تصویری نباشد،‌ لکن تاثیر خود را از دست می دهد،‌ تعزلات قصاید نمونه ای از این گونه اند.

۳-  نوع سوم، معنی و تصویر با یکدیگر پیوند ذاتی دارند،‌ اگر تلاش شود که این دو از هم جدا شوند،‌ آن گاه معنی دیگری خواهیم داشت. تصویر در اینجا بیش از آنکه به کار تزیین یا تاثیر گذاری بپردازد،‌ وظیفه ایضاح معنایی را دارد که از بیان می گریزد.۱۴

بنابراین اگر شعر بتواند بدان پایه و مایه برسد که تصویر جزء لاینفک و جدا ناشدنی آن گردد؛ کمال یافته است و اگر بخواهیم با چنین دیدگاهی شعری را بسنجیم اجزا یک شعر باید دارای چنین خصوصیتی باشند و به قول اخوان:‌ «یک قطعه شعر خوب، با همه سادگی، آن چنان ترکیبی است و اجزاء آن با هم آن چنان پیوستگی و هماهنگی کامل دارند؛ که اگر نا تندرستی و نقصی در هر یک از اجزا وجود داشته باشد،‌ مجموعه واحد را از توفیق و کمال دور نگه می دارد و بالنتیجه از تخییل و تاثیر و ثبت و القا که هدف اصلی است،‌ بی بهرگی نصیب
می شود.»۱۵

۴- تصویر و توصیف در شعر نیما

اگر اندکی در آثار نیما تامل و تدقق کنیم در می یابیم که وی موکداً ابراز می کند که شعر باید وصف کند و گویا عقیده دارد «شعر کهن از چنین مشخصه ای برخوردار نبوده است یا اینکه از وصفی که منظور نیماست دور است. و اشاره می کند «شعر ما ]باید[ در صورت موزن و در باطن مثل نثر تمام وقایع را وصف کننده باشد.»۱۶ زیرا به عقیده او اساس و منظور هنر تصویر و توصیف است. در عالم هنر دانستن تنها کفایت نمی کند؛ اینکه انسان نسبت به چیزی آگاهی داشته باشد،‌ کافی نیست هنر می خواهد نشان بدهد و به تصویر بکشد۱۷ و اگر در این هدف موفق شد هنر به کمال رسیده است، نیما این ویژگی هنر را مکرراً گوشزد می کند که: «هنر در خوب وانمود کردن و بر روی پرده آوردن است،‌ با قوت ساختن چیزهایی که مردم دیده اند. پیش چشم آوردن چیزهایی که مردم ندیده یا نسبت به آن بی اعتنا گذشته اند. هنرمند باید انصاف بمیان آورده از خود بپرسد: آیا گفتن چه لزومی داشت و آیا این شعر که می خواهد نام اورا بسر زبانها بیندازد چه بمردم می دهد که خودشان نداشته اند؟»۱۸ یعنی شاعر اگر توانست خوب نشان دهد و خوب وصف کند طوری دیده که دیگران ندیده اند و این دید شاعر چیزی تازه به مردم داده است. وی نشانه های ادبیات نوین و جدید را در چنین رویکردی می داند از نظر وی تنها پس و پیش کردن مصرعها و یا دگرگونی در قافیه شعر نشان تحول در ادبیات نیست بلکه «ادبیات ما باید از هر حیث عوض شود. موضوع تازه کافی نیست و نه این کافیست که مضمونی را بسط داده،‌ به طرز تازه ای بیان کنیم،‌ نه این کافی نیست که با پس و پیش آوردن قافیه و افزایش و کاهش مصراع ها یا وسائل دیگر ، دست به فرم تازهای زده باشیم. عمده این است که طرز کار عوض شود و آن مدل وصفی و روایی که در دنیای با شعور آدم هاست،‌ به شعر بدهیم (نکته ای که هنوز هیچ کس به آن پی نبرده است و شاید فرنگی هایی هم که نمونه هایی تازه ای از اشعار ما می برند بزودی اینها را در نیابند) تا این کار نشود هیچ اصلاحی صورت پیدا نمی کند،‌ هیچ میدان وسیعی در پیش نیست.»۱۹ آنچنان که پیدا است،‌ نیما اصل اساسی تحول و نوگرایی شعر جدید را که موجب تمایز و تفاوت آن از شعر گذشته می شود؛ همین ویژگی «وصفی و روایی» آن می داند و معتقد است که اگر چنین اصلی رعایت شود، تحول به وجود آمده است. نیما خود را نخستین کسی می داند که چنین حالت وصفی و روایی را در شعر فارسی به وجود آورده: «درتمامی اشعار قدیم ما یک حالت تصنعی است که به واسطه ی انقیاد و پیوستگی خود با موسیقی این حالت را یافته است که هر وقت شعری را از قالب بندی نظم خود سوا می کنیم می بینیم تاثیر دیگر دارد. من این کار را کرده ام که شعر فارسی را از این حبس و قید وحشتناک بیرون آورده ام،‌ آن را در مجرای طبیعی خود انداخته ام و حالت توصیفی به آن داده ام. از آغاز جوانی که دست بکار شعر هستم بزودی این را دریافته بودم.»۲۰ در هر صورت نیما از یکی از بدیهی ترین اصول هنر یعنی «تصویر به جای تصریح» سود برده است.۲۱

حمیدیان درکتاب داستان دیگر دیسی می گوید: «به طور کلی از مهمترین خدمات نیما به شعر جدید این بود که غنای تصویری را که در حدود عصر مشروطیت کاستی گرفته بود به شعر بازگرداند.»۲۲ باید توجه داشت که تصویرگری نیما در شعر فارسی بی سابقه است و از نوع تصویر پردازی ماقبل از مشروطیت نیست؛ این اصل پذیرفته ای است که اصولاً صنایع بلاغی مثل تشبیه،‌ استعاره و… اساس تصویرگری اند لیکن باید توجه داشت ویژگی تصاویری که با نیما وارد شعری فارسی شد اصولاً با تصویرپردازی در اشعار ما قبل بسیار تفاوت دارد. در اینجا تلاش می شود که به اهم ویژگیهای تصویری شعر نیما اشاره شود:

۵-۱- پیوند ساختاری در تصاویر بویژه در اشعار روایی

نخستین ویژگی تصاویر اشعار نیما پیوستگی اجزای آن جهت القای هر چه بهتر درونمایه شعر است؛ این گونه نیست که هر تصویری جدای از سایر تصاویر برای تفنن آمده باشد؛ همه تصاویر در پیوسته به یکدیگرند و هر یک در کنار دیگری کامل می گردد؛ بر خلاف شعر گذشته که شعری مملو از تصاویر گوناگون است و هر تصویری جدای از دیگر تصاویر می تواند کاویده شود.

چنین پیوستگی و وابستگی تصاویر را می توان در اشعار متعدد نیما مثل ققنوس،‌ غراب،‌ مرغ غم،‌ مرغ مجسمه و … مشاهده کرد.

مثلاً در شعر «غراب» می توان ساختار تصاویر را بدین صورت بیان نمود:‌

۱- غروب است و دایره خورشید در میان حجاب زرد غم فراگرفته است.

۲-  غرابی بر ساحل تنها نشسته است.

۳-  آبهای همرنگ آسمانند.

۴-  درخت بلوطی به خاطر خزان زرد شده و روی سنگی سقوط کرده است.

۵-    نقطه سیاهی از دور پیداست.

۶-  این نقطه آدمی است که قصد دارد پنهان از چشم دیگران جایی را برای درد دل کردن پیدا کند.

۷-  پس از اینکه فرد مذکور جایی پیدا می کند،‌ غراب بی هیچ اضطرابی چشم در چشم او می دوزد.

۸- غراب چشم به راه می دوزد تا خبری از شادی یا عذاب برسد.

۹- غراب تنها بنیادهای سوخته و ابری (حتماً ابر سیاه) را به روی ساحل مهجور می بیند.

۱۰- انسان خلوت گزین و غراب چشم در چشم هم می دوزند.

۱۱- خلوت گزین با خود می گوید:‌ غراب مایه غم است،‌ زشت است،‌ نشسته تا بر غم دیگران بیفزاید،‌ سراچه فکر را ویران می کند.

20,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
  • مقاله تحلیل شعر زمستان
  • مقاله بررسی مشاهیر
  • تحقیق شعر غنایی
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    پیوندها

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.