عنوان :
تعداد صفحات :۱۸
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
مفهوم کنترل داخلی عبارت است از فرآیند طراحی، اجرا و نگهداری کنترلهای داخلی توسط مدیریت سازمان به منظور فراهم کردن تضمین معقول مربوط به انجام کارهایی که اشاره به اعتباردهی گزارشهای مالی، همچنین برای اثربخشی و بهرهوری از عملیات مطابق با قوانین و مقررات میباشد لذا مطابق با این مفهوم:
کنترلهای داخلی به منظور دستیابی به اهداف زیر و بطور کلی تبیین میشود:
۱٫ دستیابی به سطح مناسبی از کیفیت عملکرد سازمان
۲٫ دستیابی به اهداف استراتژیک و سالیانه تدوین شده با توجه به مأموریت خود در قالب نظام، بهرهوری، اقتصاد بودن و اثربخشی، حفاظت از بودجه عمومی مطابق با قوانین و مقررات، تصمیمگیری در مدیریت، توسعه و نگهداری از سیستمها برای جمعآوری، ذخیرهسازی، پردازش، بروزرسانی و انتشار دادههای اطلاعاتی
۳٫ توسعه و نگهداری از سیستمهای اطلاعات و بهبود روشها و دورهها و فرآیندهای گزارشگری.
سیستم کنترلهای داخلی همچنین شامل سیاستها و روش های طراحی شده توسط مدیران است زیرا که بطور اخص و اعم آنها مسئول اداره امور شرکتها و امور اجرایی و رهبری سازمان، جهت دستیابی به اطمینانی معقول در حفظ سلامتی سازمان و همچنین بررسی اینکه سازمان از طریق اهداف و استراتژیهای اتخاذ شده قادر به دستیابی به اهداف خود میباشد.
بنابراین مدیریت سازمان با بررسی استراتژیهای سازمان ساختار سازمان را طراحی و میبایست مجموعه فرآیندهای اجرایی متناسب برای برنامهریزی و دستیابی به اهداف مذکور را شناسایی و تبیین نماید و وظیفه کنترل و ارزیابی این فرآیندها عملاً توسط مدیریت سازمان به واحد حسابرسی داخلی تفویض میگردد. بنابراین با در نظر گرفتن نقش واحد حسابرسی داخلی در کمک به مدیریت جهت رسیدن به اهداف سازمان تقویت و آموزش این واحد به عنوان یک بخش نظارتی پویا امری بسیار ضروری است و افزایش سطح دانش و آگاهی آنها به عنوان یکی از ذغدغههای مدیریت مطرح باشد و با برگزاری کارگاههای عملیاتی با مدیریت درخصوص بررسی نتایج بررسیهای واحد حسابرسی داخلی قادر خواهد بود مدیریت سازمان را در رساندن سازمان به اهداف پیشبینی شده بیش از پیش یاری نماید.
واژه های کلیدی: کنترل داخلی، مسولیت پذیری، مدیریت ریسک
کنترل داخلی و مسئولیت پذیری ۱
مقدمه: ۱
کنترل داخلی و مدیریت ریسک ۳
حسابرسی داخلی و مدیریت ریسک۱ ۱۱
نتیجهگیری: ۱۴
منابع: ۱۵
Anderson, Chris. Writing Accounting Procedures for Internal Control. Bizmanualz, November 17, 2010.
Van Creveld, Martin. The Rise and Decline of the State. Cambridge Univrsity Press. Pp. 49.
Rezaee, Zabihollah. Financial Statement Fraud: Prevention and Detection. New York: Wiley: 2002.
International Organization of Supreme Audite Institutions (INTOSAI): Guidelines for internal control standards (1999).
Michael C. Jensen. A THEORY OF THE FIRM: GOVERNANCE, RESIDUAL CLAIMS AND ORGANIZATIONAL FORMS, Harvard Unversity Press, December 2000, Journal of Finance.
Aloke G. & Martin L., (2007) “Timeliness and Mon dated Disclosures on internal controls under Section 404”, AICPA, New York.
Cheng F. Fah, (2006), “Timeliness of Annual Report Releases in Relation to the Direction and Magnitude of Earnings and Share Price Revaluation: the case of Malaysia “Survey Academic Journal, March”
Inernational chamber of Commerce, (2007), “Improving the Quality of Financial Business Reporting” ICC, November, 2.
Schwartz K.B, (2009) “The association between auditor changes and reporting lags”, Contemporary Accounting Research, No. 13, pp. 353-370.
Sieegar, Sylvia V. & Sidharta U., (2011) “Type of Earning Management and the effect of ownership streucture, firm size and corporate governmence practices: evidence from Indonesia, The International Journal of Accounting, and Vol, 43, pp. 1-27
در ادبیات حسابرسی مفهوم کنترلهای داخلی و مسئولیتپذیری مدیریت در قبال تصمیمات مأخوذه در سازمان هموراه مورد پردازش قرار گرفته است و نقش و جایگاه مدیریت سازمان به عنوان فرد مسئول و تصمیمگیر در قبال اعمال کنترلهای داخلی و کفایت آنها تبیین شده است اما بنظر میرسد برای جامعه حرفهای این نقش و وظیفه و رابطه مدیریت با مفاهیم کنترلهای داخلی به عنوان یک مفهوم به هم پیوسته تا حدودی بسیار کم بررسی و مورد چالش قرار گرفته است بطوریکه سؤالات متعددی در این رابطه برای جامعه حرفهای حسابرسی و یا مدیریتهای سازمانی وجود دارد که برخی از این سؤالات عبارتند از:
مسئولیت مدیریت سازمان در قبال اعمال و نظارت بر کنترلهای داخلی تا چه میزان است؟
مسئولیت شفافسازی در عملکرد سازمان به عهده کیست؟
مفاهیم کنترلهای داخلی در تئوریهای جدید دارای چه ابعادی میباشد؟
در صورت اجرای بهینه کنترلهای داخلی تا چه میزانی به مدیریت در قبال اطمینانبخشی نسبت به عملکرد بهینه فعالیتها کمک خواهد کرد؟
چگونه می توان ابعاد کنترلهای داخلی را بصورت مؤثرتری در سازمان پیادهسازی کرد؟
بر همین اساس ضمن بررسی مفهوم کنترل داخلی و نقش و جایگاه مدیریت در سازمان خواستار ارائه پاسخ به پرسشهای مطروحه میباشیم.
امروزه، کنترل داخلی به عنوان فرآیندی پویا تعریف میشود که در آن مسئولیت مشخصی برای مدیریت در جهت محافظت از داراییهای سازمان دارئیهای مشهود و نامشهود و جلوگیری و تشخیص خطا و تقلب، ناشی از اتلاف منابع سازمان، سهلانگاری، سوءاستفاده و مدیریت ضعیف در سطوح مختلف سازمان تبیین شده است و بمنظور اطمینان از عملکرد صحیح در سطوح مختلف سازمان، کنترلهای داخلی باید بطور مستمر و متناسب با تغییرات در سطوح سازمان، کنترل تعدیل و تغییر یافته تا مدیریت سازمان اطمینان لازم را نسبت به عملکردها تحصیل کند بطوریکه این اطمینانبخشی منعکسکننده وضعیت اقتصادی و مالی سازمان باشد.
در ادبیات حسابداری، مفهوم کنترل داخلی به عنوان یک مدل کنترلی طراحی شده تعریف شده است که وظیفه اجرای آن با مدیریت و کارکنان، در تمام سطوح سازمان میباشد و هدف از اجرای آن به منظور فراهم نمودن اطمینان معقول در مورد دستیابی به اهداف سازمانی، مرتبط با استفاده مناسب و صحیح از دستورالعملها، حفاظت از دارائیها و میراث فرهنگی، منابع انسانی و بهبود کیفیت فعالیتهای اطلاعاتی صورت میپذیرد.
در عمل، کنترلها در ساختار سازمانی تابعی از موجودیهای سازمان، از جمله منابع، سیستمها، فرآیندها، ساختار، وظایف و فرهنگ سازمانی میباشد که به قصد کمک به مجموعه اهداف سازمان طراحی و انتخاب میشوند که مجموعه این عوامل به شرح زیر گروهبندی میشوند:
اثربخشی و کارایی عملیات سازمان شامل، مأمویتها و اهداف مربوطه به استفاده از منابع سازمان از منظر اقتصادی، بهرهوری و اثربخشی منابع و به هدف حفاظت از منابع سازمان با توجه به امکان سوءاستفاده و یا از دست دادن آنها
قابلیت اطمینان از اطلاعات مورد استفاده در سازمان (سلامت اطلاعات) و همچنین به هدف حفاظت از اسناد و مدارک سازمان بمنظور جلوگیری از سوءاستفاده و تقلب
انطباق عملکرد سازمان با قوانین، مقررات و سیاستها شامل مواردی از جمله اینکه فعالیتهای سازمان مطابق با تعهدات تبیین شده در قوانین و مقررات عمل نموده است؟ و این امر توسط کسانی که در مورد انطباقپذیری عملکرد با سیاستهای داخلی و قوانین و مقررات در جریان است. و این فرآیند اطمینانبخشی و تضمین نسبت به انطباق- فعالیتهای سازمان با قوانین و مقررات میباشد.
با توجه به دلایل فوق، کنترلهای داخلی مجموعه ای از عوامل ایجاد شده توسط مدیریت و مدیران در هر سطح سازمان برای اجرای عملکرد منطبق با قوانین و مقررات و … میباشد و در فعالیتهای ارزیابی، سازمان باید توجه خود را به دستیابی به اهداف سازمانی معطوف نموده تا قادر به تضمین اجرای بهینه فعالیتها باشد. و طراحی و اجرای عملی سیستم کنترل داخلی با هدف تمرکززدایی از فعالیتهای اجرایی و توجه به اجرای فعالیتهای کنترلی توسط رهبران سازمان مطابق ساختارهای کارکردی سازمان میباشد. این بدین معنی است که هر مدیر، در سطح خود، مسئول ایجاد و پیادهسازی ابعاد کنترلهای داخلی میباشد که در آن کنترلهای لازم و مناسب برای عملکرد بهینه سازمان تعبیه میشود و در مسیر دستیابی به فعالیتهای آنها هماهنگ میباشد. در این روش دستارودهای استقلال مدیریت برای رسیدن به اهداف، همچنین شفافیت و پاسخگویی در جمعآوری منابع و بهرهوری و اثربخشی آنها در مدیریت خواهد بود.
یک سیستم کنترل داخلی در حال توسعه در ارتباط با توسعه فرهنگ سازمان مطابق با استانداردهای بینالمللی و بهترین عمل در این زمینه است چرا که مفهوم سیستم کنترل داخلی عبارتست از:
الف ) فرآیند کامل، کنترلهای داخلی شامل مجموعهای از ابزار کنترلی که مرتبط با کلیه فعالیتهای یکپارچه سازمان میباشد.
ب) تنظیم اهداف و مسئولت در قبال اهدافی که سازمان برای آن تأسیس شده و همچنین بهرهبرداری از نظارتهای اعمال شده تحت عنوان کنترل داخلی که توسط مدیریت طراحی شدهاند و تهیه و مهیا نمودن ابزارهای مناسب برای مدیریت در جهت برنامهریزی و پیادهسازی کنترلهای داخلی، نظارت و ارزیابی عملکرد آنها (وظیفه مدیریت).
ج) اعمال کنترلهای داخلی توسط کارکنان سازمان نسبت به آنچه که هر یک از کارکنان در پست سازمانی خود تحت عنوان وظیفه سازمانی انجام میدهند صورت میپذیرد و این اساساً مزیت اصلی کنترل داخلی است زیرا که برای دستیابی به اهداف کنترل داخلی در سطح سازمان، پرسنل سازمان باید وظایف، مسئولیتها و محدودیتهای قدرت و دامنههای فعالیت خود را بدانند و نسبت به آن آگاهی کاملی داشته باشند: (Anul VI. Nr.3 (23).Septemberie 2011)
چ) کنترلهای داخلی در دستیابی به مأموریت سازمان و در رسیدن به اهدافی که سازمان برای آن تأسیس شده است مؤثر است و در توجه به اهداف و بایدهای سازمان و بطور ویژه، در انجام مأموریت سازمان مؤثر است.
د) شناسایی ریسک: سازمان در انجام مأموریت خود همواره با خطرات و ریسکهایی مواجه میشود، و به همین دلیل است که مدیریت نیازمند شناسایی و مدیریت ریسکهای سازمان، به منظور محدود سازی احتمال وقوع و نگه داشتن ریسکها در حد قابل قبول است.
ه) ارائه اطمینان معقول، طراحی و پیادهسازی یک سیستم کنترل داخلی به مدیریت سازمان در هیچ زمانی اطمینان مطلق از سلامت همهجانبه سازمان نمیدهد. اطمینان در مورد دستیابی به اهداف، بدون توجه به اینکه کنترلهای داخلی چگونه طراحی و اجرا شدهاند، اطمینان معقولی را به مدیریت نخواهد داد اما اجرای فرآیند صحیح کنترلهای داخلی ارائه کننده یک تضمین معقول و منطقی خواهد بود. اعطای این سطح از اطمینان سازمان، سطح اعتمادی است که توسط مدیریت، براساس ارزیابی از خطرات ذاتی تعیین میشود و مربوطه به فعالیتهای سازمان که بصورت کمی و کیفی صورت میپذیرد میباشد.
ی) اهداف، کنترلهای داخلی منجر به دستیابی به اهداف کلی ساختار و اهداف خاص در سطح عملکردی (ساختار تدیون شده و اهداف فردی)، برای هر سطح شغل در سازمان تعیین شده است.
دستیابی به اهداف در هر محدود سیستم کنترل داخلی دارای محدودیتهای ذاتی مخصوص به خود است اما هدف اصلی این است که از سازگاری اهداف کنترل داخلی، برای شناسایی کلید عوامل موفقیت که با رهبران سازمان در ارتباط هستند اطمینان ایجاد نماید و در زمان واقعی، اطلاعات مربوط به عملکرد و چشمانداز، هر چیزی که مربوط به ماهیت یا اندازه سازمان، تلاش برای اجرای یک فرآیند کنترل داخلی پویا، مختص و مناسب را با بکارگیری قواعد و دستورالعملهای مربوط به کنترل داخلی در تمام سطوح اجرایی نماید.
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .
ارسال نظر