3,590 views
عنوان :
تعداد صفحات :۷۴
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
از آنجا که دین مبین اسلام یکی از اولین ادیان تعیین کننده اصل استقلال قضات بوده است در بخش اول پس از ارائه تعاریف قضاوت به بررسی این اصل در اندیشه و متون اسلامیخواهیم پرداخت و در ادامه مباحث این بخش به بررسی استقلال قوه قضاییه میپردازیم و در بخش دوم مسیر تحول قوانین و مقررات در مورد اصل استقلال قضات مورد تحقیق و پژوهش قرار خواهد گرفت و در بخش پایانی مسئولیت، مصونیت و تعقیب انتظامیقضات مورد بررسی قرار خواهد گرفت قسمت اخیر این تحقیق نیز نتیجه گیری میباشد.
تضمین حقوق افراد در جامعه بستگی به سلامت و انصاف آن جامعه دارد ولی هیچ جامعهای تاکنون به سلامت کامل نرسیده است و همیشه افرادی از این مجموعه بزرگ نظم و آرامش آن را بر هم میزنند. بنابراین وجود دادرسی که رفع اختلاف کند و امنیت را بر قرار کند، ضروری به نظر میرسد.
در اهمیت قضاوت آیات، روایات و احادیث بیشماری وجود دارد. جدای از اصول کلی در مورد قضاوت، اصل استقلال قضایی که زیربنا و محور دیگر قواعد قضایی است در اسلام به رسمیت شناخته شده است.
قاضی که نگهبان قانون و متعهد به اجرای آن است دارای شرایط و صفاتی میباشد که با آن شرایط قضاوت کاملاً تضمین شده خواهد بود. قاضی باید در تصمیمگیری و صدور رأی دارای استقلال باشد. اما قبل از آن قوه قضاییه این درخت تنومند که شامل همه قضات است باید دارای استقلال باشد.
اما در تاریخ حقوق ایران سیر تحول استقلال قضایی چگونه بوده است؟ در دوره ساسانیان قضاوت جنبه ارثی داشت در دورههایی که نظام پادشاهی و استبدادی وجود داشت استقلال قضایی مفهوم واقعی نداشت در دوره صفویه نهاد دادرسی تا حدودی سر و سامان یافت اما در دورههای بعد نیز نهاد قضایی به سراشیبی و انحطاط افتاد در دوره قاجاریه استقلال قضایی وجود نداشت بدلیل اینکه دو شرط تضمین کننده استقلال قضایی وجود نداشت اول قانون مدنی در دست قاضی وجود نداشت دوم ، سلب آزادی از قاضی در صدور رأی بود. پس از تدوین قانون اساسی و متمم آن در دوره مشروطیت در مورد استقلال قضایی اصول پیشبینی گردید. بر اساس اصل ۲۸ این قانون قوای ثلاثه مذکور در اصول قانون اساسی از همدیگر ممتاز و و منفصل خواهند بود. و در خصوص ریاست قوه قضاییه، وزیر دادگستری ریاست آنرا بر عهده داشت.
استقلال قضایی قضات که زیر مجموعه استقلال قضایی قوه قضاییه است دارای شاخصها و مکانیسمهایی است که مجموع آنها اصل استقلال قضایی را تضمین خواهند کرد. این شاخصها عبارتند از: شاخص عدم نفوذ و تأثیر پذیری، شاخص منع عزل قضات، شاخص عدم نقض رأی قضایی و شاخص دیگر قضات باید تمکن مالی داشته باشند و اینکه قضات دارای وظایف و تکالیفی میباشند که تضمین کننده استقلال قضایی میباشد پس حتی اگر قوانین مربوطه استقلال قضایی را در متون خود تأئید کرده باشند اما شخص قاضی رعایت اصول آن را ننماید باز استقلال قضایی معنا و مفهوم حقیقی نخواهد داشت.
واژه های کلیدی: استقلال قضایی، قوانین جمهوری اسلامی ایران، مسئولیت، مصونیت قضات و تعقیب انتظامی قضات
مقدمه ۵
فصل اول: اهمیت استقلال قضایی در نظام حقوقی اسلام ۷
مبحث اول: اهمیت قضاوت در اسلام ۷
بند اول: تعاریف قضاوت از نظر اسلام و فرق آن با داوری ۷
حوزه علمی قاضی تحکیم ۱۰
بند دوم اهمیت قضاوت ۱۲
مبحث دوم: استقلال قضایی در اسلام ۱۷
بند اول: مفهوم استقلال قضایی ۱۸
بند دوم: استقلال قضایی در متون اسلامی ۲۱
فصل دوم: استقلال قوه قضائیه ۲۳
مبحث اول: تعریف نهاد قضایی و اصول اساسی استقلال قوه قضاییه ۲۳
مبحث دوم: بررسی استقلال قوه قضاییه در نظام جمهوری اسلامی ۲۸
بررسی مسیر تحول استقلال قضات در قوانین جمهوری اسلامی ایران ۳۴
فصل اول: شاخصهای استقلال قضات و بررسی آن در قوانین اساسی ۳۴
مبحث اول : تعریف و توضیح شاخصهای استقلال قضات ۳۴
بند اول: شاخص عدم نفوذ و تأثیر پذیری قضات ۳۵
بند دوم: شاخص منع عزل قضات ۳۶
بند سوم : شاخص منع تغییر و انتقال قضات ۳۹
بند چهارم: عدم نقص رأی قاضی ۴۰
بند پنجم: تمکن مالی قضات ۴۱
بند ششم: وظایف و تکالیف قضات در حفظ استقلال قضایی خود ۴۲
مبحث دوم: بررسی استقلال قضات در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ۴۲
فصل دوم: استقلال قضات در دیگر در قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران ۴۷
بخش سوم: مسئولیت، مصونیت و تعقیب انتظامی قضات ۵۳
فصل اول: مسئولیت و مصونیت قضات ۵۳
مبحث اول: مسئولیت کیفری قضات و مصونیت آنها ۵۴
مبحث دوم: مسئولیت مدنی قضات و مصونیت آنها ۵۷
فصل دوم: تخلفات و تعقیب انتظامی قضات ۶۲
مبحث اول: تخلفات قضات ۶۲
مبحث دوم: تعقیب انتظامی قضات ۶۵
نتیجهگیری ۶۸
فهرست منابع ۷۲
۱- قرآن مجید
۲- نهجالبلاغه، ترجمه جعفر شهیدی، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۰٫
۳- آخوندی، محمود، آیین دادرسی کیفری، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، جلد ۱، چاپ پنجم، ۱۳۷۲٫
۴- آشوری، محمد، آیین دادرسی کیفری، انتشارات سمت تهران، جلد ۱، چاپ دوم، بهار ۱۳۷۶٫
۵- ابوالحمد، عبدالحمید، مبانی سیاست، جلد اول، انتشارات توس، تهران، چاپ هفتم، ۱۳۷۶٫
۶- انصاری، مسعود، مصونیتهای قانونی، انتشارات اشراقی، بیتا، چاپ دوم.
۷- انصاری، حمید، مبانی فقهی شرایط قاضی در فقه شیعه و مذاهب چهارگانه، چاپ اول، بهار ۱۳۷۱٫
۸- بوشهری، جعفر، حقوق اساسی، جلد اول، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ ششم، ۱۳۵۳٫
۹- جعفری لنگرودی، محمد جعفر، دانش نامه حقوقی، جلد اول، انتشارات ابن سینا، چاپ سوم.
۱۰- حیدر زاده، هادی، تعقیب انتظامیقضات، انتشارات آزاده، تهران، چاب اول، ۱۳۷۳٫
۱۱- حر عاملی، وسائل الشیعه، جلد ۱۹، مکتب الاسلامیه، تهران، ۱۴۰۱ ه.ق.
۱۲- خمینی، روحالله موسوی، تحریر الوسیله، ترجمه علی اسلامی، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به حوزه علمیه قم، بیتا.
۱۳- دهخدا، علی اکبر، لغتنامه ، جلد ۳۸، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۳۹٫
۱۴- رسولزاده خویی، اسماعیل، قضاوتها و حکومت عدالتخواهی علی (ع)، انتشارات یاسمن، تهران، چاپ هفتم، ۱۳۵۷٫
۱۵- سنگلجی، محمد، قضا در اسلام، چاپ دوم، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۴۷٫
۱۶- شهید اول، المعه الدمشقیه فقه الامامیه، انتشارات الهام، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۷٫
۱۷- شجیعی، زهرا، وزارت وزیران در ایران، انتشارات موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران.
۱۸- عاملی، باقر داور وعدلیه، انتشارات علمی، چاپ اول، ۱۳۶۹٫
۱۹- فروغی، محمد علی، دستور حضرت علی (ع) به مالک اشتر، انتشارات خیام، تهران، ۱۳۱۹٫
۲۰ – قاضی، ابوالفضل، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، جلد اول، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ دوم، تیرماه ۱۳۷۰٫
۲۱- قاضی شریعت پناهی، ابوالفضل، بایستههای حقوق اساسی، نشر یلدا، تهران، چاپ اول، بهار ۷۳٫
۲۲- کریم زاده، احمد، نظارت انتظامیدر نظام قضایی، موسسه انتشارات آیدا، تهران، ۱۳۷۶٫
۲۳- کرمانی ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، بخش اول، ص ۲۵۷٫
۲۴- متین دفتری، احمد، آئین دادرسی مدنی، جلد اول، بیتا، چاپ چهارم، ۱۳۴۹٫
۲۵- محمدی گیلانی، محمد، قضا و قضاوت در اسلام، موسسه خدمات چاپ تهران، ۱۳۶۰٫
۲۶- مدنی، سید جلال الدین، حقوق اساسی در جمهوری اسلامیایران، جلد ۶، انتشارات سروش، چاپ اول، ۱۳۶۹٫
۲۷- مشکینی، علی قضا و شهادت، انتشارات یاسر، قم، ۱۳۵۹٫
۲۸- معین، محمد، فرهنگ فارسی، جلد ۳، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۶۲٫
۲۹- مونتسکیو، روح القوانین، ترجمه علی اکبر مهتدی، چاپخانه مجلس، بیتا.
۳۰- مجموعه قوانین کامل سال ۱۳۷۰ ، چاپ روزنامه رسمیکشور.
۳۱- نجفی، شیخ محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام ، جلد چهارم، تحقیق و تصحیح محمد قوچانی، دارالکتاب اسلامیه، تهران، ۱۳۹۸ ه.ق.
۳۲- نراقی، احمد، مستند الشیعه، به نقل از محمد سنگلجی، ص ۱۰٫
۳۳- ولیدی، محمد صالح، حقوق جزا، سهولت کیفری، موسسه انتشارات امیر کبیر، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۱٫
۳۴- هاشمی، سید محمد، حقوق اساسی جمهوری اسلامیایران، جلد دوم، مجتمع عالی آموزش قم، قم، چاپ دوم، ۱۳۷۵٫
۳۵- یزدی، سید محمد کاظم، عروه الوثقی، جلد ۳، مطبعه الحیدری، تهران، ۱۳۷۸ ه.ق.
مردم در آغاز یک دسته بودند و اختلافی در میان آنها وجود نداشت کم کم دسته ها و قبایل بوجود آمدند و چون که بخاطر گذراندن زندگی روزمره با یکدیگر داد وستد داشتند اختلافات و تضادهایی در میان آنها پدیدار شد که باید رفع خصومت میشد. هر گاه اختلاف در میان خانواده بود رییس خانواده رفع خصومت میکرد و اگر بین دو نفر در اجتماع اختلافی پیش میآمد ابتدائاً ممکن بود طرفین خودشان توافق کنند یا اینکه شخص ثالثی را برای داوری بین خود انتخاب کنند و شخص منتخب طرفین باید با رعایت بی طرفی و از روی عدالت و راستی قضاوت مینمود و معمولاً به اشخاصی رجوع میکردند که از نقطه نظر اجتماعی در موقعیت بالاتری باشد این افراد در اجتماعات بیشتر روحانیون و پادشاهان بودند روحانیون بدلیل اینکه کمتر در امور عادی و دنیوی دخالت میکردند مورد اعتماد مردم بودند و شاه نیز بعلت سلطه و قدرتی که بر افراد جامعه داشت خواه نا خواه به عنوان فیصله دهنده اختلاف لقب گرفته بود و با توجه به اینکه شاه به تنهایی نمیتوانست رفع اختلاف نماید مردم برای تسریع در احقاق حق خود به روحانیون و علماء دینی و آگاهان و مطلعین روی آوردند و این افراد موثق و قابل اعتماد بودند و عمده دلیل این اعتماد استقلال اندیشه و رأی و قضات بی طرفانه آنها بود و این استقلال برای شخص قاضی امری فطری و از اعتقادات قلبی انسان بوده است و با تکامل اجتماعات انسانی به عنوان اصلی اجتناب ناپذیر در دستگاه قضایی هر کشور جایگاه ویژه ای پیدا کرد. استقلال در تصمیم گیری لازمه قضاوت است و استقلال دادرس امنیت قضایی را تضمین میکند. و با اعتماد به مصونیت و امنیت شغلی به حمایت از حق و درگیری با فشارها و افراد صاحب نفوذ میپردازد هسته مرکزی دستگاه تأمین کننده عدالت هر کشور، دادگستری است که مرکب از عدهای قضات میباشد که دادرسان واقعی جامعه میباشند و باید مستقل و بی طرف باشند تا بتوانند وظیفه خطیر و سنگین خود را به نحو احسن انجام دهند. استقلال قضایی، و افکار عمومیرا شامل میشود. وقتی شخصی پس از طی مراحل مختلف به تصدی شغل قضا رسید شأن قضاوت و موقعیت و جایگاه ویژه آن اقتضا دارد که چنین فردی مصونیت شغل داشته باشد و با این تضمین قاضی عدالت گستر جامعه خویش خواهد بود
دین اسلام در چهارده قرن پیش اصل فوق الذکر را به رسمیت شناخته است و برای آن ارزش والا قائل شده است در کشور ما ایران پس از بروز اندیشه های قانون خواهی وارد قانون اساسی و متون مدون قانونی گردید هدف از این تحقیق بررسی استقلال قضات در قوانین و مقررات کشور ایران است که ببنیم روند قانونگذاری در مورد این اصل چگونه است و چه راه هایی و مکانیسم هایی را برای حفظ این اصل پیش بینی نموده اند.
از آنجا که دین مبین اسلام یکی از اولین ادیان تعیین کننده اصل استقلال قضات بوده است در بخش اول پس از ارائه تعاریف قضاوت به بررسی این اصل در اندیشه و متون اسلامیخواهیم پرداخت و در ادامه مباحث این بخش به بررسی استقلال قوه قضاییه میپردازیم و در بخش دوم مسیر تحول قوانین و مقررات در مورد اصل استقلال قضات مورد تحقیق و پژوهش قرار خواهد گرفت و در بخش پایانی مسئولیت، مصونیت و تعقیب انتظامیقضات مورد بررسی قرار خواهد گرفت قسمت اخیر این تحقیق نیز نتیجه گیری میباشد.
دین اسلام شأن والای قضاوت را به گونه ای ممتاز متمایز ساخته و موقعیت ویژه آنرا در میان سایر بخشهای اجتماعی با ارائه تعاریف و تحلیل های مختلف مستند نموده است.
قرآن مجید به عنوان اولین و بزرگترین منشور زندگی مسلمانان، تعریفهای متنوعی از قضاوت بیان داشته است و احکام دینی، تمام زوایای این محکم را بررسی نموده اند علماء و اندیشمندان اسلامینیز به تبع آن به شرح و تفسیر آن پرداخته اند.
در این مبحث ابتدا به تعریف قضاوت پرداخته و سپس اهمیت قضاوت مورد بحث قرار میگیرد.
قضا به فتح قاف در لغت به معنی فرمان دادن، حکم کردن، فتوا دادن، رأی دادن، به حاجت کسی رسیدن و روا کردن، آگاهانیدن و پند دادن میباشد.[۱] در قرآن مجید لفظ قضا بر معنای متعددی اطلاق گردیده است[۲] که به شرح ذیل میباشد.
۱- اراده نمودن مانند آیه شریفه « و اذا قضی امراً فانما یقول له کن فیکون»[۳]
۲- امر کردن مانند آیه شریفه!« و قضی ربک ان لاتعبد الا ایاه»[۴]
۳- حکم کردن مانند آیه شریفه! « ثم لا تجدوافی انفسهم حرجاً مما قضیت»
۴- خلق کردن و آفریدن مانند آیه شریفه: فقضهن سبع سموات فی یومین[۵]
۵- فعل مانند آیه شریفه: فاقص ما انت قاض[۶]
۶- اعلام کردن مانند آیه شریفه: و قضینا الیه ذلک الامر[۷]
اگر چه در قرآن معنای زیادی از قضاوت بکار برده شده است اما معنی اصلی و مشهور آن که در میان حقوقدانان اسلامیهمان حکم کردن و دادرسی است.
فقهای عالی مقام اسلام با عنایت خاص به موضوع قضاوت در بیشتر کتاب فقهی خود مبحث قضاوت را مورد بررسی قرار داده و براساس معیارهای اسلامیو استدلالات اصولی خود تعاریفی را برای قضاوت بیان داشته اند. شهید اول درکتاب دروس آنرا چنین تعریف کرده است: « القضا هو ولایه شرعیه علی الحکم والمصالح العامه من قبل امام علیه السلام[۸] مرحوم نراقی در کتاب مستند میگوید: « القضا هو ولایه حکم خاص فی واقعه مخصوصه و علی شخص مخصوص با ثبات، یوجب عقوبه دنیویه شرعا او حق من حقوق الناس»[۹] سید محمد کاظم یزدی در کتاب عروه الوثقی قضاوت را اینچنین تعریف کرده است: دادرسی میان مردم به هنگام ستیز و برخورد و برکنار ساختن اختلاف و پایان دادن موضوع اختلاف میان و آنان»[۱۰]
شیخ محمد حسن نجفی در کتاب معروف جواهرالکلام در تعریف قضاوت میگرید: در ولایت شرعی در صدور حکم از سوی کسی که بتواند در مسائل جزئی شرع فتوی دهد شیخ ضیاءالدین عراقی در کتاب قضا در تعریف قضاوت آنرا از میان بردن ستیز و دعوی میان دو یا چند نفر میدادند. حضرت امام خمینی نیز در کتاب تحریر الوسیله در تعریف قضاوت میفرماید: « و هو حکم بین الناس للرفع التنازع بینهم با شرایط الاتیه» آن حکم بین مردم است جهت رفع تنازع بین آنان با شرایطی که میآید[۱۱].
بنابراین باید گفت قضاوت منصبی از مناصب حکومت که قاضی به مقتضای این منصب به احکام و اشخاص ولایت و سلطه پیدا میکند تا بتواند استیفاء حقوق واجرای حدود و تعزیرات نماید و آن سمت از طرف کسی به قاضی داده میشود که اولاً خود صلاحیت تصدی به چنین امری را داشته باشد و ثانیاً شایستگی واگذاری آنرا به دیگران نیز داشته باشد. برابر عقید مسلمین. این شخص همان صاحب رسالت و نبوت است زیراولایت قضا بخشی از ولایت مطلقه صاحب رسالت، و شاخهای از درخت پربار ریاست عامه پیغمبران و جانشینان بر حق آنهاست.
قاضی بر دو قسم است قاضی تنصیب که مراد قاضی منصوب از ناحیه امام و حکومت است دوم قاضی تحکیم که چنین تعریف شده است.
هر گاه طرفین نزاع بر داوری فردی که بعنوان قاضی منصوب نگردیده رضایت دهند داوری وی را قضاء تحکیم و چنین دادرسی را قاضی تحکیم، حکم و یا محکم نامند حکم قاضی تحکیم از دیدگاه فقهای شیعه و سنی:
صرفنظر از اختلاف آرایی که در احکام و برخی صفات قاضی تحکیم مطرح میباشد فی الجمله قضاء تحکیم به نظر تمامیفقهای شیعه جایز میباشد. در مقام فتوا عموم فقهای شیعه اعتبار تمام شرایط اساسی قضاء نظیر بلوغ، عقل، اسلام(ایمان)، عدالت، علم، طهارت مولد، ذکوریت و … را در قاضی تحکیم معتبر و لازم دانسته اند.
در مشروعیت قاضی تحکیم میان فقهای اهل سنت اختلاف است. امام فخرالدین رازی و امام ابولاحامد غزالی منکر مشروعیت قاضی تحکیم میباشند ولی دیگر علماء سنی قاضی تحکیم را مشروع دانسته اند نهایتاً گروهی گفته اند در همه امور بدون استثناء قاضی تحکیم مشروعیت دارد و گروهی گفته اند در حقوق الله قاضی تحکیم غیر مشروع است.
در اینکه آیا حکمیت در تمام امور و احکام جایز است یا آنکه جواز حکمیت صرفاً در منازعات مالی و امثال آن میباشد ولی در حدود و قصاص و تعزیرات جایز نیست؟ اختلاف نظر وجود دارد.
عده ای از فقها شیعه به استناد عموم ادله قضا و اینکه وجهی برای منع قاضی تحکیم در برخی احکام وجود ندارد، زیرا هرگاه وی واجد شرایط قضا باشد که باید چنین باشد، پس حکمش در همه احکام نافذ است رأی به نفوذ حکم در همه امور داده اند
و در مقابل آنان عده ای دیگر با توجه به ویژگیها و اهمیتی که مسائل کیفری دارند بدان لحاظ که پای نفس و جان افراد در آن مطرح است دادرسی دراینگونه موارد را جایز ندانسته و حکم به منازعاتی که مربوط به این امور میشود را منحصر به قاضی منصوب میدانند. این نظریه از آن جهت که رسیدگی به جرایم و اعمال مجازاتها مربوط به اعمال حاکمیت دولت میشود و قابل واگذاری نیست تقویت میشود مشابه همین دو نظر در میان فقهای حنبلی نیز وجود دارد و دیگر مکاتب اهل سنت تحکیم در عقوبات را جایز نمیدانند و البته برای مشروعیت قاضی تحکیم به روایتی از رسول اکرم (ص) که چنین است. « من حکم بین اثنین فتراضیا به فلم یعدل فعلیه لعنه الله تعالی و همچنین به عموم ادله قضا همچون آیه « و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا با لعدل» و همچنین ادله وجوب امر به معروف و نهی از منکر و اجماع استناد شده است.
در اینکه آیا تحکیم در زمان غیبت نیز متصور است عده ای از فقها برآنند که صرفاً در زمان حضور امام موضوعیت دارد. بنابراین با وجود امام حکمیت فرد واجد شرایط مشروع است و در زمان غیبت فقهای جامع شرایط به حکم اذن عام امام مجاز به دادرسی میباشد پس حکمیت دیگر معنایی ندارد. چون قاضی چه تحکیم چه تنصیب باید دارای تمام شرایط باشد از سوی دیگر برخی از فقها برای اثبات تحکیم در زمان از طریق نفی برخی از شرایط قاضی منصوب به اذن امام موضوعیت آنرا اثبات کرده اند.
البته بعضی از فقها معتقدند که در زمان حکام جور باید به قاضی تحکیم مراجعه کرد. اما در هر صورت به نظر میرسد که با وجود تشکیلات قضایی و قضاوت رسمیدر زمان حکومت ولایت مطلقه فقیه تحکیم جایز است و عملاً شیعیان در حال حاضر در دعاوی مالی و برخی مسایل دیگر نظیر نکاح و غیره به همین شیوه حل و فصل مینمایند.
قضاوت و دادرسی را ستین و همراه با حق دادرسی در نگاه حقوقدانان مسلمان پس از ایمان به خدا از استوارترین واجبات و برترین پرستشها دانسته شده است و در متون ارزشمند اسلامیدر خصوص قضاوت و اهمیت آن مطالب بسیار زیادی موجود میباشد که نشانگر جایگاه ویژه این منصب الهی است. در قرآن کریم آیات بی شماری در مورد جلالت و عظمت منصب قضاوت وجود دارد که اکثر آنها دلالت صریح دارد که این مقام منیع را خداوند متعال به پیغمبران و اوصیاء معصومین آنان علیه السلام موهبت فرموده است. در یا داوود انا جعلناک خلیفه فی الارض فاحکم بین الناس و لا تتبع الهوی فیضلک عن سبیل الله ان الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب»[۱۲]
استقرار عدالت به مفهوم وسیع آن از مهمترین اهداف پیامبران است « لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنامعهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط»[۱۳]
اسلام بارزترین ارزش و اهمیت را به مسأله قضاوت در جهت تأمین حقوق مردم و استقرار عدالت اجتماعی قایل شده است و آنرا امانت بزرگی تلقین کرده است.«وان الله یا مرکم ان تودو الامانات الی اهلها و اذا حکمم بین الناس ان تحکموا بالعدل»[۱۴]
خداوند متعال در تأکید مقام عظمت عدالت و اجراء عدالت و بمنظور تحذیر و تهدید قضات از جانبداری جنایتکاران پیامبر اکرم را بدین گونه مخاطب ساخت « انا انزلنا الیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس بما اراک الله و لا تکن للخائفین خصیماً»[۱۵] و بدین وسیله خاطرشان ساخت که امر خطیر قضاوت مفوض به اراده معحض پیامبر نیست بلکه او نیز میباید در کار حکومت پیرو ارشاد و مجری حق باشد و دستور میدهد به آنچه که خداد فرستاده میان مردم حکم کن و در اثر خواهشهای مردم حکم حق را وامگذار.
نهج البلاغه یکی از معتبرترین کتب اسلامی به لحاظ ارائه راحلها و پیشنهاد ها و یک متن اصیل اسلامی راهنمای مسلمانان بخصوص شیعیان در تمام اعصار بوده است فرمان حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر نخعی است استاندارد مصر سندی بسیار ارزشمند در تاریخ اندیشه و تفکر حکومتگزاری میباشد که اینک به بررسی چندین جمله از آن معانی گهر بار میپردازیم.[۱۶]
۱- حضرت علی (ع) در اوصاف قاضی و نحوه انتخاب میفرماید: قضات را از میان کسانی انتخاب کن که در نظر تو بهتر و با فضیلت تر از دیگران هستند« ثم اختر للحکم بین الناس افضل رعیتک فی نفسک».
۲- قاضی باید از کسانی باشد که از نظر وسعت اطلاعات در مقامی باشد که تراکم قضایا او را در تنگنا قرار ندهد.
۳- در عین نیازمندی از چنان مهارت و غنای طبعی برخوردار باشد که مغلوب آز و طمع نگردد.
۴- در موارد مشتبه جانب احتیاط را نگه دارد و درنگ کند تا به اصل مطلب پی ببرد
۵- از آمد و شد اصحاب دعوی کمتر به ستوه آید.
حضرت علی (ع) در نهج البلاغه در مورد اهمیت قضاوت و بر پایی عدل و داد، عدالت و دادگری را یکی از چهار پایه ای میشمارد و میفرماید: «از او پرسیدند از ایمان فرمود: ایمان بر چهار پایه استوار است: بر شکیبایی، یقین، داد و جهاد.
پایگاه، قضاوت و داوری در پیش گاه خداوند از همه کارها برتر است. زیرا قضاوت همچون ترازوی الهی است که اموال مردم را برابر میسازد و بدین وسیله روزگار مردم اصلاح و کار دین استوار میگردد و به سبب اجرای حق و عدالت قوانین و شرایع به اجرا در میآید. از نظر اسلام دادرسی نوعی از عبادت است تا آنجا که گفته شده است یک ساعت اجرای عدالت از عبادت یکسال بهتر است و گروهی به همین خاطر در مساجد به قضاوت که نوعی عبادت بود میپرداختند.
قاضی نمونه کسی است که عدالت او بر ستم او غالب باشد هیچ کس مصون از خطا و اشتباه نیست ولی هرگاه غلبه کارهای دادرسی عدل و انصاف باشد به موجب یک حدیث جای او در بهشت است و در حدیثی دیگر از محمد (ص) آمده است « چون قاضی در مسند خود نشیند دو فرشته بر او نازل شود و او را استوار بدارند و راهنمایی و یاری کنند و اگر بیداد کنند او را فرو گذارند.
قضاوت در اسلام از خطرترین مسئولیت ها شناخته شده است و قبول این امر مهم در شأن و هرکسی نیست قبول مسئولیت در برنامه ای که در خور انسان نیست از بزرگترین گناه شناخته شده است. پیامبر اکرم (ص) میفرماید: کسی که امری از امور مسلمین را عهدهدار شود در حالیکه برتر از او در میان مسلمانان است به خدا و رسولش و همه مسلمین خیانت کرده است.[۱۷]
حضرت علی (ع) پس از گماردن شریح حادث کندی به داوری چنین فرمود، « ای شریح تو درجایی نشسته ای که جز پیامبر یا جانشین او شخصی بر آن نمینشیند»[۱۸]
امام صادق (ع) نیز در احادیثی میفرماید:
۱- اتقوالحکومه انما هی للامام العالم با اقضاء العادل بین المسلمین کنبی او وصی نبی» از حکومت و داوری بپرهیزید: زیرا حکومت برای پیشوا دانا و آشنا به امور قضایی و عادل میان مسلمانها مثل پیغمبر یا وصی پیغمبر میباشد.[۱۹]
۲- قضات اربعه: ثلاثه فی النار و واحد فی الجنه، رجل قضی بجور و هو یعلم و هو فی النار رجل قضی بجور و هو لا یعلم و هو فی النار رجل قضی بالحق و هو لا یعلم و هو فی النار رجل و قضی بالحق و هو یعلم فهو فی الجنه» دادرسان چهار دسته اند سه دسته در دوزخ و یک دسته در بهشت مردی که به ستم دادرسی میکند و او میداند در جهنم است فردی که نداسته به ستم حکم میکند نیز در دوزخ جای دارد مردی که به حق و درستی دادرسی کند ولی ندانسته و نا آگاهانه او هم در دوزخ است. مردی که با آگاهانه براستی و حق حکم میکند در بهشت است.
۳- امام صادق (ع) همچنین در شرافت و علو مرتبه دادرسان میفرماید: یدالله فوق رأس الحاکم یر فرف بالرحمه فاذا و کلمه الله الی نفسه» چون منصب قضاوت مسئولیت های بزرگ و دارای شرایط سخت میباشد و داد رسان باید کاملاً مطمئن باشند که تحت تأثیر امیال و خواهشهای نفسانی واقع نشود به همین خاطر در صدر اسلام حکم کردن بین مردمان وظیفه امام و برگزیدگان از طرف ایشان بوده است.
امام خمینی (ره) نیز درکتاب تحریر الوسیله مینوسید « و مخفی نماند قضاوت شأن بزرگی دارد و تحقیقاً وارد شده است » ان قاضی علی نظیر جهنم قاضی به درستی در پرتگاه جهنم قرار گرفته است.
اگر چه تمام روایت، احادیث و سخنان دین نشانگرمختص بودن مقام قضاوت پیامبر و جانشینان ایشان ارزش و اعمال دادرسی را دارد. اما در صورت غیبت امام فقیه جامع الشرایط باید به این مهم اشتغال ورزد و اگر چنانچه فقیه عادل نیز وجود نداشته باشد هر کس که بر خود اعتماد داشته باشد و شرایط لازم را برای قضاوت داشته باشد. میتواند بین مردم به قضاوت بپردازد[۲۰]
بنابراین با توجه اهمیت شایان قضاوت شرایطی برای متصدی آن درنظام مقدس اسلام ذکر شده است که این شرایط ۲۷ مورد میباشد که به دو دسته واجب و مستحب تقسیم میشوند که شروط واجب آن عبارتند: از بلوغ، عقل، طهارت مولد،مرد بورن، ایمان، عدالت، توانایی بر نوشتن، آزاد بودن بینا بودن، لال نبودن، داشتن حافظه و اجتهاد[۲۱]. اما صفات مستحب عبارتند از آنکه قاضی زاهد مستودع و امین باشد اعمال صالحه بسیار کند، از هوای نفس شدید العفه باشد به تقوی حریص باشد، بی عفت و تندی صاحب قوت باشد ولی ضعف و سستی ملایم تا آنکه قوی در باطن او طمع نکند وضعیف از عدل او مأیوس نشود، حلیم باشد، برای امور فهیم باشد، ضابط باشد، ضابط باشد، دانا باشد، زبان اهل آن شهری که در آنجا قاضی است، بداند از طمع منزه باشد، صادق القول باشد، صاحب رأی باشد.
در شبه جزیره عربستان در دوران سلطه نظام جاهلی، اصل «الحکم لمن غلب» معمول بود این شیوه در دوران اسلام به کلی دگرگون شد و شرع انور اسلام نظام حق طلبی و عدالت خواهی را جایگزین آن کرد اگر چه این تغییر و تحول به آسانی صورت نگرفت و پیامبر و معصومین خود در این باره پیش قدم بودند و جهت حل و فصل اختلافات به داوری رجوع میکردند.
با مطالعه تاریخ اسلام پی میبریم که گرچه پیامبرخود قاضی الاقضات بود اما در سرزمینی که نمیتوانست حضور داشته باشد نماینده و شخصی را بعنوان حکم میفرستاد چنانچه حضرت علی را بعنوان نماینده و حکم به یمن فرستاد.
[۱] – دهخدا، علی اکبر، لغت نامه جلد ۳۸، تهران۱۳۳۹، انتشارات دانشگاه تهران، ه ش ص ۳۳۵٫
[۲] – سنگلجی محمد، قضا در اسلام-چاپ دوم- انتشارات دانشگاه تهران- تهران مهر، ۱۳۴۷ ص ۵تا۸
[۳] – سوره مبارکه بقره آیه ۱۱۷: هستی بخش آسمانها و زمین اوست و هنگامیکه فرمان وجود چیزی را صادر میکند میگوید: موجود باش و او فوراً موجود میشود.
[۴] – سوره مبارکه اسری آیه ۲۳: پروردگارت فرمان داده که جز او چیزی را نپرستید.
[۵]– سوره مبارکه آیه ۱۲، آنها را بصورت هفت آسمان در دو روز آفرید.
[۶]– سوره مبارکه طه آیه ۶۵، هر فعلی که میخواهی بکن.
[۷]– سوره مبارکه حجر آیه ۶۶، ما به لوط چگونگی این امر را اعلام کردیم.
[۸]– شهید اول، دروس، کتاب القضا، چاپ سنگی، بیتا، بیصفحه.
[۹]– نراقی، احمد، مستند الشیعه، به نقل از سنگلجی، محمد، ص ۱۰٫
[۱۰]– بزدی، سید محمد کاظم، عروه الوثقی، جلد ۳، ص۲٫
[۱۱]– امام خمینی، تحریر الوسیله، جلد چهارم، کتاب قضا، ترجمه علی اسلامی، ص ۸۰٫
[۱۲]– سوره مبارکه آیه ۲۶: ای داوود ما تو را در روی زمین مقام خلافت قرار دادیم تا میان خلق خدا به حکم کنی و هرگز از هوای نفس پیروی نکن که تو را از راه خدا گمراه سازد و آنان از راه خدا گمراه شوند چون روز حساب را فراموش کردهاند به عذاب سخت معذب خواهند شد.
[۱۳]– سوره مبارکه حدید آیه ۲۵: همانا ما پیامبران خود را با ادله به خلق فرستادیم و برایشان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرائید.
[۱۴]– سوره مبارکه نساء آیه ۶۵: خدا به شما امر میکند که امانات را به صاحبانش باز دهید و چون حاکم بین مردم شدید به عدالت داوری کنید.
[۱۵]– سوره مبارکه نساء آیه ۱۰۵- ای پیامبر ما به سوی تو قرآن را به حق فرستادیم تا به آنچه خدا به وحی خود بر تو پدید آرد میان مردم حکم کنی و نباید بر نفع خیانتکاران با مومنان به خصومت برخیزی.
[۱۶]– نهج البلاغه، ترجمه شهیدی انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۰، ص ۳۳۲٫
[۱۷]– مکارم اخلاق، ص ۵۲۷ به نقل از محمد گیلانی، قضا و قضاوت در اسلام، موسسه خدمات چاپ ۱۳۶۰، ص ۱۸
[۱۸]– هر عاملی، شیخ محمد بن حسن، وسایل الشیعه، جلد ۱۸، الطلیعه الخامسه، ۱۴۰۱ ه. ق، مکتب الاسلامیه.
[۱۹] – حر عاملی همان- باب ۳- حدیث ۲- ص ۱۶۷٫
[۲۰]– شیخ بهایی، جامع عباسی، باب قضا،نقل از محمود آخوندی، آیین دادرسی کیفری جلد۱، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، چاپ پنجم، ص ۸۱٫
[۲۱]– سنگلجی، پیشین، ص ۴۷٫
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .
ارسال نظر